جوان آنلاین: نزدیک به ۱۰ سال از فاجعه تلخ منا میگذرد، حادثهای که در جریان مناسک حج، جان نزدیک به ۵۰۰ زائر ایرانی و حدود ۷هزارنفر از حجاج کشورهای مختلف را گرفت. در آستانه عید قربان و سالگرد این حادثه دردناک، مروری بر کتاب «خیابان ۲۰۴» میکنیم. این کتاب نوشته زهرا کاردانی یکی از نمونههای موفق مستندنگاری در ادبیات معاصر ایران است که به فاجعه تلخ منا در سال ۱۳۹۴ میپردازد. این کتاب نه تنها روایتی انسانی از یک فاجعه است، بلکه تلاش قابلتوجهی برای مستندسازی لحظاتی است که نه در رسانهها کامل ثبت شدند، نه در حافظه عمومی چندان ماندگار ماندند. نویسنده در این کتاب با رویکردی مستندنگارانه، از ورود به تحلیلهای شخصی و قضاوتهای احساسی پرهیز کرده است. او در مقدمه کتاب مینویسد که تلاش کرده تا هیچ نگاهی را به مخاطب القا نکند و روایتها را به صورت بیواسطه از زبان شاهدان عینی نقل کند. این رویکرد باعث شده است که کتاب از بار عاطفی کمتری برخوردار باشد و بیشتر بر واقعیتهای حادثه تمرکز کند. همچنین، کاردانی با استفاده از زبان ساده و روان، توانسته است تا عمق فاجعه را بدون اغراق و در عین حال با احترام به احساسات خواننده، منتقل کند. در این یادداشت، جنبههای گوناگون اثر از ساختار و سبک نگارش گرفته تا نقاط قوت و ضعف محتوایی و تکنیکی آن بررسی خواهد شد.
کتاب در چهار بخش تدوین شده است که هرکدام از دیدگاه گروه خاصی از افراد به حادثه مینگرند:
* روایت شاهدان عینی: افرادی که در روز حادثه در منا حضور داشتند و وقایع را از نزدیک مشاهده کردهاند
* روایت همسفران: افرادی که همراه با عزیزان خود به سفر حج رفته بودند و پس از حادثه، تنها به خانه بازگشتند.
* روایت گروه تفحص شهدا: اعضای تیم تفحص که از همان لحظات اولیه حادثه، مشغول امدادرسانی و جستوجوی پیکرهای مطهر شهدا بودند.
* روایت خانوادههای شهدا: افرادی که در ایران، پس از دریافت خبر شهادت عزیزانشان، با مشکلات و چالشهای مختلفی مواجه شدند.
این دستهبندی هوشمندانه به مخاطب امکان میدهد با زوایای مختلف ماجرا آشنا شود. روایات، با زبانی ساده، اما تأثیرگذار، به ترسیم فضای وقوع حادثه، سردرگمی و رنج انسانی ناشی از آن کمک میکنند. در این میان، نویسنده از ورود به هرگونه قضاوت مستقیم یا تحمیل نظر شخصی پرهیز کرده و سعی کرده صدای راویان باقی بماند، نه صدای مؤلف.
زهرا کاردانی از زبانی ساده، روان و گاه محاورهای استفاده کرده است، چیزی که ارتباط مخاطب عام را با کتاب تسهیل میکند. ویژگی بارز زبان کتاب، بیتکلف بودن آن است. کاردانی موفق شده است بدون تظاهر به نثر ادبی یا شعار دادن، در لحظاتی بار احساسی بالایی به مخاطب منتقل کند، بدون اینکه به ورطه سانتیمانتالیسم بیفتد.
با این حال، همین زبان گاهی ممکن است برای مخاطبان حرفهایتر یا اهل ادبیات، بیش از حد «گزارشی» و فاقد ظرافتهای زبانی تلقی شود. ولی در چارچوب هدف کتاب که مستندسازی عینی است، این انتخاب زبانی کاملاً منطقی و قابل دفاع است.
یکی از ارزشمندترین ویژگیهای «خیابان ۲۰۴» رویکرد حرفهای نویسنده در مستندسازی حادثه است. زهرا کاردانی بهجای افزودن روایت شخصی یا تحلیلهای عاطفی، به سراغ منابع دست اول رفته: با بازماندگان گفتوگو کرده، تجربههای زیسته را ثبت کرده و تلاش کرده است که صدای قربانیان و بازماندگان باشد، نه مفسر آنها.
در فضایی که رسانهها گاهی واقعیت را به شکل گزینشی یا احساسی روایت میکنند، این نوع بیطرفی ارزشمند است. کاردانی بهخوبی نشان داده که حتی در اوج بحرانهای انسانی میتوان نگاهی منصفانه و دقیق داشت.
مضامین پنهان و جنبههای انسانی
فراتر از روایت حادثه، کتاب به مضامین عمیقتری همچون بحران هویت، مواجهه با مرگ، تجربه گمشدگی، ناکارآمدی مدیریتی و مسئولیت اجتماعی میپردازد. روایت خانوادههایی که برای شناسایی اجساد سفر کردند یا اعضای گروه تفحص که با پیکرهای بیجان در شرایط دشوار روبهرو بودند، بهخوبی لایههای عاطفی و روانی بحران را عیان میکند.
همچنین برخی روایتها پرسشهای مهمی را درباره نحوه مدیریت مراسم حج، نقش دولتها و سازمانها و مسئولیت در قبال زائران مطرح میکنند گرچه کتاب از وارد شدن مستقیم به تحلیل این مسائل پرهیز کرده، اما تلویحاً مخاطب را به تأمل وا میدارد. همانطور که قبلاً گفته شد کاردانی از تحلیلهای شخصی و داوریهای احساسی پرهیز کرده و کوشیده است، روایتهایی دست اول و صادقانه را ارائه دهد. این رویکرد موجب افزایش اعتبار و قابلاعتماد بودن روایتها میشود، این شیوه باعث شده است، کتاب عمق انسانی داشته باشد و روایتها زنده و باورپذیر باشند. در واقع «خیابان ۲۰۴» نه بر پایه قضاوت، بلکه بر پایه تجربههای انسانی ساخته شده است. کاردانی با تقسیمبندی کتاب به چهار بخش (شاهدان عینی، همسفران، تیم تفحص، خانوادهها) به فهم بهتر روایتها و حفظ تمرکز ذهنی مخاطب کمک میکند. نویسنده با وجود موضوع تلخ کتاب، از ایجاد فضای اغراقآمیز احساسی خودداری کرده و روایتها را در چارچوب واقعیت نگه داشته است. این ویژگی باعث شده کتاب برای پژوهشگران و روزنامهنگاران نیز مفید باشد. علاوه بر اینها کاردانی به پشتصحنههایی همچون نحوه مدیریت بحران، عملکرد گروه تفحص، دفن پیکر شهدا، و چالشهای هویتی و روانی خانوادهها پرداخته که در کمتر گزارش یا رسانهای به این حد از دقت و جزئیات دیده شده است. نویسنده از روایتهای تکراری و شعارزده پرهیز کرده و به سراغ تجربههای شخصی و خاص رفته است. در حالی که رویکرد بیطرفانه قابل ستایش است، اما بعضی از مخاطبان معتقدند، کتاب فاقد صدای مؤلف یا دیدگاه تحلیلی مستقل است و بیشتر مجموعهای از روایتهاست تا یک تفسیر عمیق از فاجعه. همچنین نویسنده وارد تحلیلهای کلانتر درباره ابعاد سیاسی، بینالمللی، یا تاریخی فاجعه نشده است. این خلأ برای خوانندگانی که شناخت کمتری از زمینههای حادثه دارند، گاه گیجکننده است. در بعضی بخشهاهم نیز شباهت میان روایتها باعث ایجاد حس تکرار میشود. اگرچه این موضوع به واقعیت مشترک قربانیان اشاره دارد، اما ممکن است برای برخی خوانندگان کسالتبار باشد. کتاب میتوانست با افزودن نقشهها، جدولها، تصاویر، یا اسناد رسمی، بعد مستند بودن خود را تقویت کند. این کمبود دراثری مستند کمی محسوس است.
عدم ارائه زمینه تاریخی و سیاسی:کتاب اطلاعات مقدماتی یا تحلیلی درباره دلایل احتمالی حادثه، واکنشها و ابعاد سیاسی آن نمیدهد. این خلأ برای مخاطبان ناآشنا با حادثه ممکن است باعث ابهام شود.
فقدان اسناد تکمیلی: افزودن نقشه محل حادثه، آمار دقیق، تصاویر یا اسناد رسمی میتوانست کتاب را مستندتر و مرجعپذیرتر کند.
نوعی یکنواختی در ریتم روایات: هرچند روایتهای مختلف تنوع دارند، اما نبود یک داستانپردازی پویاتر در بدنه کتاب، ممکن است باعث خستگی مخاطب شود.
فقدان صدای مؤلف در تفسیر نهایی:گرچه رویکرد بیطرفانه قابل احترام است، اما خواننده گاهی انتظار دارد نویسنده دیدگاه خود را نیز درباره حادثه یا ابعاد اجتماعیاش ارائه دهد.
در فضای ادبیات مستند معاصر ایران، «خیابان ۲۰۴» اثری شاخص و نوآور محسوب میشود. این کتاب از حیث روش تحقیق، زبان روایت و وفاداری به منابع، الگویی برای مستندسازی بحرانهای انسانی در ایران است. کاردانی نشان داد، مستندنگاری میتواند فراتر از ثبت وقایع، نقش درمانی، اجتماعی و حتی سیاسی ایفا کند.
کتاب «خیابان ۲۰۴» روایتی صادقانه، پرجزئیات و دردناک از یکی از فجایع تلخ جهان اسلام است. زهرا کاردانی، با تکیه بر توانایی مستندسازی، تعهد انسانی و احترام به روایتهای بازماندگان، اثری خلق کرده است که هم ارزش ادبی دارد، هم اجتماعی و هم تاریخی.
این کتاب برای کسانی که دغدغه روایتهای مردمی از فاجعهها را دارند، اثری خواندنی، تأملبرانگیز و مهم است. گرچه ممکن است از منظر تحلیلی یا ساختاری در برخی بخشها ضعفهایی داشته باشد، اما در مجموع، نمونهای کمنظیر از مستندنگاری عینی در ادبیات فارسی است.