سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: اهمالکاری، پشت گوش انداختن، به تعویق انداختن کارها و موکول کردن کارهای ضروری به آینده رفتار بسیار شایعی است که در اکثر افراد وجود دارد، اما زمانی به عنوان یک اختلال و مشکل جدی شناسایی میشود که اولاً موجب کاهش چشمگیر کارآیی فرد شده باشد و ثانیاً باعث تأخیر در انجام فعالیتها و کارهای ضروری شود و دلایل متفاوتی دارد. نداشتن مدیریت زمان و ضعف در برنامهریزی گاهی باعث اهمالکاری میشود. چون افراد معمولاً کارهای سخت را به تعویق انداخته و در لحظه آخر اقدام به انجام آن میکنند. به دلیل نداشتن زمان کافی معمولاً آن فعالیت با اشتباهات فراوان انجام و اضطراب زیادی به فرد تحمیل میشود. برای مدیریت این قسمت بهترین کار آموزش برنامهریزی است تا بتوان برای انجام هر کار زمان کافی و مناسب در نظر گرفته و روند انجام هر فعالیت را مشخص کرد.
نداشتن پشتکار و فقدان مشوقهای درونی
نداشتن پشتکار در انجام فعالیتهای سخت و ضروری گاهی باعث اهمالکاری میشود چراکه انجام کارهای سخت نیاز به انگیزهای قوی دارد تا محرک و مشوق فرد برای انجام باشد. اما معمولاً افراد این انگیزهها را انگیزههای بیرونی در نظر میگیرند. مثلاً با خود میگویند باید همسری باشد که مرا تشویق کند تا من بتوانم رژیم غذاییام را شروع کرده و پایبند باشم! باید والدینم از تلاش من قدردانی کنند و یا نمره بالایی در امتحان کسب کنم تا برای درس خواندن انگیزه داشته باشم! انگیزههای بیرونی میتوانند مشوق ما برای کارهایمان باشند، اما انگیزههای پایداری نیستند، چون با تغییر رابطه ما با افراد میتوانند تغییر کنند. بهترین و قویترین انگیزهها، مشوقهای درونی هستند و باید تلاش کنیم به مشوقهای درونی دست پیدا کنیم که محرک ما برای انجام فعالیتهای سخت باشند.
مثلاً شما میتوانید وقتی تصمیم به انجام کار دشوار، اما ضروری میگیرید، ضرورت انجام آن کار را با نوشتن ستون مزایا و معایب انجام آن فعالیت به خود یادآوری و برای خودتان مشخص کنید با انجام آن کار چه تغییراتی در شما، شخصیت و شرایط شغلی و حرفهایتان ایجاد میشود و در طول انجام آن کار هرگاه احساس کردید انگیزهتان افت پیدا کرده، به این دستنوشتههای خود مراجعه کنید و با مرور آن دوباره سطح انگیزه خود را افزایش دهید.
همچنین میتوانید بعد از بررسیهای لازم و تعیین روند انجام فعالیتتان، تصمیم خود را به اطلاع دیگرانی مانند اعضای خانواده و دوستانتان برسانید و از آنها بخواهید روند انجام کارتان را پیگیری کنند و از شما در مورد آن بپرسند. این کار باعث میشود تلاش بیشتری برای انجام آن کار کنید. ما معمولاً به راحتی میتوانیم با آوردن بهانه خودمان را توجیه کنیم، اما دوست نداریم در نگاه دیگران انسانی تنبل، کاهل، اهمال کار و پشت گوشانداز به نظر برسیم.
دور باطل کمالگرایی و اهمالکاری
یکی از مهمترین دلایل وجود اهمالکاری، کمالگرایی یا کمالطلبی فرد است. کمالگرایی باعث میشود شروع انجام کارها را به تعویق بیندازیم تا بتوانیم آن کار را با بهترین کیفیت و بهترین شکل ممکن در مناسبترین زمان به انجام برسانیم. اهمالکاری ارتباط زیادی با کمالگرایی دارد، تا حدی که دور باطلی را ایجاد میکند که هرکدام دیگری را تشدید میکند. یعنی هرچه بیشتر کمالگرا باشید، بیشتر در انجام کارهایتان اهمالکاری میکنید و هرچه بیشتر اهمالکاری کنید، کمالگراییتان بیشتر خواهد شد.
احساس ناکامی، شکست و اضطراب
اهمالکاری در شما احساس ناکامی، شکست و اضطراب ایجاد میکند. چون باعث میشود انجام کارهایتان را تا آخرین لحظات به تأخیر انداخته و در لحظات آخر اقدام به انجام آن کار کنید. همین امر باعث احساس اضطراب شده و این اضطراب باعث میشود در حین انجام کار مرتکب اشتباهات فراوان شوید. از سویی دیگر، چون به دلیل این اضطراب مرتکب اشتباه میشوید، نمیتوانید به خوبی از عهده انجام آن کار برآیید، بنابراین احساس میکنید فردی شکستخورده هستید و به دنبال آن، احساس درماندگی، بیعرضه بودن و ناتوانی میکنید.
انباشت کارها و کاهش عملکرد
اهمالکاری سطح عملکرد بهینه شما را کاهش میدهد. چون وقتی مدام انجام کارهایتان را پشت گوش میاندازید، کارها روی هم انباشته شده و حجم کارهای ناتمام و انجام ندادهتان باعث میشود بیشتر از انجام کارهایتان فرار کنید. هر بار که کارهای عقبافتادهتان را مرور میکنید درمییابید کارهای زیادی را باید انجام دهید و، چون فکر میکنید زمان کافی برای بهینه انجام دادن آن همه کار ندارید، بیشتر شروع آنها را به تعویق میاندازید. این دور باطل هم سبب احساس اضطراب شده، هم کارهای عقبافتاده بیشتری به فهرست کارهایتان اضافه کرده و هم به شما احساس شکست و ناکامی میدهد. مانند مریم که هرچه بیشتر تمیز کردن خانه را به تعویق میانداخت، بیشتر به این میاندیشید که نمیتواند خانه را در حد ایدهآل تمیز کند. پس بیشتر شروع نظافت را به تأخیر میانداخت. از طرفی عقب انداختن نظافت منزل باعث میشد هر لحظه و هر روز که میگذشت، خانه نامرتبتر و مریم بیشتر مضطرب شده و احساس ناتوانی کند از اینکه نمیتواند نظافت را به بهترین شکل انجام دهد.
پروندههای ناتمام یک کارمند
معمولاً افراد فکر میکنند با به تعویق انداختن کارهایشان هم اضطراب ناشی از انجام یک کار را در خود کاهش میدهند و هم میتوانند آن فعالیت را در زمان مناسبی با بهترین کیفیت انجام دهند، اما معمولاً این فکر به منصه ظهور نمیرسد، چون اهمالکاری از یک سو ممکن است در کوتاهمدت اضطراب ناشی از بهینه انجام دادن یک فعالیت را در فرد کاهش دهد، اما در بلندمدت باعث افزایش سطح اضطراب در فرد میشود چراکه فکر اینکه کاری ضروری هنوز انجام نشده هرگز فرد را رها نمیکند، مگر آن که آن کار انجام شود و این فکر به خودی خود اضطرابزاست، حتی اگر فرد در ضمیر آگاه و هوشیارش این اضطراب را ادراک نکند. این اضطراب در ناخودآگاه او وجود خواهد داشت و ممکن است خود را به شکل نگرانی مداوم، خشم و پرخاشگری، ترسهای افراطی، افکار و اعمال وسواسی و تحریکپذیری نشان دهد.
از سوی دیگر، ذهن انسان به گونهای طراحی شده تا زمانی که کاری را که باید انجام شود، انجام ندهیم مدام به آن میاندیشد و بخشهایی از ذهن درگیر این کار ناتمام میشود. همانگونه که پروندههای ناتمام یک کارمند اداره بخش زیادی از میز کار او را اشغال میکند و باعث میشود تمرکز خود را روی کارهایش از دست بدهد، کارها و پروندههای ناتمام ذهن نیز بخش زیادی از ذهن ما را اشغال کرده، تمرکز را کاهش داده و باعث مصرف انرژی زیادی از ما میشود؛ بنابراین ما نمیتوانیم انرژی و تمرکز لازم را روی مابقی مسئولیتهایمان بگذاریم. به بیانی دیگر، تا کار، پرونده و فعالیتی که لازم است برایش اقدامی انجام دهیم را به انجام نرسانیم، انرژی و تمرکز زیادی از دست میدهیم و همین امر باعث میشود از انجام ندادن آن فعالیت، احساس ناکامی، خشم به خود، خشم به دیگران، احساس شکست و ناکامی داشته باشیم.
ضرورت اقدام برای تغییر
تقریباً تمام انسانها به دلیل رنجآور بودن تغییر، از تغییر کردن اجتناب میکنند و با اینکه از شرایط فعلی خودشان راضی و خشنود نیستند و میدانند باید کاری در جهت تغییر شرایط موجود انجام دهند، باز هم از حرکت به سمت تغییر هراس دارند، گویی انتظار دارند بدون هیچ تلاشی به نتیجه مورد دلخواهشان برسند! غافل از اینکه معجزهای در کار نیست، دستیابی به زندگی مطلوب و شرایط ایدهآل بدون تلاش و کوشش در جهت تغییر ویژگیها و خصلتهای منفیمان مانند این است که هر روز بارها مسیر تهران- قم را طی کرده و انتظار داشته باشیم به رشت برسیم! به جرئت میتوان گفت: کسانی که انتظار دارند بدون تحمل رنج تغییر، با طی همان مسیر همیشگی، همان ویژگیها و خصلتهای منفی قبل، تعامل با همان آدمهای تکراری و همان رفتارهای اشتباه قبلی به مقصدی متفاوت برسند، همان کسانی هستند که هر روزشان را در حسرت روزها و سالهای از دست رفته سپری میکنند و نه از گذشته، نه از حال و نه از آیندهشان به رضایت نخواهند رسید.
*روانشناس و زوجدرمانگر