کد خبر: 1046625
تاریخ انتشار: ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۶:۵۵
یکی از مباحثی که می‌تواند زمینه‌ی برداشت‌های غلط را پیرامون نوع عملکرد امام مجتبی فراهم آورد، موضوع اعتراض برخی خواص به عملکرد سیاسی حضرت است.
سید میثم میرتاج‌الدین
سرویس دین و اندیشه جوان آنلاین: درست لحظاتی پس از شهادت امیرالمؤمنین، امامت و سپس حکومت حضرت مجتبی آغاز می‌شود. درباره شیوه حکومتی ایشان و به‌ویژه تصمیمات مهم حضرت مانند صلح با معاویه حرف و حدیث بسیاری وجود دارد.
 
یکی از مباحثی که می‌تواند زمینه‌ی برداشت‌های غلط را پیرامون نوع عملکرد امام مجتبی فراهم آورد، موضوع اعتراض برخی خواص به عملکرد سیاسی حضرت است. برای روشن شدن مسئله‌ی این نوشتار ابتدا باید دانست که در زمان امیرالمؤمنین، ما با دو دسته از خواص در اطراف ایشان مواجه هستیم. یک دسته خواصی که اعتقاد قلبی به حقانیت راه امام علی (ع) دارند و تمام رفتار‌ها و کنش‌های خود را مبنی بر همین اعتقاد، سازمان می‌دهند. دسته‌ی دیگر نیز، خواصی که همراهی خود را نه براساس اعتقاد قلبی یا باور به ولایت امام علی، بلکه بر مبنای منافع یا مصالح شخصی یا قومی و قبیله‌ای بنیان نهاده‌اند. در ادامه نیز همین دو دسته از خواص ابتدا پیرامون امام مجتبی گرد می‌آیند، اما پس از حوادثی هر دو طیف خواص دچار ریزش می‌شود.
چنانچه در تاریخ آمده، پس از شهادت امیرالمؤمنین و با روی کار آمدن امام مجتبی، وقایعی حادث شد که مهم‌ترین آن‌ها صلح امام حسن با معاویه است. در پی صلح، اعتراضات گوناگونی به حضرت از ناحیه خواص صورت گرفت. مطابق برخی نقل‌ها، در میان اشخاص معترض نام افرادی وجود دارد که تاریخ به پایمردی آن‌ها در طریق ولایت و اعتقاد قلبی‌شان گواهی می‌دهد. به‌عنوان مثال در لیست معترضان نام سیدالشهدا، حجربن‌عدی، قیس‌بن‌سعدبن‌عباده، محمدبن‌حنفیه، جابربن‌عبدالله انصاری و سلیمان‌بن‌صردخزاعی به چشم می‌خورد.

طبعاً با مفروض انگاشتن صحت این گزاره‌های تاریخی، می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که امام مجتبی حتی در اقناع افکار خواص هم ناموفق بوده است. آن هم خواصی که باور قلبی‌شان به مسیر امامت از سابقه‌ی مجاهدت آن‌ها به‌وضوح قابل برداشت است. این ضعف در اقناع‌سازی هم تا بدان جاست که سیدالشهدا به موضوع صلح معترض می‌شود و در ادامه افرادی براساس همین اعتراض، راغب به دادن پیشنهاد قیام و جنگ به سیدالشهدا، جدای از برنامه و سیاست امام مجتبی می‌شوند. (طه حسین، الفتنه الکبری، ص ۹۸۸-۹۸۹)
سپس برخی که عصمت امام را به‌عنوان پیش فرض کلامی در حوزه مباحث تاریخی در نظر دارند، برای رفع اشکال بر مدیریت امام مجتبی و برطرف نمودن ضعف ایشان در راستای اقناع‌سازی، دست به توجیهاتی با کلیشه‌ی مظلومیت شده‌اند. بدین‌صورت که این افراد با سردادن نوحه‌ی مظلومیت حضرت، فریاد می‌زنند که امام مجتبی حتی در میان یاران خود مظلوم بود و از جانب دوستان هم به ایشان ضرر می‌رسید و جبهه او را متحمل هزینه می‌نمود.

این همه در حالی است که می‌توان موضوع را دقیق‌تر در دل تاریخ کاوید و نشان داد که در ماجرای صلح، خواص و یاران واقعی امام مجتبی نه‌تن‌ها اعتراضی نکردند بلکه افرادی همانند سیدالشهدا در طریق تبعیت از امام خویش، به پیمان وفادار ماندند. آن هم تا بدان جا که به‌رغم نقض مفاد عهدنامه توسط معاویه، هرگز اقدامی از سوی سیدالشهدا و خواص علیه معاویه صورت نگرفت.

البته برخی برای این مدعا، یعنی اثبات اینکه اعتراضاتی از سوی یاران خاص به امام مجتبی صورت گرفته، شواهدی را از تاریخ آورده‌اند. درحالی‌که مطابق بررسی‌های انجام شده توسط مورخین، این شواهد مورد خدشه بوده و توانایی اثبات چنین مدعایی را ندارد که برای اطلاع دقیق‌تر می‎توانید به مقاله‌ی علمی-پژوهشی از روح‌الله توحیدی‌نیا با عنوان «بازخوانی و نقد گزارش‌های اعتراض به صلح امام حسن»، مراجعه نمایید.

درنتیجه می‌توان گفت امام مجتبی در زمینه‌ی اقناع‌سازی خواص همانند امیرالمؤمنین عمل نموده و، چون اصل موضوعی «اعتراض به امام از جانب یاران» مردود است، نیازی نیست برای اثبات قوت مدیریتی امام دست به دامن کلیشه مظلومیت شویم. هرچند دلایل متعددی مبنی بر مظلومیت ایشان وجود دارد، اما در تمام آن موارد مظلومیت آمیخته به اقتدار است نه مظلومیت ناشی از عدم توانایی و ضعف عملکرد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر