جوان آنلاین: مرد جوانی که شش سال قبل پس از قتل همسرش به صورت غیرقانونی به کشور ترکیه گریخته بود پس از اخراج از آن کشور در یکی از کمپ‌های ترک اعتیاد به دام افتاد و به قتل اعتراف کرد.
شامگاه یکی از شب‌های تابستان سال ۱۳۹۸، مردی در تهران با اداره پلیس تماس گرفت و گفت ساعتی قبل یکی از دوستانش همسر جوانش را به قتل رسانده است.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران به آدرسی که مرد جوان اعلام کرده بود، اعزام شدند. محل حادثه ساختمان مسکونی بود که مأموران در اتاق خواب یکی از طبقات آن با جسد خونین زن جوانی به نام هستی روبه‌رو شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود. مردی که حادثه را به پلیس خبر داده بود، گفت: «دوستم شهرام ساعتی قبل در حالی که فرزند خردسالش را در آغوش داشت به خانه‌ام آمد. او وحشت‌زده بود و لباس‌های خونی‌اش هم حکایت از آن داشت حادثه‌ای را رقم زده است. شهرام حال خوبی نداشت و به سختی حرف می‌زد و پس از اینکه فرزند خردسالش را تحویل من داد، گفت همسرم را کشته‌ام و بعد هم به سرعت از خانه‌ام بیرون رفت و تلفن همراهش را هم خاموش کرد. از حرف‌های او شوکه شدم و خودم را به خانه‌اش رساندم و با کلید یدکی که به من داد در خانه را باز کردم و با جسد خونین همسرش روبه‌رو شدم که جانی در بدن نداشت. سپس با اداره پلیس تماس گرفتم.»
فرار به خارج
همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی، بررسی‌های تیم جنایی نشان داد قاتل و همسرش از مدت‌ها قبل با هم اختلاف داشته‌اند و بار‌ها هم همسایه‌ها صدای درگیری آنها را شنیده‌اند. از سوی دیگر معلوم شد این زن و شوهر مدتی هم قهر بوده‌اند تا اینکه شهرام حادثه خونین را رقم می‌زند. با به دست آمدن این اطلاعات، شهرام به عنوان قاتل تحت تعقیب مأموران پلیس قرار گرفت، اما در بررسی‌ها مشخص شد قاتل فراری پس از حادثه به صورت غیرقانونی از کشور خارج شده است.
کمپ ترک اعتیاد
تحقیقات برای دستگیری قاتل همچنان ادامه داشت، اما مأموران هیچ ردی از متهم به دست نیاوردند تا اینکه چند روز قبل و پس از گذشت شش سال از حادثه، مردی با اداره پلیس تماس گرفت و سرنخی از شهرام در اختیار مأموران قرار داد. او گفت: «من دوست شهرام هستم. خبر داشتم او شش سال قبل همسرش را در تهران به قتل رساند و به کشور ترکیه فرار کرد. قاتل فراری در این مدت بار‌ها با من تلفنی صحبت کرد و می‌گفت ترکیه است و از حال و احوال بستگانش سوال می‌کرد. من هم فکر می‌کردم او ترکیه است تا اینکه یک روز قبل با من تماس گرفت و گفت در کمپ ترک اعتیادی گرفتار شده است و از من خواست او را از آنجا بیرون بیاورم. اول شوکه شدم، اما وقتی فهمیدم واقعاً در تهران در کمپی بستری شده، تصمیم گرفتم به پلیس خبر بدهم.»
اعتراف
پس از تماس مرد جوان، مأموران به کمپ ترک اعتیاد رفتند و قاتل فراری را که چند روزی بود در آنجا تحت درمان قرار داشت، بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. متهم در بازجویی‌ها به قتل همسرش اعتراف کرد. قاتل در ادامه برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس جنایی در اختیار تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفتوگو با متهم
۶ سال فرار با هویت جعلی
متهم شش سال با هویت جعلی زندگی مخفیانه‌ای داشت، اما در نهایت مدتی قبل در طرح جمع‌آوری معتادان به اشتباهی به کمپ ترک اعتیادی منتقل و در آنجا دستش رو شد.
شهرام از شش سال قبل بگو که چه شد همسرت را به قتل رساندی؟
من قصد قتل نداشتم. البته ما مدتی بود با هم اختلاف داشتیم، اما هرگز فکر نمی‌کردم این اختلاف به قتل ختم شود. با خودم می‌گفتم اگر اختلاف ما زیاد شود در نهایت از هم جدا می‌شویم، اما یک فرزند خردسال داشتیم و به‌خاطر او با هم کنار می‌آمدیم.
درباره شب حادثه توضیح بده؟
من و همسرم درگیری و اختلاف داشتیم، به همین دلیل هم همسرم بار‌ها قهر کرده و از خانه رفته بود. چند ماهی با هم قهر بودیم تا اینکه شب حادثه او به خانه برگشت تا به‌خاطر فرزندمان با هم زندگی کنیم، اما نیمه‌های شب با هم مشاجره کردیم. من هم عصبانی شدم و با چاقو همسرم را به قتل رساندم.
بعد از آن چه شد؟
وقتی به خودم آمدم، دیدم دستم به خون همسرم آلوده شده است. هم پشیمان شده بودم و هم ترسیده بودم. فرزندم را که خواب بود، برداشتم و به خانه یکی از دوستانم رفتم و فرزندم را به او تحویل دادم و واقعیت را به دوستم گفتم و بعد هم از ترس اینکه دستگیر شوم فرار کردم.
به کجا فرار کردی؟
شبانه به سمت مرز رفتم و بعد هم به صورت غیرقانونی وارد ترکیه شدم. در آنجا پنج سال با هویت جعلی زندگی کردم، اما خیلی سختی کشیدم و هراس هم در این مدت همراهم بود تا اینکه از سوی مأموران پلیس ترکیه به عنوان مهاجر غیرقانونی دستگیر و از آن کشور اخراج شدم.
وقتی اخراج شدی مأموران متوجه نشدند قاتل فراری هستی؟
من به مأموران پلیس ترکیه خودم را افغان معرفی کردم و آنها هم مرا پس از مدتی حبس به افغانستان منتقل کردند و در این مدت هم با هویت جعلی زندگی کردم.
چه شد که به ایران برگشتی؟
مدتی در افغانستان حیران و سرگردان بودم و در آنجا خیلی به من سخت می‌گذشت و تاب و تحمل افغانستان را نداشتم تا اینکه تصمیم گرفتم با کمک قاچاق‌بر‌ها به ایران برگردم.
معتادی؟
نه. مدتی قبل اشتباهی در طرح جمع‌آوری معتادان متجاهر بازداشت و به کمپ ترک اعتیاد منتقل شدم. واقعیتش در مدتی که ایران بودم برای اینکه شناسایی نشوم با معتادان و کارتن‌خواب‌ها زندگی می‌کردم. شبی که کنار معتادان خواب بودم، مأموران پلیس مرا هم به عنوان معتاد متجاهر دستگیر و همراه تعدادی از معتادان به کمپ ترک اعتیاد منتقل کردند. در کمپ خودم را با هویت جعلی معرفی کردم تا شناسایی نشوم، اما برایم سخت بود که چند ماهی در کمپ بمانم، به همین خاطر با یکی از بستگانم تماس گرفتم و از او خواستم کمک کند و مرا از کمپ بیرون بیاورد که شناسایی شدم.
