روز شنبه خبرهایی در مورد نامهای منتشر شد که محمد خاتمی برای رهبری نوشته است. محمدعلی آهنگران که میتوان او را فعال مجازی و سیاسی اصلاحطلب نامید، در واکنش به این خبر، متن نوشتاری را علنی میکند و میگوید این نوشتار را دوم خرداد سال جاری، خصوصی به خاتمی داده است. ۸ اسفند ۹۵ و در حالی که چند ماه تا انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ باقی مانده بود، او از «ضرورت بازسازی گفتمان و راهبرد جریان اصلاحطلب» نوشته بود، چون معتقد بود که این بازسازی راه «پاسخ به مطالبات عمومی» است. او در این مطلب جدید نوشته که در آن مقاله سال ۹۵ به دو محور به عنوان نقاط ضعف اصلاحطلبان اشاره کرده است. اول، «گرفتار» شدن اصلاحطلبان در بحثهای «روشنفکرانه» و «توجه بیش از حد به مطالبات سیاسی» که باعث فاصله افتادن آنها با قشر مستضعف شده و این ضرورت توجه مؤثرتر آنان به مطالبات اقتصادی مردم را نشان میدهد و دوم، قطع ارتباط مستقیم با مقام معظم رهبری.
آهنگران در نامه دوم خرداد خود که دیروز منتشر کرده، با اشاره به انتقاد خاتمی از «بی عملی و سهل انگاری مجموعه تشکلهای اصلاحطلب در بحران کرونا» نوشته: «متأسفانه پس از گذشت دو هفته از انتقاد شما هیچ یک از عناصر و تشکلهای اصلاحطلب قولاً و عملاً پاسخی به این انتقاد ندادهاند.» آهنگران دلیل این امر را «انفعال و رخوتی» میداند که بر سه سازمان تحت ریاست خاتمی حاکم است: مجمع روحانیون مبارز، بنیاد باران و مرکز گفتوگوی تمدنها. آهنگران در ادامه همین بخش مینویسد: «غیر از گفتن و نشستن و برخاستن و صدور نامه و بیانیه در این مجمع پیران و پدران چه اقدام مؤثری برای پاسخ به دردها و نیازهای جامعه از سوی آنها برداشته شده است؟»
او در ادامه به اشاره به درخواست خاتمی برای آنکه هر کس از حاکمیت اشتباهی کرده، عذرخواهی کند، خطاب به خاتمی نوشته: «جریان متبوع شما و ما چقدر نسبت به اصلاح خطاهای پیشین و روندهای ناصحیح گذشته اقدام کردهایم؟ چقدر نسبت به بی صداقتی و فساد و رانتخواری و اشرافیگری برخی نیروهای اصلاحطلب حساس بودهایم؟ تا چه میزان به نقش خود در فرستادن عناصر فاسد و کاسب و فرصت طلب و یا بی حال و ساکت و بی عمل به مناصب کلیدی در مجلس و دولت و شوراها معتقد و معترفیم؟ چقدر نسبت به ناکارآمدی دولت و مجلس مورد حمایت خود انتقاد کردهایم؟... چرا علناً به تندروی اصلاحطلبان در مجلس ششم و کندروی آنان در مجلس دهم که مصداق حدیث شریف جاهل را نمیبینی جز آنکه یا افراط میکند و یا تفریط است، نتاختهایم؟»
آهنگران با اشاره به تلاش خاتمی برای رأی آوردن روحانی در دو انتخابات سالهای ۹۲ و ۹۶ از او میخواهد که مسئولیت این رفتار سیاسی را بپذیرد و اضافه میکند: «چرا به نقش خود در قهر بخش زیادی از مردم با صندوقهای رأی در انتخابات اخیر مجلس اشارهای نمیکنیم و همه را به گردن سپاه و شورای نگهبان میاندازیم؟» او از خاتمی میخواهد که اصلاحگری و عذرخواهی را از جریان متبوع خود آغاز کند و به جای مطالبه گری، پاسخگوی عملکرد خویش باشد.
او سپس به رابطه اصلاح طلبان با رهبری میپردازد و مینویسد: «در خطبههای نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ مقام معظم رهبری سران معترضان را در داخل نظام تعریف و از آقای هاشمی دفاع کرده بودند؛ اما معترضان ترجیح دادند از آن خطبهها فقط جمله «نظر من به نظر احمدینژاد نزدیکتر است» را بشنوند و نسبت به سایر راهکارهای سیاسی ایشان بی توجه باشند. نتیجه آن شد که جریان اصلاحطلب که روزگاری سران آن از معتمدان و مشاوران رهبر انقلاب بودند، فاصلهشان روز به روز با حاکمیت و رهبر بیشتر شود... ما اگر معتقد به اصلاحطلبی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی هستیم، بی تردید باید بپذیریم که این اصلاح طلبی میبایست در چارچوب سیاستهای کلی تدوین یافته از سوی رهبر انقلاب باشد.»
آهنگران در پایان هم به رغم ابراز ارادت مجدد به خاتمی مینویسد: «بخشی از سخنان اخیر شما مرا به یاد نامههای مرحوم بازرگان در سالهای ۶۲ و ۶۷ خطاب به امام راحل انداخت. آن مرحوم هم از سر خلوص نیت مواضعی گرفت، اما، چون مواضعش با کلیت سیاستها و راهبردهای نظام و انقلاب اسلامی در آن تاریخ تطبیق نداشت، موجب شد هم از بازرگان عبور شود هم جریان سیاسی مرتبط با او به مرور نحیف و لاغر گردد و به حاشیه رانده شود.»