جوان آنلاین: جابهجایی مربیان و کادر فنی تیمها در فوتبال دنیا یک امر طبیعی است. این مسئله ممکن است به صورت اخراج بابت نتیجه نگرفتن یا نداشتن درک متقابل میان مربی با بازیکنان و حتی سران باشگاه و در نهایت پایان قرارداد یک مربی و کادر فنیاش با یک باشگاه رخ دهد. اما چیزی که در تمام این موارد در فوتبال حرفهای جهان دیده میشود، صبر است. صبر نقطه اشتراک تمامی اتفاقاتی است که میتواند به جدایی یک مربی یا تغییر کادر فنی یک تیم فوتبال در یک فصل فوتبالی منجر شود، به گونهای که در فوتبال حرفهای جهان شاهد هستیم اغلب این جداییها به جز در موارد معدود و خاص در پایان فصل اتفاق میافتد. دلیل این امر هم کاملاً مشخص است، چون سرمربی و کادر فنی جدید باید تیم خودشان را ببندند نه اینکه با تیم دیگری وارد مسابقات شوند. اینجا، اما در فوتبال مثلاً حرفهای ایران این مسائل کوچکترین اهمیتی ندارد. تنها ۹ هفته از رقابتهای این فصل لیگ برتر گذشته، اما شاهد جابهجایی هشت مربی بودهایم، ضمن اینکه هنوز هم امکان تغییر روی نیمکت برخی تیمها وجود دارد.
این حجم جابهجایی در این بازه زمانی کوتاه در نوع خود بینظیر است، ضمن اینکه تیمهایی که دستخوش این تغییرات شدهاند یا در آستانه تغییر قرار دارند به جز یک مورد وضعیت مناسبی در جدول رده بندی لیگ برتر ندارند و هر روز با حاشیههای جدیدی دست و پنجه نرم میکنند. با این روش و با همین نگاه حتماً باید منتظر جابهجاییهای دیگر هم باشیم و این یعنی اینکه لیگ هیچگاه به ثبات لازم نمیرسد و تیمها هیچگاه نمیتوانند برای آینده خود برنامهریزی کنند. لیگ ایران این روزها شبیه محله برو بیا شده که آدمها در آن با کسوتهای مختلف در حال رفت و آمد هستند، بدون اینکه ثمره چندانی داشته باشند.
نکته جالب توجه در تغییرات لیگ برتر فوتبال ایران اینکه معمولاً تغییراتی که رخ میدهد ثمره چندانی به همراه ندارد و شاید به صورت مقطعی نتیجهای کسب شود، اما در نهایت در همچنان روی همان پاشنه میچرخد و تیمها بدون اینکه از تغییرات انجام شده حاصلی ببینند، در همان گردابی که گرفتارش بودند، دست وپا میزنند. نکته آخر و البته بسیار مهم در تغییرات صورت گرفته روی نیمکت تیمهای لیگ برتری بحث درمیانبودن پای دلالهاست که به راحتی آب خوردن و در آشفتگی باشگاهها و وضعیت حساس تیمها، گنجشک را جای قناری رنگ میکنند و به تیمها میاندازند؛ دلالهایی که خوب میدانند چگونه باید مربیان بیکار و بیرون خطمانده را در حد مربیان تراز اول بالا ببرند و قیمتشان را افزایش دهند تا تیمهای بدون مربی و شکست خورده با یک کارنامه خیالی و وهمانگیز سر کیسه را شل و به اعماق چاهی که دلالها برایشان کندهاند، سقوط کنند.
از نکونام و سهراب آبی تا ربیعی ذوب و نویدکیای مس
«استقلال» رکورددار لیگ
هدایت بحرانیترین تیم لیگ به پیتسو موسیمانه سپرده شد تا استقلال اولین تیمی باشد که پای مربیان آفریقایی را به فوتبال ایران باز میکند. آبیهای تهران بعد از واگذاری به هلدینگ خلیجفارس یک روز خوش هم ندیدهاند. در حالی که آقایان وعده داده بودند با خصوصیسازی تمامی چالشهای گذشته برطرف خواهد شد، اما پیش از شروع فصل اختلافات جواد نکونام و مدیرعامل باشگاه بالا گرفت و این اختلاف تا آخرین لحظه حضور نکو در استقلال ادامه داشت. همین درگیریهای لفظی و مصاحبههای آتشین طرفین علیه یکدیگر، چنان بلایی بر سر استقلال آورد که این تیم پرطرفدار حالا در رده چهاردهم ایستاده باشد. نکو که فصل گذشته استقلال را با یک امتیاز کمتر نسبت به پرسپولیس به نایبقهرمانی لیگ رساند، در پنج بازی فقط پنج امتیاز کسب کرد تا خبر اخراجش منتشر شود. بعد از شکست ۲ بر صفر مقابل السد، بیانیه باشگاه خبر از برکناری نکونام و انتخاب سهراب بختیاریزاده بهعنوان سرمربی موقت داد. همه میدانستند مربیای که در کارنامه کاریاش حتی یک برد هم نتوانسته است کسب کند، قطعاً ناجی استقلال بحرانزده نخواهد شد، البته آبیها در اولین حضور بختیاریزاده روی نیمکت ۲ بر یک هوادار را بردند ولی خیلی زود مشخص شد اوضاع بحرانیتر از این حرفهاست. باخت ۳ بر صفر به ذوبآهن کار را تمام کرد و بااینکه مصاف با النصر عربستان آخرین حضور بختیاریزاده در استقلال بود ولی همه منتظر معرفی سرمربی جدید بودند. پس از باخت یک بر صفر به تیم عربستانی، مرد آفریقایی سکان را به دست گرفت و هواداران منتظر دگرگون شدن تیم بودند. شکست ۳ بر یک به خیبر خرمآباد ناامیدی عمیقی را به اردوگاه آبیها تزریق کرد و موسیمانه رسماً متوجه شد چه مسئولیت سختی را پذیرفته است. اوج ناامیدی زمانی بود که تراکتور با دو گل در شهرقدس آبیها را شکست داد و به لطف وضعیت فاجعهبار استقلال، طعم صدرنشینی موقت را هم چشید. سرمربی جدید در صحبتهایش صراحتاً گفت فکر نمیکرده است اوضاع استقلال تا ایناندازه بحرانی باشد. استقلال در این فصل نه تنها ضعیفترین خط دفاعی (تفاضل- ۷) را در اختیار دارد بلکه با تغییر سه مربی نیز رکورددار محسوب میشود. نکته دیگری که هواداران و پیشکسوتان استقلال را نگران کرده حضور همزمان این تیم در لیگ نخبگان است؛ لیگی که تیمهای پرستاره و قدرتمند زیادی در آن حضور دارند و با ادامه این وضعیت میتواند نتایج تحقیرآمیزی را برای استقلال به همراه داشته باشد. جدا از مسائل فنی، همه میدانند استقلال بیشتر از همه از ضعفها و آشفتگیهای مدیریتی ضربه خورده است و تا این مسئله حل نشود، نه کاری از دست موسیمانه برمیآید و نه هیچ مربی دیگری.
ربیعی و ذوب در آخر خط
سیل تغییرات نیمکتها به دیار نصفجهان هم رسیده و علاوهبر سپاهان، دیگر تیم اصفهانی نیز با تغییر و تحول مواجه شده است. ذوب آهن در فصل بیستوچهارم لیگبرتر نتوانست انتظارات را برآورده کند و باخت به چادرملو باعث شد همکاری محمد ربیعی با ذوبآهن به آخر خط برسد. ربیعی در حالی در نشست خبری بعد از بازی با چادرملو استعفایش را اعلام کرد که ادامه همکاریاش با تیم اصفهانی حواشیای را به همراه داشت. پس از گسترده شدن حواشی پرونده فساد در باشگاه مسرفسنجان، یکی از نامهای مطرح شده در خصوص افراد مرتبط با این مسئله محمد ربیعی بود، اما خیلی زود مشخص شد شایعات بیاساس بوده و این مربی مشکلی برای ادامه کار در لیگبرتر ندارد، به همینخاطر مدیران باشگاه پس از پنجمی ذوب در فصل بیستوسوم ترجیح دادند به همکاری خود با ربیعی ادامه دهند. پس از مشخصشدن ادامه حضور ربیعی در ذوب، انتظار میرفت این تیم در فصل جدید نیز نتایج خوبی کسب کند. با اینحال پس از پایان هفته دهم رقابتها، گاندوها جایگاهی بهتر از یازدهمی در اختیار ندارند. از طرفی شکست به چادرملو جای هیچ شکی را برای ربیعی باقی نگذاشت و مربی مستعفی تأکید کرد ذوب به فضای تازه نیاز دارد. درحقیقت شکست به تیم چادرملوی اردکان، چهارمین باختی بود که به پای ربیعی و شاگردانش نوشته شد. ذوبآهن درحالی همانند دیگر تیمها به تعطیلات رفته که تاکنون دو پیروزی، چهار تساوی و چهار باخت در این فصل داشته است. کار در فوتبال ما به این راحتی نیست و هرلحظه احتمال تغییر و تحول وجود دارد. ربیعی درحالی مجبور به استعفا شد که در کارنامهاش نتایج خوبی وجود دارد. ذوبیها با هدایت او در هفته اول مسابقات پرسپولیس را در اراک با تساوی ۱-۱ متوقف کردند، پس از آن تراکتور را در تبریز با یک گل شکست دادند، در دربی اصفهان با تساوی ۱-۱ مقابل سپاهان، صدرنشین فعلی لیگ یک امتیاز به جیب زدند و اوج هنرنمایی ربیعی و شاگردانش برد پرگل ۳ بر صفر برابر استقلال در ورزشگاه شهرقدس بود. هنوز بازیهای زیادی از فصل باقی مانده و تعطیلی یک ماهه مسابقات به بهانه فیفادی و دو بازی تیمملی فرصت خوبی است تا سبزپوشان از بحران فاصله بگیرند، البته بازگشت به روزهای خوب تنها در صورتی محقق خواهد شد که باشگاه ذوب بدون اتلاف وقت تکلیف کادرفنی جدید را مشخص کند و از زمان موجود به بهترین شکل ممکن استفاده شود.
ماجرای عجیب یک استعفا!
عجایب فوتبال ما کم نیست و حتی در بحث استعفا یا برکناری سرمربیان نیز شاهد حواشی منحصربه فردی هستیم. وضعیت تیم مسرفسنجان یکی از همین موارد است. نیمکت این تیم پس از استعفای رسمی محرم نویدکیا در بلاتکلیفی به سر میبرد و علت این قضیه نیز چیزی نیست جز عدمتوافق طرفین برای فسخ قرارداد. سرمربی مستعفی فصل بیستوسوم هدایت مسرفسنجان را برعهده گرفت و این تیم لیگ را با رتبه دهم به پایان رساند. با شروع فصل بیستوچهارم و مطرح شدن نام این باشگاه در پرونده فساد، چالشهای مس افزایش یافت، البته باتوجه به عملکرد تیم رفسنجانی، انتظار نمیرفت سرمربی به این زودی قید ادامه همکاری را بزند. درواقع هفته هفتم لیگ و جدال با شمسآذر آخرین باری بود که نویدکیا روی نیمکت این تیم نشست. مس در آن بازی در خانه بازی میکرد، اما با یک گل مقابل شمسآذر شکست خورد تا کار این تیم حسابی گره بخورد. محرم نویدکیا در نشستخبری بعد از بازی شفاهی استعفایش را اعلام کرد و پس از آن نیز راهی اصفهان شد. با رفتن او مشخص شد اینبار نویدکیا خیال بازگشت ندارد، اما مسئله اصلی بر سر پرداخت مطالبات اوست. مس در مدتزمان حضور این مربی تنها یک پیروزی، سه شکست و دو تساوی به دست آورد و در نهایت نیز نویدکیا به خاطر مسائل مدیریتی ترجیح داد از مس برود. در مجموع نماینده رفسنجان در لیگبرتر ۲۶ بازی با سرمربیگری نویدکیا انجام داد، هفت برد، ۱۲ تساوی و هفت باخت. بدون شک پس از قطعی شدن قطع همکاری نویدکیا باشگاه باید جایگزین او را در کمترین زمان ممکن انتخاب میکرد. همانطور که انتظار میرفت مسعود شجاعی گزینه اصلی مدیران این باشگاه بود و با توجه به حضور او در تمرینات و روی سکوها قطعاً توافقات لازم نیز حاصل شده است، منتها طولانیشدن موضوع فسخ قرارداد نویدکیا، باعث شده است سرمربی جدید نتواند قراردادش را ثبت کند. گفته میشود نویدکیا خواهان دریافت حداقل ۳۰ درصد از مبلغ درجشده در قراردادش است و باشگاه مس زیربار این خواسته نمیرود. عجیب این است که در یک ماه اخیر، از نظر قانونی نویدکیا همچنان سرمربی مسرفسنجان است، با اینحال شجاعی هم در تمرینات حضور داشته و هم از روی سکوها نظارهگر بازی تیم بوده است. در حقیقت سرمربی جدید هم مثل بازیکنان منتظر است تا هرچه زودتر تکلیفش روشن شود. این بلاتکلیفی یک ماهه از آن دست اتفاقات عجیبی است که فقط نمونهاش در فوتبال ما رخ میدهد.
مهاجری و دقیقی، جابهجایی نیمکت خیبر و شمسآذر
پایان دراماتیک «مورایس» با سپاهان
استعفای مورایس بعد از بازپس گرفتن صدر جدول و برتری در هفته یازدهم عجیبترین خبر لیگ بیستوچهارم تا به اینجای کار بود.
تنها یک نام بزرگ، چون مورایس به عنوان دستیار ژوزه مورینیو در اینتر میلان، رئال مادرید و چلسی و همچنین تجربه هدایت تیمهای الشباب، آنتالیا اسپور، آاک، بارنزلی و قهرمانی در عربستان و کرهجنوبی با جونیور موتورز میتوانست بعد از چهار سال ناکامی سکان هدایت زردپوشان اصفهانی را دست گیرد، اما حتی دوران مورایس هم با شعار «حیا کن رها کن» تمام شد! مرد پرتغالی در نخستین سال حضورش در اصفهان با پرسپولیس در کورس بود و در روز آخر با یک امتیاز دستش از لمس جام کوتاه ماند. در دومین سال بعد از ۹ سال این تیم را قهرمان رقابتهای حذفی کشور کرد، اما اینها کافی نبود تا در سومین سال خیلی زود شعار حیاکن، رها کن را نشنود و راه خروجی باشگاه را در پیش گیرد.
مورایس در نخستین سال حضورش روی نیمکت سپاهان خیلی زود راه کسب امتیاز را یافت، اگرچه زردپوشان امتیازهای زیادی را از دست داده بودند، اما در رقابتی تنگاتنگ با سرخپوشان پایتخت بود که در آخرین روز به نایب قهرمانی رضایت داد. اوضاع، اما از دومین سال حضور او روی نیمکت نماینده زردپوش اصفهان سخت شد چراکه مورایس نتوانست موفقیتهای نخستین سال حضورش روی نیمکت سپاهان را تکرار کند و هفت باخت در هشت مسابقه داخلی و آسیایی باعث شد بسیاری از هوادارانی که تاآن زمان پشت مرد پرتغالی بودند در صف مخالفانش قرار گیرند، خصوصاً بعد از نتایج ضعیفی که از سوم دی ماه آغاز شد و تا ۱۸ اسفند و شکست سنگین مقابل پیکان قعرنشین نیز پیش رفت تا مورایس هم با واژه «حیا کن رها کن» آشنا شود.
مورایس پیش از این نیز چند مرتبهای استعفا کرده بود. اولین بار بعد از آخرین بازی نیمفصل لیگ بیستوسوم در اعتراض به اجرای قانون سقف بودجه بود، مرتبه بعدی قبل از مصاف با آلومینیوم رخ داد. سومین مرتبه نیز در پایان رقابتهای فصل گذشته و بعد از کسب عنوان قهرمانی رقابتهای حذفی کشور بود که تصمیم به جدایی از سپاهان گرفت، اما هر بار استعفای او با مخالفت باشگاه مواجه شد. درست برعکس این مرتبه که شعار هواداران با وجود برتری مقابل آلومینیوم و بازپسگیری صدر جدول از پرسپولیس هم شنیده شد؛ مسئلهای که باعث پافشاری مورایس جهت جدایی شد و مدیریت باشگاه نیز برخلاف دفعات قبل قبول کرد داستان مورایس و سپاهان نیز به نقطه پایان برسد.
خطشکن لیگ بیستوچهارم
نخستین تیم لیگ برتری که کادر فنی خود را در لیگ بیستوچهارم تغییر داد، خیبر خرمآباد بود. تیم تازهواردی که سکان هدایت آن را رضا مهاجری در دست داشت؛ مربیای که فصل گذشته آمار فوقالعادهای را با خیبر در بازیهای خانگی به ثبت رساند و موفق شد با قهرمانی در رقابتهای لیگ یک، زمینهساز نخستین حضور سبزپوشان لرستانی در لیگ برتر فوتبال ایران باشد. خیبر کار خود را با برتری مقابل هوادار در لیگ برتر شروع کرد، اما در هفته دوم به سپاهان پرمهره که یکی از اصلیترین مدعیان این فصل است باخت؛ شکستی که هفته بعد با تساوی مقابل ذوبآهن، دیگر تیم اصفهانی لیگ جبران شد؛ نتیجهای که مقابل فولاد هم تکرار شد تا خیبر بعد از باخت به سپاهان، حداقل امتیازها را از بازیهای بعدی کسب کرده باشد، اما رویارویی با تراکتور، دیگر مدعی این فصل، دومین باخت خیبر را رقم زد تا تنها نماینده خرمآباد قید سرمربیای که برای نخستین بار در تاریخ جای این تیم را در سطح اول رقابتهای فوتبال کشور باز کرده بود، بزند، البته مدیران خیبر مدعی قطع همکاری دوطرفه با خیبر شدند، اما شوکهشدن مهاجری نشان میداد هیچ توافقی برای این جدایی وجود نداشته است: گفتند توافق دوطرفه، اما با توجه به پایان وقت اداری، نامهای ندادند. من فکر میکنم از قبل این مسئله در برنامهشان بود و آدم بالاخره برخی از مسائل را زودتر متوجه میشود. قبل از بازی با فولاد و تساوی با آن تیم این تصمیم را گرفتند ولی همان تساوی باعث شد به این هفته برسد. این تغییر زودهنگام واکنشهای زیادی از سوی کارشناسان و هواداران به دنبال داشت، اما مدیرعامل خیبر که مدعی بود این تصمیم مالک باشگاه بوده است که در چنین شرایط حساسی نباید زمان طلایی را از دست داد. به دنبال جدایی مهاجری، باشگاه خیبر به سرعت دست به کار شد و مارکو اورلیو، مربی سابق العین امارات را به عنوان جانشین او انتخاب کرد؛ مربی کارنامهداری که سابقه حضور در تیمهای ملی فوتبال زیر ۱۹ سالههای ایران و کویت را داشت، اما نه حضور اورلیو روی نیمکت خیبر دوام داشت و نه این تیم توانست نتایجی را که بابت کسب آن مهاجری برکنار شده بود، کسب کند. شاید به همین دلیل هم بود که بعد از موافقت شمسآذر قزوین با جدایی سعید دقیقی، مس رفسنجان و خیبر خواهان به خدمت گرفتن این مربی جوان شدند که تصمیم دقیقی همکاری با تیم تازهوارد لیگ برتر بود.
آغاز ماجراجویی با خیبر
جدایی سعید دقیقی در آخرین روزهای مهرماه از شمسآذر قزوین خبر تازهای نبود. او که سال گذشته صعود همشهریهایش را به لیگ برتر رقم زده بود، بعد از ارائه عملکردی قابل قبول و تبدیلکردن نماینده قزوین به شگفتیساز لیگ بیستوسوم با کسب رتبه تکرقمی فصل را به پایان برده بود، قبل از شروع فصل جدید با ملوان به توافق رسید، اما بعد از چیزی حدود یک ماه، به دلیل شرایط نامناسب مالی انزلیچیها استعفا کرد و بار دیگر به جمع شمسآذریهای قزوین پیوست. او همچنین بهمن ماه سال گذشته نیز با ترک اردوی ترکیه مدعی شده بود باشگاه برای تأمین هزینههای منابع مالی کارکنانش و اعضای تیم، تصمیم به جدایی چند نفر جهت درآمدزایی از طریق رضایتنامه آنها گرفته که قرعه به نام او و سه بازیکن دیگر افتاده است! این درحالی بود که پیشتر خبرهایی در خصوص توافقات ضمنی دقیقی با مس رفسنجان مطرح شده بود که دست آخر این مربی ترجیح به ادامه همکاری با تیم همشهری خود داد، اما این بار اوضاع با توجه به جدایی برخی مهرههای تأثیرگذار آنطور که باید خوب پیش نرفت، به طوری که شمس آذر از هشت بازی تنها موفق به کسب هفت امتیاز شد و همین مسئله دقیقی را بر آن داشت بار دیگر تصمیم به جدایی از نماینده قزوین بگیرد، البته این چندمین بار بود که دقیقی چنین تصمیمی میگرفت، اما این بار جدایی دقیقی از شمسآذر قطعی بود چراکه او بلافاصله بعد از این جدایی راهی خرمآباد شد تا جای مهاجری را بگیرد؛ مربیای که اتفاقاً بعد از استعفای دقیقی جای او را در شمسآذر گرفت، اما شاید جالبترین قسمت جدایی دقیقی از شمسآذر این باشد که او بعد از فسخ قراردادش مدعی شد در پایان فصل گذشته قصد استراحت داشته، اما با توجه به جدایی مازیار زارع در فاصله پنج روز تا شروع لیگ احساس کرده است شمسآذر متضرر خواهد شد، به همین دلیل بار دیگر به قزوین برگشته است، حال آنکه یکی از دلایل جدایی او از ملوان شرایط نامساعد این تیم بود که حتی در تأمین آب معدنی هم مشکل داشت، اما دقیقی که استعفاهای پرتعدادش از شمسآذر سوژه شده بود، داستانی متفاوت نقل میکند و در پایان میگوید که با جدایی نفرات اصلی دیگر کاری از دستش برای تیم شهرش برنمیآمده و به همین دلیل راه خرمآباد را در پیش گرفته است، اما هرچه که هست، او شروع خوب و طوفانیای با خیبر داشت و به بردی پرگل مقابل استقلال دست یافت، باید دید جابهجایی مربیان شمسآذر و خیبر باهم میتواند برای این دو تیم مفید باشد؟