روز گذشته چهاردهمین نشست کمیسیون مشترک برجام میان ایران و ۴+۱ برگزار شد و همانند ۱۴ دوره قبلی این نشست، کشورهای اروپایی به جای تضمین عینی برای اجرای تعهدات بر زمین مانده خود و معرفی کردن امریکا به عنوان ناقض برجام، به عبارتهای کلی و مبهم در قالب تنظیم و انتشار یک بیانیه تکراری اکتفا کردند و بار دیگر از تمام متعهدان برجام خواستند به تعهدات خود پایبند باشند.
واژگان و عبارات مشترک بیانیه روز گذشته کمیسیون مشترک برجام با بیانیههای پیشین اشتراکات زیادی دارد؛ تضمینهای عینی طرفهای اروپایی (و پیش از این امریکا) جای خود را به «وعدههای ناظر به آینده نامعلوم» داده است، به طوری که با استخدام عباراتی نظیر «اروپا تلاش خواهد کرد» از «تضمین عینی- کتبی» در جهت اجرای تعهدات یازدهگانه اروپا و «تعهد مستند» به ضرورت اجرای تعهدات در دوران پسا خروج امریکا از برجام پرهیز داشته است.
مهمترین و محوریترین درخواست رسمی و غیررسمی کشورهای غربی از طرف ایرانی، ۱- اجرای یکطرفه تعهدات برجامی و عدم کاهش آن و ۲- آغاز مذاکرات موشکی و منطقهای است، که برای دستیابی به این اهداف دوگانه، اروپاییها قبل از آغاز چهاردهمین جلسه کمیسیون مشترک برجام، خواستار فعال شدن مکانیسم ماشه شدهاند. روز پنجشنبه بالاخره تهدیدات ماههای اخیر خود را رسما وارد فاز عملی کردند و سه عضو اروپایی برجام در نامهای به دبیرکل سازمان ملل توصیه کردند در گزارش بعدی خود در مورد برنامه موشکی ایران، این موشکها را با تناقض با متن قطعنامه ۲۲۳۱ توصیف کند. فعال شدن مکانیسم ماشه به معنای آن است که دامنه و گستره هزینههای برجام برای جمهوری اسلامی ایران هر روز در حال افزایش است و طرف ایرانی تنها تمرکز خود را برگزاری جلسات خالی از هرگونه اثر کمیسیون مشترک متمرکز کرده است.
اینکه سه کشور اروپایی یک روز قبل از برگزاری جلسه پانزدهم کمیسیون مشترک برجام، فعالیتهای موشکی ایران را نقض قطعنامه ۲۲۳۱ خوانده و از سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل و دبیرکل مجمع عمومی سازمان ملل در قالب متن مکتوب این درخواست رسمی را مطرح میکنند که رسما چنین نقضی را اعلام کند و مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال کند به معنای نقض غرض برگزاری جلسه کمیسیون مشترک برجام است که بر اساس پیوست D متن برجام، باید بستری برای رفع و کاهش اختلافات نه عاملی برای تشدید فشارهای سیاسی-نظامی با تفسیر موسع از مفاهیم برجام، علیه ایران باشد.
اگر چه عکس العمل ایران نسبت به احیای مکانیسم ماشه توسط اروپا مناسب نبوده است و مقامات دستگاه خارجه تنها به گلایههای مرسوم توئیتری بسنده کردهاند، اما با این حال هزینههای ناشی از استمرار اجرای یکجانبه تعهدات برجامی با فرصت دهیهای متعدد به اروپا کمتر از هزینههای شش قطعنامه سابق نخواهد بود آنهم در شرایطی که کشور طی یک سال گذشته سقف بیکاری، تورم وگرانی را تجربه کرده است و احیای قطعنامههای سابق نمیتواند وضع را از بدتر کند، اما تعلیق صنایع مختلف کشور، افکار عمومی و اقتصاد و معیشت مردم میتواند آثار بسیار زیان بارتری به همراه داشته باشد. البته این به معنای آن نیست که نباید در مقابل فعال شدن یکی از حفرههای دیگر متن برجام به نام «مکانیسم ماشه» سیاست انفعال را در پیش گرفت، بلکه به آن معناست که در مواجهه با تهدیدات غرب و گسترش فعالیتهای ضدایرانی آنها باید از عدم حضور یا ترک کردن جلسه کمیسیون مشترک برجام نیز نباید ابا داشت چرا که «تغییر محاسبات غرب» در جهت اینکه «ایران به هر قیمتی حاضر به پایبندی به برجام نیست» نیاز بدیهی و ضروری ایران است.