صحبتهای وزیر ورزش در خصوص تأمین نیازهای ورزشکاران با چنگ و دندان، داستان لباس جدید پادشاه را برایمان یادآور میشود. داستانی که در دوران کودکی آن را شنیدیم، از پادشاهی که دو نفر به او گفته بودند بافندههای ماهری هستند که میتوانند پارچه عجیبی برایش ببافند. پارچهای مخصوص که آدمهای احمق نمیتوانند آن را ببینند و پادشاه هم از بیم آنکه احمق فرض شود، سکوت کرد و لخت به خیابانهای شهر رفت و همه با دیدن لباس او بهبه و چهچه راه انداختند تا مبادا احمق فرض شوند تا اینکه کودکی فریاد زد پادشاه لخت است!
در همان دوران کودکی بدون شک بارها به پادشاه خندیدیم که به این سادگی فریب خورده، اما حالا داستان لباس جدید پادشاه را با اندکی تفاوت دارند به خوردمان میدهند و حتماً ما هم در صورت اعتراض، مثل آنهایی خطاب میشویم که توان دیدن لباس پادشاه را نداشتند و از ترس لب فرو بسته بودند!
وزیر ورزش مدعی است نیازهای ورزشکاران را با چنگ و دندان تأمین میکنند، اما این چنگ و دندان تنها زمانی که قصد عقب راندن ورزشکاران گلایهمند را دارند، دیده میشود. درست زمانی که انگشت خود را برای کشیدن خط و نشان برای ورزشکاران به هوا بلند میکنند و با چشم و ابرو و گاه هم حرفهای معنادار آنها را به سکوت وامیدارند، البته نه برای تأمین نیازهای آنان.
خصومتی در کار نیست، همه برای ارتقای سطح کیفی ورزش کشور تلاش میکنیم. با این تفاوت که ما به عنوان اصحاب رسانه باید کم و کاستیها را به رشته تحریر درآوریم به امید رفع و رجوع مشکلات. قرار نیست با کوچکترین اقدامی که وظیفه هم محسوب میشود، غش و ضعف برویم و از خود بیخود شویم، نه. باید مشکلات را گفت، آنهم وقتی که ورزشکاران نمیتوانند لب باز کنند و گلایههایشان را به زبان بیاورند. باید پرسید آقای وزیر چطور با چنگ و دندان به دنبال تأمین نیازهای ورزشکاران هستید که دیده نمیشود. پای درددلهایشان که بنشینیم دلشان خون است از کمبودهایی که ابتداییترین نیازهاست. چطور با چنگ و دندان به دنبال تأمین نیازهای ورزشکاران هستید که چشمان ما قاصر از دیدن آن است؟ آیا دیدن تأمین نیازهای ورزشکاران که مدعی هستید برای مهیا کردن آن متوسل به چنگ و دندان شدهاید شرایط خاصی را مطالبه میکند که از توان ما خارج است؟
با منطق جور درنمیآید که شما برای تأمین نیازهای ورزشکاران به چنگ و دندان متوسل شوید، اما تلاشهایتان به چشم نیاید و همچنان شاهد عدم مهیا بودن کمترین و پیشپاافتادهترین امکانات برای برخی رشتههای ورزشی باشیم. شرمآور است یادآور شویم که خانه کشتی فلان استان حمام قدیمی بود با در و دیوارهای ریخته و بوی نا!
تأسفآور است یادآور شدن فاجعه بودن کفپوشهای سالن تمرین ملیپوشان فوتسال که قبل از اعزام به آن اشاره کردند و با کنایههایی مواجه شدند که آنها را از گفتن مشکلات پشیمان کرد. ناامیدکننده است اشاره کردن به اعزامهای مهمی که به دلیل مشکلات مالی لغو شد و برای توجیه غیرضروری خوانده شد تا ورزشکاران در سال المپیک از رقبای خود عقب بیفتند یا به روز نبودن امکانات محل تمرین تیمهای ملی کاراته که حتی تهویه درست ندارد و خودتان دیدید. نمونه بسیار است آقای وزیر که اجازه نمیدهد صحه گذاشت بر این ادعا که برای تأمین نیازهای ورزشکاران متوسل به چنگ و دندان شدهاید که اگر اینطور بود، مدالآوران آسیایی ناچار به تجمع مقابل وزارت ورزش نمیشدند. اگر اینطور بود، وعدهها از سکه به امتیاز تبدیل نمیشد تا امیدشان بعد از تلاشهای بسیار و افتخارآفرینی آنچنان ناامید شود که به فکر خداحافظی با دنیای قهرمانی بیفتند.
نه آقای سلطانیفر، از شما به عنوان پدر ورزش و از وزارت شما به عنوان متولی اصلی ورزش کشور انتظارات خیلی بیشتر از اینهاست، اما نه در حرف بلکه در عمل. از کسی که حکم پدر را برای ورزش دارد، انتظار میرود که به راستی برای فرزندانش و برای حل مشکلات آنها و گرفتن حقشان به چنگ و دندان متوسل شود، اما پدرها در صورتی که به این روش هم متوسل شوند آن را به زبان نمیآورند، چراکه هرگونه تلاشی برای فرزندان خود را وظیفه میدانند.
اما آیا نگاه وزارت ورزش و در رأس آن وزیر ورزش هم به ورزش به عنوان فرزندش به راستی اینگونه است که اگر بود، یک چشم ورزشکاران اشک و چشم دیگرشان خون نبود!