سرویس اقتصاد جوان آنلاین: از شواهد پیداست سه سال محاصره قطر از طرف ائتلاف چهارگانه متشکل از کشورهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و مصر به پایان کار خود نزدیک شده است. این چیزی است که اول در بیانیهای از سوی وزیر خارجه کویت احمد ناصر محمد الصباح در روز جمعه ۴ دسامبر مطرح شد و بعد هم محمد بن عبدالرحمن آل ثانی و فیصل بن فرحان آل سعود، وزرای خارجه قطر و عربستان از آن استقبال کردند و در همان شب هم معاون وزیر خارجه کویت خالد جارالله به صورت قطعی گفت بحران روابط بین قطر و عربستان پایان یافته و توافق نهایی انجام گرفته است. کویت در این سه سال نقش فعالی در رساندن دو طرف به آشتی داشت و انتظار میرود نتیجه کار خود را در نشست ماه جاری شورای همکاری خلیج ببیند که قرار است در بحرین برگزار شود و از هماکنون به آن نشست آشتی گفته میشود. با این حال، نکات قابل توجهی در این جریان هست که باعث میشود انتظارها از آشتی و پایان بحرانی سه ساله به آن نحو برآورده نشوند که وعده داده میشود.
بحران ریشهدار
نقطه شروع بحران فعلی به اظهارات منسوب به شیخ تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی امیر قطر بازمیگردد که در آن بر حفظ روابط قطر با امریکا و ایران تأکید شده بود، اما مقامات قطری از جمله محمد بن عبدالرحمن آل ثانو وزیر خارجه قطری نه تنها انتساب این سخنان به شیخ تمیم را رد کردند، بلکه از «توطئه» گروهی هکر و هک شدن خبرگزاری رسمی قطر گفتند. هر چند این حرف آنها صحت داشت و آن سخنان از سوی شیخ تمیم گفته نشده بود، اما عربستان همراه امارات، بحرین و قطر به دنبال بهانهای بودند تا ۵ ژوئن ۲۰۱۷ رابطه دیپلماتیک خود را با قطر قطع و بعد برخی از دولتهای نه چندان مهم مثل دولت در تبعید یمن، مالدیو، سنگال، موریتانی، چاد، کومور، نیجر و گابن از عربستان تبعیت کردند. قطع روابط تنها اقدام عربستان نبود، بلکه همراه سه کشور دیگر و به خصوص امارات تحریم اقتصادی و محاصره هوایی، دریایی و خشکی قطر را در دستور کار قرار دادند. به این ترتیب، بحران در روابط قطر و این چهار کشور از ۵ ژوئن شروع شد، اما باید توجه داشت این بحران تازگی نداشت و سه سال و نیمپیش از این هم سعودیها همراه بحرین و امارات سفرای خود را از دوحه فراخواندند و روابطشان را با قطر در مارس ۲۰۱۴ قطع کردند بعد هم مصر به جمع این سه پیوست. تازه چند ماه بود که شیخ تمیم به جای پدرش حمد بن خلیفه نشسته بود و سعودیها تصور میکردند میتوانند با فشار آوردن بر او قطر را تابع سیاستهای منطقهای خود کنند. بهانه آن زمان سعودیها، نواری صوتی منتسب به وزیر خارجه پیشین قطر حمد بن جاسم بن جبر آل ثانی با رهبر معدوم لیبی سرهنگ معمر قذافی در مورد «براندازی نرم» حکومت عربستان بود. هر چند آن دور از بحران در نهایت و با توافق بین قطر و عربستان در ۱۶ نوامبر همان سال پایان یافت، اما دلایل بحران همچنان پابرجا ماند تا اینکه عربستان و متحدانش سه سال و نیم بعد بحران دیگری را کلید زدند.
مشکلات اساسی
عربستان و متحدانش بعد از قطع روابط و محاصره اقتصادی قطر در ۵ ژوئن ۲۰۱۷ فهرستی شامل ۱۳ درخواست را پیشروی قطر گذاشتند و اعلام کردند بازگشت اوضاع به حالت عادی مشروط به برآورده شدن این درخواستهاست. قطع فوری روابط دیپلماتیک با ایران و ترکیه، پایان دادن به حضور نظامی ترکیه در قطر، اخراج اعضای حماس و اخوانالمسلمین مصر از قطر، توقف پخش برنامه از شبکه تلویزیونی الجزیره، پرداخت غرامت از سوی قطر به کسانی که به واسطه سیاستهای آن آسیب دیدهاند، قطع تمامی تماسهای دوحه با مخالفان عربستان، امارات، مصر و بحرین و عدم مداخله در امور داخلی کشورهای مستقل از جمله شروط سیزدهگانه سعودیها و متحدانش بودند که میتوان اصلیترین شروط را در سه موضوع خلاصهکرد: قطع روابط با ایران و ترکیه، قطع حمایت از گروههای اسلامگرا به خصوص حماس و اخوانالمسلمین و قطع برنامههای شبکه تلویزیونی الجزیره. دستکم دو مورد اخیر، همان دلایلی بودند که باعث قطع روابط سه سال و نیم قبل شده بود و دوحه با اخراج شماری از رهبران اخوانالمسلمین از خود نرمش نشان داده بود، اما معلوم بود این مقدار برای عربستان و متحدانش کافی نیست و این بار به قطع کامل حمایت از این گروهها رضایت نمیدادند. قطر با وجود نرمش قبلی این بار تصمیم گرفت مقابل سعودیها ایستادگی کند به خصوص اینکه با تکیه بر ثروت گازی و حمایت ایران و ترکیه توانست از پس محاصره اقتصادی آن چهار کشور برآید و نیازی برای کوتاه آمدن مقابل سعودیها و متحدانش نداشته باشد.
اشتباه استراتژیک
شکی نیست سعودیها و متحدانش در ایجاد بحران و محاصره اقتصادی قطر دچار اشتباه استراتژیکی شده بودند. آنها تصور میکردند این بار با شدت عملی بیشتر از ۲۰۱۴ میتوانند امیر جوان قطر را به زانو درآورند و او را مجبور به تسلیم در برابر خواستههایخود کنند، اما فشار بر قطر باعث شد روابط آن با ایران و ترکیه بیشتر از گذشته توسعه یابد. در واقع، ایران نخستین کشوری بود که پا پیش گذاشت تا به قطر مقابل محاصره اقتصادی سعودیها و متحدانش کمک کند و برای این منظور، حریم هوایی و بنادر خود را در اختیار دوحه گذاشت. ایران و ترکیه از این طریق کالاهای اساسی مورد نیاز قطر را تأمین کردند و دوحه با این حمایت توانست به خوبی بر محاصره اقتصادی آن چهار کشور غلبه کند. اگر سعودی و متحدانش با محاصره اقتصادی قصد قطع رابطه قطر با ایران و ترکیه را داشتند، نتیجه عمل محاصره آنها معکوس بود. علاوه بر این، درخواست آنها برای قطع روابط قطر با گروههای اسلامی از جمله حماس و اخوانالمسلمین نیز بر مبنای اشتباه استراتژیک بود، چراکه این درخواست بدون توجه به هسته اصلی سیاست خارجی قطر مطرح شده بود. قطر اساس سیاست خارجی خود را بر مبنای حفظ رابطه با تمامی گروههای درگیر در خاورمیانه گذاشته و تأسیس دفتر سیاسی طالبان افغانستان در دوحه بر مبنای همین اصل است و روشن است که هیچگاه حاضر نخواهد شد روابط خود را با حماس یا اخوانالمسلمین قطع کند. بنابراین، درخواست سعودیها برای قطع رابطه با این گروهها اساساً درخواستی اشتباه بود که نمیتوانست راه به جایی ببرد.
آینده آشتی
وعده کویتیها برای آشتی بین قطر و عربستان سعودی میتواند تکرار آشتی این کشور در نوامبر ۲۰۱۴ باشد، اما آیا این آشتی هم مثل آشتی قبل شکننده خواهد بود؟ به نظر میرسد دو عامل باعث میشود تا شکنندگی این آشتی همچنان حفظ شود؛ عامل نخست شروط سیزدهگانه سعودیها و متحدانش است که کویتیها در مورد سرنوشت آنها سکوت کردهاند و گویا قرار است بعد از نشست بحرین به این موارد رسیدگی شود. روشن است سعودیها برای رسیدن به آشتی حاضر به عقبنشینی از این شروط شدهاند، زیرا هیچ نشانهای حاکی از پذیرش آنها توسط دوحه دیده نمیشود جدای از اینکه روابط راهبردی قطر با ایران و ترکیه یا مبنای سیاست خارجی آن اجازه چنین پذیرشی را نمیدهد. عامل دیگر واکنش متحدان سعودیها به آشتی آنها با قطریهاست. به نظر میرسد دستکم امارات و مصر از آشتی با قطر چندان خشنود نیستند. واکنش این دو کشور به آشتی بین قطر و عربستان دیرهنگام و بسیار سرد بود، چراکه به جای استقبال از آشتی بین این دو، بیشتر از تلاشهای کویت تشکر کردند. عبدالخالق عبدالله، مشاور ولیعهد ابوظبی و استاد بازنشسته علوم سیاسی در توییتر نوشت: «قطار مصالحه خلیج (فارس) بدون اطلاع و موافقت از پیش اعلام شده امارات سانتیمتری از جایش حرکت نخواهد کرد.» او تأکید کرده که ریاض و دوحه میتوانند با هم مذاکره کنند، اما این به معنای توافقی با ابوظبی نیست. به نظر میرسد این سخنان عبدالخالق عبدالله چندان به مذاق سعودیها خوش نیامده است، زیرا ترکی الحمد، مشاور ولیعهد سعودی محمد بن سلمان، از سخنان او انتقاد کرده و آن را در جهت «مختل کردن تلاشهای انجام شده برای حل و فصل بحران بین اعضای شورای همکاری خلیج» دانسته است. با توجه به این دو عامل باید گفت نشست آشتیکنان در بحرین میتواند نقطه پایان بحران سه سال اخیر باشد، اما این به معنای بریدن کیک دوستی بین تمامی اعضای شورای همکاری خلیج نیست.