آقای عباس عبدی در توئیتی نوشتهاند: «قرائن نشان میدهد دور مشارکت بالا را خط کشیدهاند و خیال همه را راحت کردهاند».
البته قرائن مورد نظر ایشان چندان روشن و تبیین شده نیست، اما احتمالاً منظورشان همان شرایط جدید حداقلی برای ثبت نام است که برخی زیر چهلسالهها و برخی محکومان امنیتی و افراد بدون هرگونه سابقه اجرایی و مدیریتی را شامل میشود. فارغ از اینکه این سخن را ایشان گفته باشد یا کس دیگر، به عنوان یک ادعا، نقدهایی به آن وارد است. اینکه نامزدهای مورد نظر صاحب ادعا احتمالاً بدون مدیریت درست و حسابی یک اداره کوچک میخواهند کشور را اداره کنند یا هنوز به بلوغ نرسیده میخواهند رجل کشور شوند، مشکل مردم نیست و مردم در انتخاباتهای گذشته چنین نشانههایی از خود بروز ندادهاند و این قابل بررسی و تحقیق است که حضور و مشارکت مردم در انتخاباتها تابعی از شرایط اقتصادی و امید به ایجاد تغییر در آینده و در نهایت تابعی از دوقطبیهای مؤثر بوده است و نه غیبت برخی افرادی که پایگاهی بین مردم نداشتهاند.
با این حال این پرسش فرض است که آیا همان قدر که حضور اصلاحطلبان را برای دوقطبی و مشارکت بالا لازم میدانیم، چنین احساسی هم به حضور رقبای اصلاحطلبان داریم، یا حضور آنان را یکسره مزاحم و مخل انتخابات آزاد میدانیم؟!
یک پرسش دیگر: میدانیم که بخش بزرگی از رأی دهندگان کسانی هستند که حضور در انتخابات را به خاطر آنچه امر ولایت میدانند مثل نماز واجب میشمرند و بی، چون و چرا در آن شرکت میکنند. آیا اگر به فرض، امسال این بخش بزرگ هیچ یک در انتخابات شرکت نکنند و اصولگرایان هم از معرفی نامزد خودداری کنند و انتخابات با حضور تاجزاده بدون رقابت و با پیروزی او به پایان برسد، صاحب آن ادعا همین مقدار عصبانی و ناراضی است؟ این پرسش برای سنجش میزان آزادیخواهی افراد و یک پرسش عمومی از اصلاحطلبان است.
ممکن است بگویند معلوم است که ما همین مقدار ناراحت و معترض میشویم و ما انسانهایی کاملاً آزادیخواهیم و در این آزادیخواهی خود حتی اگر یک عنصر تندرو رقیب از حق قانونی خود برای نامزدی محروم شود و اگر بخشی از مردمی که به رقیب ما رأی میدهند از انتخابات قهر کنند، به همین میزان آزادیخواهی ما جریحهدار میشود. در آن صورت لطفاً از سابقه نوشتههای اصلاحطلبی یک مورد از این اعتراضها را به رد صلاحیت افرادی مثل زاکانی در دوره قبل یا در اعتراض به پایینترین مشارکت تاریخ انتخابات یعنی به انتخابات شورای شهر دوم که به پیروزی اصلاحطلبان انجامید، نشان دهید!
به نظر میرسد اصلاحطلبان در فرضی غیر واقعی، میزان مشارکت را به خودشان و حضور دوستانشان سنجاق کردهاند، به طوری که گویا مردم به آنها نگاه میکنند و حضور یا غیبت آنها را برای حضور یا غیبت در انتخابات ملاک میگیرند، اما واقع آن است که عملکرد دولت مورد حمایت اصلاحطلبان در رساندن وضع معیشت و زندگی عادی و رفاه مردم به این حد رقتبار فعلی عامل اصلی در مشارکت است و اصلاحطلبان اگر در مشارکت مردم اثر و نفوذی هم داشته باشند، صرفاً از همین جهت و زاویه است! و بعید است مردم مثل آنها و به اندازه آنها به دعواهای پیرامون قضایای شورای نگهبان یا نامزدهای خاص حساس باشند.
اثر دیگر اصلاحطلبان در مشارکت، احتمالاً از زاویه تشکیک در صحت و سلامت انتخاباتهاست که تأثیر خود را دارد، اما نه به اندازه تأثیر نابودی اقتصاد مردم و عمل نکردن به وعدهها که با حضور افراد اصلاحطلب در دولت رقم خورد. به همین خاطر انتظار میرود اصلاحطلبان در بحث مشارکت بالا از همین حالا مشارکت پایین احتمالی را مصادره به مطلوب نکنند و سهم بالای خود را در این نقیصه بر عهده بگیرید.