سرویس ورزشی جوان آنلاین: حمایت از پتانسیل داخلی بدون هیچ تردید اتفاقی قابل ستایش است. میخواهد در زمینه علم و دانش، تولیدات باشد یا ورزش. اما حمایت به معنای بستن هر گونه راهی برای رقابت نیست که این نوع نگاه نه فقط دوستی کورکورانه است که میتواند ضررهای هنگفت و جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد. چرا که رقابت خود باعث پیشرفت و تلاش بیشتر برای این امر است. حال آنکه عدم وجود رقابت نه تنها میتواند در جا زدن را به دنبال داشته باشد که پست رفت را نیز باعث میشود. گاه، اما ایجاد فرصت برای رقابت کردن علاوه بر تلاش مضاعف، میتواند استفاده از تجربیات دیگران را نیز به دنبال داشته باشد و همین به اشتراک گذاشتن تجربیات میتواند نتیجهای به مراتب بهتر از حد تصور را در پی داشته باشد. در واقع به همین دلیل مهم هم هست که بسیاری از کشورها هنگام شروع به کار در هر رشتهای سعی میکنند تا از نوابغ خارجی آن رشته بهره ببرند تا حضور آنها در کنار افراد داخلی پیشرفت را برایشان به دنبال داشته باشد. برای نمونه چینیها برای بالا بردن کیفیت فوتبال خود از بازیکنان مطرح، اما بازنشسته فوتبال دنیا استفاده کردند که این اگر چه هزینههای مالی بسیار داشت، اما تجربه اندوزی خوبی هم برای بازیکنان چین بود که میتوانستند از حضور در کنار ستارههای مطرح، اما بازنشسته فوتبال اروپا بدان دست یابند وقتی شرایطی برای حضور در بطن فوتبال روز اروپا نداشتند.
***
بدون شک، اما همین استفاده از تجارب دیگران نیز اگر بدون برنامه و هدف باشد سودی در پی نخواهد داشت. کویتیها دو سالی است که در تلاش هستند برای پیشرفت در زمینه فوتسال بانوان. در همین راستا به جای شعار دادن به استفاده و تکیه صرف روی دانش مربیان و بازیکنان داخلی، دست روی یکی از مربیان ایرانی گذاشتند و با استفاده از بازیکنان ایرانی و خارجی در تیمهای لیگ باشگاهی خود سعی کردند دانش و تجربیات آنها را برای پیشرفت در مسیر موفقیت به بازیکنان و مربیان داخلی خود تزریق کنند. هرچند که این استفاده از بازیکن و مربی خارجی همواره هم برای تیمها و کشورهای در مسیر پیشرفت نیست که اگر اینطور بود در لیگهای مطرحی، چون لیگ برتر انگلیس، بوندسلیگای آلمان، لالیگای اسپانیا، سری آ ایتالیا یا لیگ کشورهایی، چون برزیل و آرژانتین و پرتغال شاهد حضور مربیان و بازیکنان خارجی نبودیم! حال آنکه در تک تک تیمهای مطرح فوتبال دنیا بازیکنان و مربیان خارجی دیده میشود. چرا که این تبادلها باعث پیشرفت هرچه بیشتر و گام برداشتن در مسیر موفقیتهای به مراتب بزرگتر و مهمتر است و این مسئله هرگز در دنیا به عنوان نادیده گرفتن پنانسیلهای داخلی و پشت کردن به بازیکنان و مربیان داخلی نیست! هرچند که با هزینههای هنگفت همراه باشد و گاها نیز با ناکامیهای بزرگ!
***
قانون منع استفاده از بازیکن و مربی خارجی هم به مانند هر قانونی موافقان و مخالفان بسیاری داشت که در هر دو طیف میشد شاهد برخوردهای احساسی و استدلالهای غیر منطقی بود. برای نمونه موافقان این طرح مدعی بودند که وزارت باید زودتر چنین قانونی را وضع میکرد و دلیل این حمایت هم پرونده شکایتهایی بود که طی چند سال اخیر در فیفا علیه سرخ آبیهای پایتخت و دیگر تیمها ثبت شده بود و باعث از دست رفتن میلیونها دلار از جیب بیت المال شده بود که در کنار این مسئله اشاره به حضور بازیکنان بی کیفیت خارجی نیز میتوانست دلیل خوبی باشد برای موافقان این طرح. درحالی که هیچ یک از این مسائل نمیتوانست به حضور یا عدم حضور بازیکن و مربی خارجی ارتباط داشته باشد و مشکل اصلی در کشیده شدن پرونده شکایت بازیکنان و مربیان خارجی به فیفا به طور مستقیم و صرفا به بی کفایتی مدیران فوتبال ایران ارتباط دارد و عدم نظارتی که به این افراد اجازه میدهد تا با عهد شکنی کار را به فیفا کشیده و باعث پرداخت ارقامی چند برابر بدهیهای بازیکنان و مربیانی شوند که پرداخت طلب آنها در موعد مقرر میتوانست خیلی سادهتر کار را به نقطه پایان برساند. علاوه بر این انتخاب بازیکن و مربی و کیفیت آن نیز به طور واضح و مشخصی بار دیگر به بی کفایتی مدیرانی برمی گردد که دستشان با دلالها در یک کاسه است و این مسئله را بارها در جابجایی بازیکنان ایرانی هم شاهد بوده ایم کم نبودند بازیکنان بی اسم و رسمی که با مبالغ هنگفت روی نیمکت تیمها (چه تیمهای مطرح و مدعی و چه تیمهای شهرستانی و ...) نشسته و هرگز برای دقایقی اندک هم که شده قدم به میدان نگذاشته اند. پس ممنوعیت استفاده از بازیکن و مربی باکیفیت کمترین ارتباطی با دلایل اینچنینی که مطرح میشود ندارد. چرا که انتخاب مدیران میتواند مربی، چون برانکو باشد که سه قهرمانی پیاپی و یک نائب قهرمانی در لیگ و یک نائب قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا را از خود به جای بگذارد میتواند مربی، چون ویلموتس باشد که برای گرفتن امضا از او آقایان باید راهی بلژیک میشدند و دست آخر نیز به واسط بی کفایتیهای مدیریتی و البته دلال بازیهایی که دیگر بر کسی پوشیده نیست چنان داغی بر در فوتبال ایران و دوست دارانش گذاشت که بعید است تا سالیان سال به دست فراموشی سپرده شود. داغی که ویلموتس کمترین تقصیر را در زدن آن داشت و صفر تا صد تقصیرات آن بر گردن روسای فدراسیون فوتبال و رفقایشان بود و وزیری که همواره تاکید شد در جریان صفر تا صد امور بوده!
***
در واقع استفاده از بازیکنان و مربیان خارجی به معنی پشت کردن یا عدم استفاده از پتانسیلهای مطرح داخلی نیست. مسئله این است که عدم نظارت بر عملکرد مدیران در این سالها باعث شده تا آنها با همراهی دلالان برای پر کردن جیب خود بدترین انتخابها را داشته باشند خصوصا که پرداخت هزینههایی که به بار آورده اند نیز به دلیل عدم تمکین به قراردادها نه به عهده آنها که به عهده مدیران بعدی خواهد بود و از این بابت نیز نه دغدغهای دارند و نه نگرانی در این خصوص که کسی آنها را بابت بی کفایتیها و دلال بازیهایشان زیر سوال برده یا پای میز محاکمه بکشاند. از این رو انتخابها نه بر اساس کیفیت که با توجه به افکار و اهدافی که آقایان مدیر و دلال در سر میپرورانند انجام میشود و کار را به جاهای باریک میکشاند که نخستین آن باز شدن پرونده شکایت در فیفاست و سپس پرداختیهای چند برابر برای بازیکنانی که در بسیاری از موارد کوچکترین سودی برای فوتبال ایران نداشته اند. اما مسئله آن است که چرا باید به جای نظارت بر نحوه عملکرد مدیران و حضور بازیکنان و مربیان خارجی در فوتبال ایران و کوتاه کردن دست دلالی، ورودی بر هر گونه گزینه خارجی بسته میشود وقتی پیشتر فوتبال ایران داستان مشابهی را تجربه کرده و نتیجه آن را میداند!
***
اولین نتیجه بستن درهای ورودی فوتبال ایران به روی بازیکنان و مربیان خارجی همانطور که انتظار میرفت و پیشتر در داستان ممنوعیت استفاده از گلرهای خارجی تجربه شده بود، بالا کشیدن قیمت بازیکنان داخلی آن هم به شکلی سرسام آور و نجومی بود. رقم قراردادها به گونهای افزایش یافت که حتی صدای برخی مدیرانی که خود هیز زیر آتش افزایش قیمتها میزدند نیز در آمد، اما تیمها چارهای نداشتند و انتخابهای آنها به دلیل عدم رقابت و گزینههای دیگر محدود شده بود و به همین دلیل قراردادها با ارقامی خارج از حد تصور بسته شد تا نه فقط به رغم شعارهایی که در راستای حفظ بیت المال داده میشد از هزینههای جانبی فوتبال کسر نشود که شاهد اوضاعی به مراتب بدتر از قبل نیز باشیم. هرچند که به رغم تمام سیاه نماییها همه آن دست درازیهایی که به بیت المال و جیب مردم میشد به واسطه حضور مشتی بازیکن و مربی خارجی نبود و مدیران بی کفایت و دلالهایی که کار خود را بهتر از این حرفها بلد هستند همچنان به چپاول جیب مردم میپردازند. بدون اینکه هیچ گونه نظارتی بر عملکرد آنها باشد. با این تفاوت که حالا، چون پروندهای روانه فیفا نمیشود تا داستانش در بوق و کرنا شود این تصور ایجاد میشود که آقایان با تصمیمی که گرفته و قانونی که وضع کردند، مانع از زدن چوب حراج به بیت المال شده اند که قبول این داستان بدون شک ساده لوحانه است وقتی فت و لیسهای آقایان که هر از چندگاهی گندش در میآید تمامی ندارد و این چیزی نیست که دیگر از چشم مردم پوشیده مانده باشد و در واقع حالا دست درازیها به جیب مردم به دلیل عدم شکایت مربیان و بازیکنان خارجی نه آنکه قطع شود که در خفا و بی سر و صدا انجام میشود
***
داستان، اما تنها به افزایش قیمت بازیکنان و مربیانی ختم نشد که چند برابر قراردادهای قبلی خود تقاضا داشتند و حالا با گذشت ۹ هفته از رقابتهای لیگ برتر بهتر از هر زمان دیگری میتوان نتیجه این قانون را دید وقتی عدم رقابت در تیمها باعث پایین آمد سطح کیفی رقابتهای لیگ شده است. برای نمونه پرسپولیس با داشتن بازیکنان پر تعداد خارجی و داخلی در خط هافبک طی سالهای اخیر توانست به موفقیت بسیاری دست یابد و به جرات میتوانست هافبکهای این تیم را جز مهرههای اصلی و مهم آن دانست. بشار رسن و در کنار او نفراتی، چون وحید امیری و حتی عالیشاه و. هرکدام به تنهایی مهرهای تاثیر گذار بودند که به دلیل تواناییهای بالا سطح رقابت را در این تیم بالا برده بودند و عملکردی فوق العاده و قابل قبول داشتند که نبود آنها (وحید امیری در فینال لیگ قهرمانان) و بشار رسن در بازگشت سرخپوشان از قطر در همین چند بازی کاملا مشهود بوده است. همانطور که در خط حمله این تیم عدم رقابت جدی بین چند بازیکن باعث شد تا مهاجمان پرسپولیس همواره مورد انتقاد باشند. خصوصا در این فصل که بعد از گذشت هفتهها هنوز پای هیچ یک از مهاجمان این تیم به گل باز نشده و بی انگیزگی را میتوان در بازیکنانی، چون رمضانی به طور واضح داید!
***
این داستان، اما در تک تک تیمهای لیگ قابل مشاهده است. در ذوب آهن حضور یک بازیکن خارجی خوب و یک تعویض میتواند نتیجه را تغییر دهد. در گل گهر سیرجان باز هم یکی از آن انتخابهای خوب که نه به واسطه دلالی که به واسطه تواناییهای فردی توانسته در فوتبال ایران حضور پیدا کند (منشا) جدا از داستانهایی که در پرسپولیس داشت هم در پیکان و هم در تیم تازه قلعه نویی با گلزنیهای پر تعداد خود نه فقط حس رقابت را در تیم بالا برد که عملکرد خوبی را هم به نمایش گذاشته که تیمش سود آن را میبرد. با این وجود، اما شاید عدهای همچنان با زدن خود به خواب در تلاش باشند برای درست جلوه دادن قانون منع استفاده از مربی و بازیکن خارجی. قانونی که فرصت رقابت را حتی از مربیان لیگ هم میگیرد. مربیانی که امسال تعداد بسیاری از آنها حتی بدون مدرک مربیگری روی نیمکت مینشینند، اما بدون تردید کافی است تا سایه حضور گزینههای خارجی را روی سر خود احساس کنند تا ناچار شوند به گرفتن مدارک لازم و همچنین بروز کردن دانش خود تا گامی موفق در مسیر پیشرفت فوتبال ایران بردارند. اما آیا این مسیر پیشرفت بدون ایجاد انگیزه رقابت و استفاده از تجربیات دیگران به سلامت و با موفقیت طی میشود؟ اگر داشتهها و پتانسیل داخلی به تنهایی برای موفقیت کافی بود آیا در فوتبال پیشرفته دنیا شاهد این حجم از جابجایی ستارهها از این تیم مطرح به آن تیم بودیم؟
***
فوتبال نیاز به تبادل اطلاعات دارد و استفاده از دانش به روز دنیا، اما خشک کردن انگیزه رقابت بی تردید مانع از هر گونه پیشرفت و موفقیتی میشود و قوانین من درآوردی، چون ممنوعیت استفاده از گلر، بازیکن و مربی خارجی قطعا بهترین راه برای مصدود کردن مسیر پیشرفت و موفقیت است. مسیری که بی تردید راه را برای شکوفایی استعدادهای داخلی نیز میبندند تا دیگر کمتر شاهد حضور آنها در کشورهای دیگر باشیم.