همه ما تجربه زنگ ورزش در مدرسه را داشتهایم و بارها با بیارزش خواندن این کلاس مهم مواجه شدهایم. فرقی نمیکند دانشآموز باشید یا والدین آنها. در هر صورت از دیرباز اهمیت زیادی به زنگ ورزش داده نمیشده و به رغم تغییرات زیاد جامعه در سالهای گذشته، همچون گذشته آنچنان که باید و شاید مقوله ورزش جدی گرفته نمیشود. با این تفکرات سوخته در واقع هم سلامت دانشآموزان نادیده گرفته و هم فرصت شکوفایی از قهرمانان آینده ورزش ایران سلب میشود.
پتانسیل دانشآموزان را نباید به راحتی نادیده گرفت. این قشر آیندههای کشورمان هستند و در حوزههای مختلف میتوانند به وطنشان خدمت کنند. البته رسیدن به مرحله شکوفایی نیازمند برنامهریزی، کشف استعدادها و طی کردن پروسه پیشرفت است. تا زمانی که این مسائل در دستور کار قرار نگیرد نباید انتظار کشف استعدادهای ناب ورزشی از دل مدارس کشور را داشته باشیم. هنوز که هنوز است سایر دروس بر زنگ ورزش ارجحیت دارند و همه برنامههای مدارس حول محور آنها میچرخد. در واقع اگر زمان اضافی باقی بماند و برای آنکه کسی ایراد نگیرد که چرا بچهها ورزش نمیکنند، یک زنگ ورزش را هم در برنامه هفتگی قرار میدهند تا صورت مسئله را پاک کنند. به رغم همه تغییر و تحولات در شیوههای تدریس، آموزش، نوع مدیریت مدارس و حتی رفتار دانشآموزان، اما کماهمیت خواندن زنگ ورزش به قوت خود باقیست و گویا قرار نیست مدیران و مسئولان تکانی به خود بدهند و تغییری در دیدگاه خود ایجاد کنند.
کمتحرکی و اضافهوزن مشکل امروز و دیروز نیست، اما هرچه هست تأثیرش را روی همه اقشار جامعه میگذارد و افزایش بیماریهای جسمی و حتی روحی را به همراه دارد. اگر قرار باشد همان یکی، دو ساعت در نظر گرفته شده در برنامههای آموزشی مدارس برای ورزش نیز دستکم گرفته شود و به بطالت بگذرد باید منتظر افزایش مشکلات جسمی و افزایش وزن بیشتر دانشآموزان باشیم. عادت کردن به این بیتوجهی از نسلهای قبل به نسل فعلی هم انتقال یافته و هنوز هم برنامه و دستورالعمل مدونی برای زنگهای ورزش وجود ندارد. بچهها باید خوششانس باشند یک معلم ورزش باحال، حرفهای و آگاه به تأثیرات ورزش نصیبشان شود تا شاید قدری از ساعت ورزش بهره ببرند. البته از گوشه و کنار میشنویم که برخی مدارس لاکچری و گرانقیمت هم برنامهریزیهایی برای ورزش دانشآموزان خود دارند و بعضاً بچهها را به کلاسهای شنا یا مجموعههای ورزشی گرانقیمت میبرند. این هم بیشتر به جیب والدین مربوط میشود تا برنامههای آموزشی و این داستانها.
اما اگر عزم جدی وجود داشته باشد از دل همین مدارس میتوان استعدادهایی را کشف کرد که به اصطلاح در حد بوندسلیگا و لالیگا برای کشور بدرخشند و افتخارآفرینی کنند. با نزدیک شدن به پایان سال تحصیلی و شروع فصل تابستان بسیاری از خانوادهها با توجه به تمکن مالی خود سعی میکنند فرزندانشان را در کلاسهای ورزشی ثبتنام کنند تا هم وقت بچهها به بطالت نگذرد، هم خوش بگذرانند و هم استعدادهایشان نسوزد. با بازگشایی مدارس نباید این روند قطع شود و در واقع مدارس باید بار ورزش دانشآموزان را به دوش بکشند. بدون شک معلمهای ورزش همانند دیگر معلمان، دلسوز دانشآموزان خود هستند و به سلامت و تندرستی و آینده آنها اهمیت میدهند. ولی این کافی نیست و باید برای آن برنامه مدون و چشماندازی وجود داشته باشد. اینکه هر کسی شخصاً با برنامه خودش پیش برود و به صورت گلخانهای عمل کند، قطعاً شگفتی در پی نخواهد داشت. از طرفی مدارس و در رأس آنها آموزش و پرورش میتوانند از فدراسیونها و وزارت ورزش هم کمک بگیرند. کار فدراسیون ورزش دانشآموزی دقیقاً همین است و استعدادها پس از کشف باید زیر نظر این فدراسیون به مسیرشان ادامه دهند. در همین المپیک دانشآموزی که اخیراً در صربستان برگزار شد، دانشآموزان ما مجموعاً ۷۶ مدال خوشرنگ به گردن آویختند. بالا بودن پتانسیل مدالآوری در بین دانشآموزان مقوله مهمی است که کشورهای صاحبنام در عرصه ورزش سالهاست به آن نگاه ویژه دارند و بسیاری از مدالآوران المپیکشان نیز از دل مدارس بیرون آمدهاند. منتها اصرار مسئولان و مدیران بر روشهای اشتباه و منسوخ شده گذشته نه تنها اجازه تحول نمیدهد، بلکه با همان دیدگاههای قدیمی در جهت کماهمیت جلوه دادن زنگهای ورزش مدارس حرکت میکنند.