پیک چهارم کرونا؛ این واژهای است که طی هفتههای اخیر بارها و بارها شنیدهایم و همگان خوب میدانند با شروع موج جدید شیوع ویروس کرونای انگلیسی در کشور فاجعهای غمبار رقم خواهد خورد. اما موضوعی که باعث شده مردم نسبت به این امر سهلانگاری کنند، تصمیمات نادرست یا بهتر بگوییم بیتفاوتیهای مسئولان امر برای پیشگیری از شیوع کرونای انگلیسی است.
وزیر بهداشت التماس میکند تا مردم عید را در خانه بمانند. فرماندار خرمآباد درخواست میکند مردم به این شهر سفر نکنند و نماینده مردم آمل در مجلس معتقد است فعلاً به دلیل شرایط کرونایی کشور از سفر به مازندران پرهیز کنیم.
بیشک این آرزوی همگان است که سال جدید را با سلامت و به دور از تنشهای روانی و ترس از ویروسی که سال گذشته همه را خانهنشین کرده بود آغاز کنیم، اما با تصمیماتی که «یکی به میخ و یکی به نعل» میزند، نمیتوان به اهداف بزرگ دست یافت.
به عنوان مثال بنابر مصوبات ستاد ملی کرونا در تاریخ ۱۶ اسفند سفر به شهرهای قرمز و نارنجی ممنوع شد.
در مقابل این تصمیم و با توجه به اینکه شهرهایی مثل مشهد و شیراز و اصفهان در وضعیت زرد کرونایی قرار دارند، از هم اکنون مقصد بسیاری از شهروندان در سفرهای نوروزی به شمار میآیند.
یعنی وضعیت سفرهای نوروزی ۱۴۰۰ به این شهرها و مناطق شمالی کماکان در هالهای از ابهام قرار دارد.
از تصمیمات نادرست و بیاساس مسئولان امر که موجب شده مردم را به سمت بیتفاوتی سوق دهد همین بس که طی ۱۰ روز اخیر سفر به مشهد به صورت زمینی ممنوع شده. اما اگر کسی (بخوانید پولدارها) بلیط هواپیما بگیرد و هتلی برای خانواده رزرو کند، میتواند در هر ساعت شبانهروز به این شهر پرواز کند. البته این بازی برای دیگر نقاط کشور هم در جریان است.
در شرایطی که کرونا از سال گذشته خسارات زیادی به اقتصاد و اصناف و مشاغل مختلف وارد کرده است، حالا گروهی از مسئولان ترجیح میدهند با پیشنهادات دوگانه مانع از تصمیمات قاطع در این مسیر باشند.
یکی از صنایع بزرگی که طی یک سال اخیر آسیبهای جدی و ضربات مهلکی از کووید ۱۹ خورده، صنعت گردشگری و تأسیسات و مشاغل وابسته به آن است.
صنعتی که در ایران پیک درآمدش از اواسط اسفند شروع و تا اردیبهشت ماه ادامه مییابد.
چون مسئولان میدانند امسال هم با اعلام محدودیتهای شدید و بسته شدن هتلها و رستورانها و مراکز گردشگری، سند از بین رفتن بسیاری از مشاغل در این حوزه امضا میشود، بنابراین ترجیح میدهند بین جان گردشگری و جان مردم یکی را انتخاب کنند.
صحبتهای مدیران استانی میراث فرهنگی و گردشگری و علاقمندی آنها در رابطه با میزبانی از مسافران و گردشگران، در مقابل توصیهها و هشدارهای مسئولان بهداشت و درمان و از همه مهمتر عدم اتخاذ یک تصمیم قاطع و جامع برای مقابله از شیوع و ریشهکنی کرونا در کشور همگی بیانگر سردرگمی در این عرصه است.
رنگبندی شهرها نیز گواه همین ادعاست که مسئولان میخواهند به نوعی هم «از آب کره بگیرند» و هم «نه سیخ بسوزد و نه کباب».
قرمز، نارنجی، زرد، آبی و سفید رنگین کمان بیمعنی دولتمردان در آسمان سیاه کروناست.
هنوز کسی نمیداند واقعاً فرق قرمز و نارنجی یا آبی و سفید چیست. اما دولتمردان توانستهاند در میان این رنگها، قلکی برای خود ساخته و پول هنگفتی به دست بیاورند.
وقتی مردم میبینند اطلاعات و تحلیلهای کوچه و خیابانی بسیار قابل استنادتر از تصمیمات و حرفهای ستادها و نهادهای عریض و طویل است، آنوقت به فکر و نظر خود بسنده کرده و نسبت به رفتارها و ساده انگاریهایشان هیچ نگرانی ندارند.
هم اکنون که خوزستان در وضعیت بحرانی قرار دارد، چهطور میتوان به یک تست نیم ساعته آن هم در ترمینال اتوبوسرانی یا فرودگاه بسنده کرد و اجازه داد شهروندان این استان به هر شهر و روستایی که میخواهند سفر کنند؟
مسئولان میخواهند پشت تصمیمات دوگانه خود پنهان شده و با افزایش هشدارهای بیاساس، چنین القا کنند که وضع و شرایطِ سخت آینده را پیشبینی کرده و این مردم هستند که با بیخیالی و بیتوجهی به پروتکلهای بهداشتی فجایع را رقم میزنند.
اما مگر وقتی ستاد ملی مقابله با کرونا به وجود آمد، برای آن مسئولیت و شرح وظایفی تعریف نشده است؟
چرا این ستاد کاری نمیکند و تصمیم قاطعی نمیگیرد؟ چرا وزیر بهداشت به عنوان بالاترین مسئول و مرجع تصمیمگیری در رابطه با سلامت جامعه باید «التماس» کند که مردم به سفر نروند، مگر نمیتواند حکم بدهد؟
اگر آقایان بهتر از مردم میدانند کرونای انگلیسی چه قاتل بیرحمی است پس چرا بهتر از مردم تصمیم نمیگیرند؟ مگر سال گذشته با یک محدودیت شدید به یکباره کرونا مهار نشد؟ یا شاید اگر عید گذشته جان مردم مهم بود، امسال باید فرصت را به برخی صنایع و مشاغل داد و جان آنها در اولویت قرار بگیرد.