آقای عباس عبدی، تحلیلگر اصلاحطلب در روزنامه اعتماد ۱۳ اردیبهشت در یادداشتی با ذکری از کتاب خاطرات مرحوم هاشمی که شخصیتهای حکومتی و دولتی در زمان جنگ پیش او میآمدند تا ارز دولتی برای مداوای خود در خارج از کشور بگیرند و او هم سخاوتمندانه میداده و گمان نمیکرده کار بدی میکند وگرنه خاطرهاش نمیکرد، و مقایسه این رفتار با داستان معروف رفتار امام علی با برادرش عقیل، از عموم دولتیها و حکومتیها میخواهد که حداقل تلاش کنند اگر نمیتوانند علیوار زندگی کنند، گامی به سوی او بردارند.
در اینباره شاید بد نباشد که به ایشان و عموم اصلاحطلبان رفتار دیگری را هم از امام علی (ع) یادآور شویم و بگوییم اگر نمیتوانید مانند آن حضرت باشید و حتی اگر نمیتوانید گام کوچکی به سوی او بردارید، دستکم بپذیرید که امام متقین چنین بود و شما چنین نمیکنید. این ایراد قطعاً غیر از اصلاحطلبان به هر عنصری از هر جناح سیاسی که پا را از نقد و تحلیل حاکم و منتخب مردم فراتر بگذارد و بساط نافرمانی و برهم زدن وحدت و حتی شورش و جنجال را بگستراند، وارد است.
امام علیبن ابیطالب «حق مسلم» و «عین حق» بود، اما در برابر حکومت زمان که حضرت خود آن را ناحق میدانست، فراتر از سکوت، همراهی میکرد و یاری میرساند و در خطبه ۹۲ نهجالبلاغه نشان میدهد که چیزی بیش از آنکه بتوان برای یک مخالف عادی هم تصور کرد، حاضر است برای وحدت مسلمانان و برای پیشبرد مقصود اصلی از حکومت مایه بگذارد.
در مقام مقایسه، اصلاحطلبان نه عین حق هستند و نه حکومت و رؤسای جمهوری که آنها نمیپسندند، عین باطل. نیازی به تفصیل نیست که بدانیم شرایط یک رئیسجمهور در ایران که از اصلاحطلبان نباشد-که در سه دهه گذشته فقط یکبار اتفاق افتاده- قابل مقایسه با شرایط خلیفه سوم نیست و شرایط بقیه حاکمان نظام جمهوری اسلامی نیز به همین گونه. همچنین شرایط اصلاحطلبان هر اندازه که خوب باشند، قابل مقایسه با، ولی و منصوب خدا حضرت علی (ع) نیست. با این حال ببینید مولای متقیان چگونه با کسانی که برای بیعت با او هجوم میآورند، سخن میگوید: «از من دست بدارید و دیگرى جز مرا بطلبید، که روى به کارى داریم که چهرهها و رنگهاى گونهگون دارد. نه دلها را در برابر آن طاقت شکیبایى است و نه عقلها را تاب تحمل. سراسر آفاق را ابرى سیاه فرو پوشیده و راههاى روشن ناشناخته مانده. بدانید که اگر دعوتتان را اجابت کنم با شما چنان رفتار خواهم کرد که خود مىدانم. نه به سخن کسى که در گوشم زمزمه مىکند گوش فرا خواهم داد و نه به سرزنش ملامتگران خواهم پرداخت. اگر مرا به حال خود رها کنید، من نیز، چون یکى از شما خواهم بود. شاید بیشتر از شما، به سخن آنکه کار خود به او وامىگذارید، گوش سپارم و بیشتر از شما از او فرمان ببرم. اگر براى شما وزیر باشم بهتر از آن است که امیر باشم.»
حضرت به عنوان امام مسلمین که مقامی است الهی به مردم میگوید اگر کس دیگری را برگزیدید، «به سخن آنکه کار خود به او وامىگذارید، گوش سپارم و بیشتر از شما از او فرمان ببرم.»حال مقایسه کنید این منش سیاسی امام متقین را با رفتار سیاسی ما در دموکراسیهای قرن حاضر. ما در دموکراسیها رفتارمان آنگونه است که رهبری معظم انقلاب نیز اشارهای به آن کردند: «بعضیها هستند انتخابات را وقتی قبول دارند که نتیجه انتخابات همان چیزی باشد که آنها میخواهند! اگر آن مطلوب آنها از انتخابات درآمد، انتخابات را سالم میدانند و قبول میکنند و اگر چنانچه مطلوب آنها درنیامد، انتخابات را متّهم میکنند و کسانی را که انتخابات را برگزار کردند -در هر بخشی [باشند]- متّهم میکنند؛ گاهی هم مثل سال ۸۸ اغتشاش راه میاندازند، که البتّه آن متّهم کردنها بیانصافی است، آن اغتشاش ایجاد کردنها جرم است. بعضی این جور هستند. این غلط است، یعنی نبایستی این کار را انجام داد؛ بنابراین این یک مسئله است.»
پیروی از امام علیبنابیطالب اگر جامع و کامل باشد، میتوان گفت که علیوار زیستهایم، نه آنکه با عدالت علی، ژست بگیریم و از شیوه برخورد علی با انتخاب مردم، چشم بپوشیم.