سرويس ايثار و مقاومت جوان آنلاين: شهید عبدالحسین رسولی اهل پاکستان بود که با اوجگیری قیام مردم ایران در سال ۱۳۵۷ عاشق و دلباخته امام خمینی (ره) شد و با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران مهاجرت کرد. با آغاز جنگ تحمیلی از آنجاییکه دل در گرو امام و ولایت فقیه داشت بر خود واجب دانست تا در جنگ تحمیلی شرکت کند. عبدالحسین رسولی کمی بعد از حضور در جبهههای نبرد در عملیات مرصاد به شهادت رسید. سالها بعد فرزندش اسلحه پدر را به دست گرفت و در قامت لشکر زینبیون راهی جبهه مقاومت شد. عباس امروز رزمنده غیور لشکر زینبیون است.
خانواده عبدالحسین در پاکستان مذهبی و مقید بودند. شهید روحیه انقلابی داشت. عشق و علاقه پدر به امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی او را راهی ایران کرد. پدر همه داراییاش را در پاکستان رها کرد و به ایران آمد و راهی قم شد و برای امرار معاش در کورههای آجرپزی اطراف قم مشغول کار شد.
کمی بعد از آن مادر راهی ایران شد تا پدر را برای بازگشت به پاکستان راضی کند، اما آغاز جنگ تحمیلی باعث شد پدر در ایران بماند و برای حضور در جبهههای نبرد به جبهه برود. مادر هم در کنار پدر ماند و شاهد مجاهدتهای پدر شد. بارها و بارها او را به جبهه راهی کرد و شاهد مجروحیتهایش بود. هر چند برخی اطرافیان پدر را از حضور در جبهه منع میکردند و میگفتند تو وظیفهای نداری در جنگی شرکت کنی که ارتباطی به کشور تو ندارد، اما پدر مصمم و با اراده در پاسخشان میگفت: «من گوش به فرمان امام خمینی (ره) هستم و اوامر ایشان برایم حجت است.»
سال ۶۷ پدر برای آخرین بار از مادر خداحافظی میکند و راهی جبهه میشود. حضور او در جبهه همزمان با آغاز عملیات مرصاد در منطقه اسلامآباد بود. پدر در نهایت ایثار و حماسهآفرینیهایش در این عملیات به شهادت میرسد. بعد از شهادتش مادر مرا که یکسال داشتم برمیدارد و به پاکستان بازمیگردد. سالها گذشت تا متوجه معنا و مفهوم وصیتنامه پدر که خطاب به من نوشته بود، شوم. پدر در وصیتنامهاش نوشته بود: «وقتی پسرم بزرگ شد باید راه من را ادامه بدهد.» روحیه بسیجی من را بر آن داشت تا امروز با تنها دارایی پدرم که لباس جهادش در دوران دفاع مقدس است راهی جبهه مقاومت اسلامی شوم و با تکفیر و تروریست مبارزه کنم.