رئیسجمهور ترکیه در آخرین مواضع خود در مورد تحولات سوریه یا در قبال ایران، نکاتی را مطرح کرده است که قابل تأمل و توجه است. وی از اینکه جمهوری اسلامی نسبت به تلاش اشغالگرانه ترکیه و طرح هماهنگ آنها در شرق فرات و پروژه مشغولسازی طرفهای اصلی مبارزه با تروریسم و حفظ استقلال سوریه، واکنش منطقی نشان داده و رؤیاهای اردوغان را با سؤال مواجه کرده، چندان راضی نیست و تلویحاً برخی مناسبات دوجانبه را گروگان گرفته یا به دنبال باجخواهی اقتصادی از عراق و سپس سوریه است.
جالب است که آقای اردوغان که فلسفه اقدامات مداخلهگرانه در سوریه و عراق را نیروهای پکک عنوان میکرد و دهها سال، آن را مبنای سیاست طمع سرزمینی در این دو کشور قرار داده بود، امروز برای خروج از سوریه، شرط گذاشته است. بهانه و سیاست جدید اردوغان برای خروج از سوریه، منوط به خروج بقیه کشورهای حاضر در سوریه شده است که نشان میدهد بهانههای رنگارنگ و پنهان شدن پشت موضوعات مختلف، صرفاً یک تلاش برای اهداف اصلی آنهاست که دستاندازی بر مناطق مهمی از شمال سوریه یا عراق و حتی تا کرکوک، از جمله این تصورات است. جمهوری اسلامی برای ثباتسازی و استحکام استقرار منطقهای از بسیاری از نکات مرتبط با ترکیه چشمپوشی کرده و آن را برجسته نمیکند، چرا که به نوعی همزیستی سازنده در بین کشورهای منطقه و خروج از ماجراجوییهای مرتبط با قدرتهای چپاولگر غربی، اعتقاد دارد.
امروز، همانند دیروز این سؤال از اردوغان مطرح است که غارت نفت توسط داعش از کدام مسیر به فروش رسیده است و از درآمدهای آن، به موازات تجارت متکی بر تروریسم وهابی، چه کسانی سود بردهاند. امروز ترامپ برای چپاول نفتی شرق فرات که گفته است برای آن شاید وارد جنگ هم شود، از کدام مسیر میخواهد نفت سوریه را منتقل و به فروش برساند؟ آیا این همکاری با داعش و سپس با ترامپ برای غارت نفت سوریه، مابه ازای باقیماندن اردوغان در قدرت سیاسی است و ترکیه هم از درآمدهای توافقی نفت و هم از اشغال بخشهایی از شمالی سرزمین سوریه قصد بهرهبرداری سرزمینی و سپس امتیازخواهی اقتصادی دارد؟ این نکته و نکات بسیاری در خصوص سیاستهای اردوغان در عراق و سوریه مطرح است و اردوغان بهتر است که از موضع طلبکار نسبت به مواضع سازنده ایران، برخورد نکند و روندهای سیاسی در ترکیه را به امریکای در حال افول گره نزند.