اختصاصی جوان آنلاین: همه ما بارها این جمله را شنیدهایم که دنیای بازیگری، دنیایی پر از اتفاقات ناراحت کننده است و برای ستاره شدن باید به یکسری روابط و ارتباطات تن داد. سینما و تلویزیون عرصهای برای دیده شدن، شهرت، موفقیت و ثروت است و خیلیها حاضرند برای دست یافتن دست به هر کاری بزنند.
پررنگ شدن جنبشی مثل «می تو» و پرده برداشتن از بخشی واقعیتها، نشان دادن فضای سینما تا چه اندازه آلوده به مسائل غیراخلاقی است. قطعا سالم بودن و سالم ماندن در چنین دنیایی کار سختی است. شهرت با خودش آفتهای زیادی به همراه دارد و هر کسی آدمِ مقاومت در برابر این آفتها نیست. اگر کسی در چنین فضایی سالم بماند و سالم زندگی کند، میتوان او را به عنوان الگویی درست به مردمِ جامعه معرفی کرد.
حسام محمودی، که چندی پیش از میانمان رفت، یکی از همان الگوهای درست و سالم عالم بازیگری است که کمتر فرصتی برای معرفی و پرداختن به شخصیتش پیش آمده است؛ و به نظر نپرداختن به ابعاد شخصیتی بازیگری مثل محمودی، جفا در حق او و ظلم به سایر بازیگرانی مثل اوست.
محمودی بازیگری را از راهِ درست و حرفهایش آموخته بود. او کارشناسی ارشدش را تئاتر خوانده و پس از آن در کلاسهای بازیگری مرحوم تارخ شرکت کرده بود. اولین فیلم سینماییاش به نام «خسته نباشید» یک فیلم سرحال و خوب به کارگردانی محسن قرایی بود که زمان اکران خیلی خوب دیده شد.
او پس از موفقیت در «خسته نباشید» جو زده و هیجانی رفتار نکرد و تصمیم گرفت با صبوری و قبول نقشهای فرعی، بر تجربیاتش اضافه کند. او در فیلمهای بعدیاش مقابل دوربین کارگردانهای کاربلدی مثل میرکریمی، هادی مقدمدوست، محمدحسین لطیفی و روحالله حجازی رفت و سعی کرد در هر نقش بهترینِ خودش باشد. به دنبال بزرگی و کوچکی نقش نبود و همین که کارش را به بهترین شکل انجام دهد برایش کافی بود.
حسام محمودی در طول یک دههای که سینما و تلویزیون فعالیت میکرد و در بین مردم شناخته شده بود، به هیچ عنوان وارد حاشیه خاصی نشد. نه اظهارنظر خاصی کرد نه مثل خیلیهای دیگر خبری از زندگی خصوصیاش در رسانهها درز کرد. او اهل خانواده بود، آرام و بی سروصدا کارش را میکرد و کاری به حاشیهها نداشت.
به اذعان دوستان محمودی، او پدری فوقالعاده مهربان برای دخترش بود. او عاشقِ خانوادهاش بود و بهترینها را برای آنها میخواست. حسام محمودی با سبک زندگیاش به خیلی از عاشقان بازیگری نشان داد که هم میتوان ازدواج کرد، فرزند آورد، پدر شد و در کنار تمام اینها در سینما و تلویزیون نیز موفق بود.
گفتن از ویژگیهای مثبت درباره حسام محمودی به همین جا خلاصه نمیشود. او اهل مطالعه و ورزش بود و معتقد بود بازیگران برای رشد و پیشرفت باید مطالعه داشته باشند. خودش گفته بود که مطالعه و ورزش هیچ گاه از زندگیاش ترک نمیشود و کسی که چنین علاقهمندیهایی داشته باشد، حتما زندگیِ سالمی خواهد داشت. کوهنوردی و شنا ورزشهای مورد علاقه محمودی بودند و کسی که این ورزشها را انجام میدهد نمیتواند به سمت چیزهای دیگر کشیده شود.
محمودی اهلِ جار زدن زندگیاش در فضای مجازی نبود. به خوبی از حریم خصوصی خودش و خانوادهاش محافظت میکرد و همین رفتار سنجیدهاش در فضای مجازی، او را از گزند حرف و حدیثهای زیادی دور نگه داشته بود.
با وجود تمامِ عشق و علاقهای که حسام محمودی به بازیگری داشت، او این اواخر از این حرفه دلزده شده بود. انگار این حرفه، جایی برای آدمهایی مثل محمودی ندارد. او در اظهارنظری تلخ درباره فعالیت در سینما گفته بود: «با وجود اینکه ۱۲ سال است در سینما فعالیت دارم با این فضا بسیار غریبه هستم زیرا میزان دوری از راستی در این کار، گاه به اندازهای زیاد است که باعث میشود از کاری که انجام میدهم و برای آن سالها زحمت کشیدهام و درسش را خواندهام بدم بیاید.»
مثل اینکه سینما آن آرمان و ایدهآل این بازیگرِ بااخلاق نبود. او تصورش را نمیکرد با ورود به سینما تا این اندازه بیاخلاقی و ناراستی ببیند ولی همین حضور کوتاهش سبب شد تا بسیاری ببینند میتوان انسان سالم، بیحاشیه و اهل مطالعهای بود و در سینما هم کار کرد. هرچند به اعتقاد دوستانش، همین تضاد با محیط، محمودیِ جوان را دق داد. او در 37 سالگی سکته کرد و سینما یکی از بهترین آدمهایش را از دست داد.
برای میزان دلگیری حسام محمودی در آخرین روزهای حیاتش، خواندن همین چند جمله از او کفایت میکند: «از وضعیت موجود در سینما به هیچ وجه راضی نیستم! البته پیشترها چنین نبودم و برای خود آرمان و ایده داشتم ولی وقتی باورهای تو را از بین میبرند دیگر چارهای جز تن دادن به مادیات باقی نمیماند. اگر صادقانه بخواهم بگویم، امروز دیگر ملاک من برای پذیرش نقشها، معیشت است برای همین اگر بتوانم با کار دیگری پول بیشتر بیاورم قطعاً بازیگری را کنار خواهم گذاشت!»