کد خبر: 1040580
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۵:۱۶
آگاهی اجتماعی، طیف گسترده‌ای است که از اولین احساس ما دربارۀ حالت درونی طرف مقابل، تا درک احساسات و افکار او در موقعیت‌های پیچیدۀ اجتماعی، ادامه دارد.
مهرناز بنی فضل
سرویس جامعه جوان آنلاین: درک احساسات دیگری یا شناخت افکار و مقاصد آنها، به تنهایی تضمین‌کنندۀ یک رابطۀ پرثمر نیست. مهارت اجتماعی با تکیه بر آگاهی اجتماعی، امکان برقراری روابطی مؤثر و روان را پدید می‌آورد.
محتوای هوش اجتماعی، در دو مقولۀ گسترده سازمان می‌یابد، آگاهی اجتماعی، یا آنچه دربارۀ دیگران حس می‌کنیم و مهارت اجتماعی، یا عملی که بر اساس این آگاهی انجام می‌دهیم. کسانی که هوش اجتماعی بالایی دارند بهتر می‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند. هرچه گرایش افراد به برون گرایی بیشتر باشد، هوش اجتماعی بالاتری هم دارند و در نتیجه در حرفه روابط عمومی موفق‌تر خواهند بود.
در دنیای امروز، یکی از مهم‌ترین سرمایه‌های هر آدم، دوستان و لینک‌های قوی ارتباطی اوست و تمام این‌ها به دست نمی‌آید مگر با بهره مندی از هوش اجتماعی.
وقتی که هوش در زندگی اجتماعی مطرح می‌شود، مغز خود قابلیت‌ها و توانایی‌ها را با هم ترکیب می‌کند. توانایی‌های غیرشناختی مثل حس همدلی و یگانگی، هماهنگی و انطباق با شرایط و دیگران، و اشتیاق و دلواپسی، برخی از قابلیت‌های گنجینۀ اجتماعی انسان برای حفظ بقا به شمار می‌روند؛ و این توانایی‌ها مطئمناً مهارت بیشتری به ما می‌دهند تا بتوانیم در روابط خود با دیگران عاقلانه عمل کنیم.
باید زاویۀ نگاه خود را تغییر دهیم و علاوه برآگاهی راجع به زندگی اجتماعی، به توانایی‌های خودبه‌خودی افراد که در حیطۀ مسیر روابط عمومی انجام می‌گیرند و اهمیت بسیار زیادی دارند نیز توجه کنیم. هوش اجتماعی، نیرویی قدرتمند در معماری مغز است که به واسطۀ نیاز به جهت‌یابی و یافتن مسیر در دنیای اجتماعی، نه نیاز به کسب نمره خوب به وجود آمده است.
یک شیوۀ بهتر و قوی‌تر این است که می‌توانیم به نوسازی روابط خود با دیگران بپردازیم تا برای هر دو طرف سازنده‌تر و انرژی‌بخش‌تر باشد.
ترس موجب ایستایی و عدم تحرک و پویایی محیط کار می‌شود. کارمندان از تشریک مساعی و ارائۀ ایده‌های جدید اکراه داشته و هرکس فقط به فکر این بود که به طور انفرادی کیفیت کار خویش را بالا ببرد.
ترس موجب خستگی فکر می‌شود و در امر یادگیری اخلال ایجاد می‌کند؛ بنابراین در این گونه لحظات توانایی برای تفکر به بهترین وجه را از دست می‌دهیم. هرچه‌قدر این فشار و استرس شدیدتر باشد عملکرد و تفکرمان آسیب بیشتری می‌بیند.
هرچه‌قدر اضطراب و نگرانی بیشتری داشته باشیم به همان میزان کارایی شناختی مغزمان کاهش می‌یابد. در این مقطع از افت ذهنی، افکار مزاحم و پریشان‌کننده موجب حواس‌پرتی‌مان می‌شود و مراکز شناختی‌مان را محدودتر می‌سازد. نگرانی زیاد باعث می‌شود فضا برای توجه ما تنگ‌تر شود و به دنبال آن ظرفیت ما برای تفکر راجع به اطلاعات جدید محدودتر می‌گردد و تولید ایده‌های تازه متوقف می‌شود. وحشت و ترس، دشمن یادگیری و خلاقیت در روابط عمومی است.
بی‌تردید حس شادمانی و رضایت و خرسندی است که بیش از هر چیز دیگر باعث می‌شود ما در حرفه روابط عمومی خود خلاق باشیم؛ و یکی از قوی‌ترین منابع دستیابی به چنین احساسی، دوستی‌ها و روابط غنی و باکیفیت با انسان‌هاست. سرایت عاطفی به همین معنی است که نشست و برخاست با آدم‌های دیگر باعث تغییر خلق و خوی ما می‌شود. درواقع، روابط انرژی‌بخش مثل ویتامین‌های عاطفی هستند که باعث پایداری ما در لحظات سخت روزانه می‌شوند و به ما روحیه می‌دهند.
وظایف اساسی مغز اجتماعی، هماهنگی روابط متقابل، انواع همدلی، شناخت اجتماعی، مهارت‌های همکاری متقابل، و دلسوزی برای دیگران، همگی مسیر و خطوط هوش اجتماعی را مشخص می‌کنند.
استفاده نابجا از یافته‌های هوش اجتماعی ممکن است در تبلیغات انجام گیرد. نتایج حاصله از واکنش گروه هدف به یک پیام تبلیغی مشخص می‌تواند برای تنظیم و تقویت اثر عاطفی آن پیام بر روی مردم مورد سوء استفاده قرار گیرد. بدین ترتیب علم هوش اجتماعی، تبدیل به ابزاری در دست افراد فریبکار رسانه‌های جمعی می‌شود که به کمک آن می‌توانند پیام‌های سودجویانه خود را با قدرت بیشتری از رسانه‌ها پخش کنند.
شناخت فعلی ما از مغز اجتماعی و اثرات ارتباطات شخصی ما بر بیولوژی‌مان حاکی از این است که اکنون قادر هستیم نهاد‌های اجتماعی را به گونۀ بهتری طراحی کنیم. وقتی که نحوۀ رفتار و تعامل با دیگران می‌تواند از لحاظ روانی، انرژی‌بخش یا تخریب‌کننده باشد، بنابراین باید روش‌هایی را که به اتکای آن‌ها روابط عمومی را مدیریت می‌کنیم مورد بازنگری قرار دهیم.
هوش اجتماعی مربوط به روابط ما می‌شود، این نوع هوش به میزان توانایی ما برای ارتباط با اطرافیان و جهان اطراف ما گفته می‌شود. هوش انسان یا IQ با او متولد می‌شود و قابل تغییر نیست، اما هوش‌اجتماعی با آموزش و یادگیری تقویت می‌شود.
کسانیکه هوش‌اجتماعی بالایی دارند بهتر می‌توانند در اجتماع با افراد ارتباط برقرار کنند، زیرا این افراد در اصطلاح شعور اجتماعی بالاتری دارند.
شعور اجتماعی یعنی قبول قوانین شهروندی و احترام به آن ها، پذیرفتن اشتباهات انجام شده و جبران آن ها، احترام گذاشتن به افراد جامعه بدون در نظر گرفتن شرایط آن ها، پایمال نکردن حقوق دیگران و …
برخی افراد از هوش اجتماعی خود در جهت مثبت و برخی دیگر در جهات منفی مانند فریب دادن دیگران در افکار عمومی استفاده می‌کنند. برای داشتن هوش اجتماعی مثبت باید هوش هیجانی و شعور اجتماعی را فرا گرفت. هوش اجتماعی برای موفقیت در بسیاری از عرصه‌ها، بویژه رهبری روابط عمومی سازمان اهمیت حیاتی دارد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار