یک پیروزی ورزشی، یک برد دلچسب و یک نتیجه رضایتبخش در مسابقهای ورزشی چنان شور و نشاط اجتماعی ایجاد میکند که حتی سختترین شرایط را هم برای ساعات یا روزهایی به عقب میراند.
این واقعیت را میشود این روزها و بعد از برد دلاورانه پرسپولیس ایران مقابل النصر عربستان در رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا بهوضوح دید. حالا راحتتر میتوان در خصوص تأثیرات اجتماعی ورزش و کسب موفقیتهای بینالمللی در آن حرف زد. وقتی با یک پیروزی بزرگ اینگونه شور و نشاط اجتماعی ایجاد میشود با چند پیروزی یا چند مدالآوری و چند سکوی قهرمانی چه اتفاقی در جامعه رخ میدهد؟ آیا میتوان تصوری جز غرور و افتخار و جز همدلی و اتحاد داشت؟
بدون هیچ شکی همه خوب میدانند که پاسخ چیست، الا آنها که باید در این خصوص کاری انجام دهند و اقدامی کنند. هرچند که آنها هم خوب میدانند، اما خودشان را به ندانستن زدهاند. روی صحبتمان با مسئولان ورزش کشور و بالاتر از آنها برخی دولتمردان است، همانها که روز شنبه پای درددل رؤسای فدراسیونها نشستند. کسانی که سکان برنامه و بودجه کشور دستشان است و میتوانند قدری این سکان را بیشتر و بهتر به سمت ورزش کشور بچرخانند.
البته خوب میدانیم که اوضاع کشور چگونه است و در چه شرایط سختی بهسر میبریم، پس طبیعی است که توقع رسیدن به شرایط ایدهآل را نداشته باشیم، اما شرایط حداقلی را چرا. ورزش و ورزشکاران ایران بارها ثابت کردهاند که با کمترین امکانات بیشترین و بهترین نتایج را گرفتهاند و دل مردم را شاد کردهاند. پس چرا باید همیشه از نداشتن و کمبود امکانات نالان باشند و در سختی آماده شوند، چرا در این ورزش برای فوتبال پول هست، اما برای بقیه نیست؟
به هیچ عنوان منکر تأثیرات اجتماعی و فراگیر فوتبال نیستیم، اما این را هم نمیتوانیم از یاد ببریم که رشتههایی، چون کشتی، وزنهبرداری و ورزشهای رزمی هم با کسب هر موفقیت و مدال در سطح بینالمللی میتوانند باعث شور و نشاط و سربلندی مردم و کشور شوند. پس چه خوب است که متولیان امر کمی بیشتر به ورزش برسند. ورزشی که به همین راحتی میتواند باعث اتحاد، همدلی و شور و نشاط اجتماعی شود. ورزشی که به راحتی میتواند حتی از تحریمهای ظالمانه و سخت هم فرصت قدرتنمایی برای کشور بسازد.
فوتبال غرورآفرین است، درست، اما مگر کشتی نیست، مگر وزنهبرداری کم افتخار آفریده است، مگر بچههای تکواندو، کاراته، ووشو و جودو بارها پرچم ایران را بالا نبردهاند یا بقیه مدالآوران ورزش کشور دل مردم را شاد نکردهاند؛ پس چرا باید شاهد تبعیض باشیم، چرا برای بدهیها و برخی پاداشهای نابجای همین فوتبال وزیر، وکیل و معاون دست به دست هم میدهند و پول جور میکنند، اما وقتی پای رسیدگی به ورزشهای دیگر و قهرمانان و مدالآوران به میان میآید پای تحریمها و شرایط کشور اضطراری وسط کشیده میشود. این در حالی است که همه ورزشکاران میگویند در کنار فوتبال به آنها هم توجه شود.
این توجه وجود ندارد و اینگونه میشود که صدای انتقادها بلند میشود. در حالی که اگر ذرهای توجه وجود داشته باشد، ورزش ایران میتواند در سطح بینالمللی چنان بدرخشد که از درخشش آن تمام تحریمها و فشارهای بینالمللی نیز کمرنگ شود. نکته مهم اینجاست که باید تأثیر ورزش را باور کنیم. باید بدانیم که ورزش میتواند حتی بحرانهای اجتماعی را خنثی کند. باید این نگاه در مسئولان ورزش کشور و دولتمردان تقویت شود و تا جایی پیش برود که ورزش و ورزشکار از محاق دربیاید و رسیدگی به آن فقط در یک رشته خاص خلاصه نشود. کمتر از یک سال تا المپیک، بزرگترین آوردگاه ورزش جهان فرصت داریم، زمانی که اگر طی آن به مدالآورانمان توجه کنیم حتماً در ثمره این توجهات بارها و بارها شاهد شور و نشاط مردم بابت پیروزیها و مدالآوریهای آنان خواهیم بود.