بي‌ترديد انقلاب اسلامي ايران در ميان تمامي انقلاب‌هاي دو سده اخير بي‌همتاست:
۱ - پيروزي با كمترين خسارت و كمترين خونريزي و كشته، ۲- پيروزي سريع و خارق‌العاده و در كوتاه‌ترين زمان ممكن، ۳- بدون استفاده از سلاح و با دست خالي، ۴- مستقل از هرگونه حمايت خارجي، ۵- حاكميت الهي، ۶- نفوذ فوق‌العاده و قدرت بي‌نظير معنوي رهبري نهضت، ۷- وحدت و همبستگي تمام اقشار ملت، ۸- تبعيت همه اقشار و مردم از رهبري انقلاب، ۹- انقلاب از پيش مهندسي شده و داراي برنامه، ۱۰- ارتباط بين دين و سياست؛ ۱۱- روحيه ايثار و شهادت‌طلبي مردم، ۱۲- در پي استقلال محض از بيگانگان و نظام سلطه، ۱۳– آزادي‌خواهي، ۱۴- سازش‌ناپذيري، ۱۵- عدم وابستگي به شرق و غرب، ۱۶- حفظ اصول انقلاب حتي در شرايط دشوار، ۱۷- اعمال تغييرات بنيادين و پرهيز جدي از رفرميسم، ۱۸- قدرت نفوذ معنوي شديد و پايگاه مردمي انقلاب و پذيرش آن از سوي ملل آزاده جهان، ۱۹- دنبال كردن اهداف عميق انساني و معنوي در كنار اهداف مادي و اقتصادي،۲۰- همراه بودن انقلاب با مشروعيت ديني، ۲۱- تثبيت انقلاب و برگزاري رفراندم در كوتاه‌ترين زمان ممكن و ۲۲- جامعيت انقلاب اسلامي نسبت به همه ابعاد انساني اجتماعي.
اما به‌رغم ويژگي‌هاي منحصر به فرد، انقلاب اسلامي ايران به‌عنوان انقلاب ضدطاغوت در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ هنوز به كمال خود نرسيده بود. طاغوت پهلوي مستقل عمل نمي‌كرد بلكه شاه ديكتاتور به‌عنوان حلقه‌اي از حلقات نظام استكباري سلطه در منطقه غرب آسيا نقش ژاندارم و حافظ منافع غرب و پشتيبان ششدانگ رژيم صهيونيستي را ايفا مي‌كرد و اسناد به‌دست آمده در تسخير لانه جاسوسي شيطان نشان داد كه انقلاب طاغوت‌زدايي ۵۷ به انقلابي بزرگ‌تر از جنس استكبارستيزي نياز داشته و محو نظام ديكتاتوري پهلوي پايان كار نبوده است.
انقلاب اسلامي با تسخير لانه جاسوسي و تحقير نظام استكباري سلطه به رهبري امريكا، علاوه بر خنثي‌سازي توطئه‌هاي دشمن، مسير براندازي نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران را مسدود كرده و تصوير واقعي شيطان بزرگ را فراروي ديدگان افكار عمومي جهان به نمايش گذاشته و از آن پس نه در ايران بلكه در چهارگوشه جهان حتي در سرزمين امريكا، پرچم امريكا به‌عنوان نماد نظام سلطه به آتش كشيده شده و رؤياهاي غرب براي نابودي يا استحاله نظام اسلامي ايران به كابوسي بزرگ بدل گشته كه هم‌اينك با وجود گذشت چهار دهه نتوانسته نيات شوم و استكباري خود را درباره ايران عملي سازد و روز به‌روز هژمون خود را از دست داده و در مقابل اراده پولادين ملت ايران سر خم كرده است.
انقلاب دوم مردم ايران به فرمايش حضرت امام خميني(ره) انقلابي بزرگ‌تر از انقلاب اول بود، چراكه:
۱ - قرارگاه فرماندهي نظام سلطه را نشانه رفته و با لانه شيطان رؤياي دشمن را براي تكرار كودتاي ديگري از جنس ۲۸ مرداد ۳۲ به باد داد.
۲ - پرده از نيات شوم امريكا براي نابودي انقلاب ايران برداشته و نقشه‌هاي نظام سلطه براي نفوذ و استحاله انقلاب اسلامي را خنثي كرد.
۳ - حركت توده‌وار نبوده و مبتني بر آگاهي سياسي و بصيرت انقلابي و از سوي نخبگان و قشر تحصيلكرده و دانشگاهي هدايت شد و به سرانجام رسيد.
۴ - هيمنه و ابهت پوشالين نظام سلطه و امريكا را لگدمال كرد و سبب تحقير شيطان بزرگ نزد افكار عمومي جهان شد.
۵ - از دايره مرزهاي جغرافيايي ايران فراتر رفته و هوشمندي سياسي و قدرت استقلال‌طلبي انقلاب اسلامي را در مواجهه مستقيم با نظام استكباري امريكا به رخ جهانيان كشيد.
۶ - موجب شناسايي و رسوايي بسياري از عوامل نفوذي غرب در ايران و پالايش انقلاب از عناصر وطن‌فروش و خودباخته شد.
۷ - موجبات رسوايي نظام سلطه و افشاي برنامه‌هاي آنان براي دخالت در امور داخلي به منظور استثمار و استحمار كشورها شد.
۸ - پرچم مبارزه با ظلم ظالمان و استكبارستيزي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران را به اهتزاز درآورد.
۹ - اسناد به‌دست آمده نشان مي‌دهد كه اگر اين انقلاب بزرگ‌تر رخ نمي‌داد، عمر نظام نوپاي ايران به سال ۱۳۶۰ هم نمي‌رسيد.
برخي از پشيمان‌شده‌ها، خسته‌ها و از نفس‌افتاده‌ها در كنار غرب‌زدگان و ساده‌انديشان از يك‌سو و عوامل و عناصر خودفروخته و اجيرشده بيگانه از سوي ديگر، عمداً يا سهواً و با انگيزه‌هاي مختلف از جمله حب وطن دوم! با زير سؤال برد‌ن دهه ۶۰ (به‌عنوان پرافتخارترين دوران عمر ۴۰ ساله انقلاب اسلامي) چشم خود را بر واقعيات و حقايق برنامه‌هاي غرب براي نابود كردن نظام‌هاي مردمي و ضدغرب بسته و خواسته يا ناخواسته به دفاع و تطهير نظام سلطه پرداخته و براي خوشامد امريكا، با قيافه‌اي علمي و محكمه‌پسند، اشغال لانه شيطان را برخلاف كنوانسيون‌ها و قراردادهاي بين‌المللي دانسته و اين اقدام انقلابي را شديداً محكوم كرده‌اند. اين جماعت كه به بيماري‌هاي فراموشي، غربزدگي و خوش‌بيني به دشمن مبتلا گشته‌اند گويا مثنوي ۷۰ من كاغذ و ۷۰ جلدي اسناد دخالت‌هاي علني و برنامه‌ريزي شده شيطان براي نايودي انقلاب را نخوانده‌اند.
بر اساس منطق مغالطه‌گون «پشيمان شده‌ها»، «غرب‌باوران» و «نفوذي‌ها»، وقوع انقلاب اسلامي عليه دستگاه ديكتاتوري پهلوي نيز برخلاف قوانين داخلي و بين‌المللي و نقض آشكار كنوانسيون‌هاي جهاني بوده و با اين استدلال مغالطه‌گون لابد انقلاب ضدطاغوت مردم ايران در ۲۲ بهمن ۵۷ را هم محكوم مي‌كنند! حقيقت اين است كه اشغال لانه جاسوسي شيطان بزرگ، ماهيتي كاملاً انقلابي داشته و افشاي ماهيت براندازانه شيطان بزرگ از طريق قانوني و با اجازه و تأييد سازمان ملل به يك لطيفه بي‌مزه شباهت دارد. اسناد به‌دست آمده از لانه شيطان نشان داد كه تصرف لانه جاسوسي پاسخي بجا و صددرصد انقلابي به بيش از ۲۷ سال حضور و دخالت آشكار امريكا در امور ايران و تحقير مردم ايران و برنامه‌ريزي براي ۲۸ مرداد ديگر بوده است.
براي اثبات درستي اشغال لانه جاسوسي شيطان بزرگ كافي است كه بدانيم اندكي پس از كودتاي سال ۲۰۰۴ امريكا در هائيتي، «آيرا كورزبان» وكيل «ژان برتراند آريستايد» رئيس‌جمهور اين كشور در ميامي امريكا طي سخنراني خود يك سؤال و جواب جالب را مطرح كرد: چرا تاكنون در امريكا كودتا شكل نگرفته است؟ چون در واشنگتن «سفارت امريكا» وجود ندارد.
نگاهي اجمالي به تاريخ ننگين اقدامات امريكا در كشورهاي مختلف جهان در طول ۱۰۰ سال گذشته نشان مي‌دهد اين كشور به‌طور مستقيم يا غيرمستقيم در حدود ۶۰ كودتا نقش داشته، به علاوه در تعداد ديگري از كودتاها نيز ناكام مانده است.
انقلاب استكبارستيزي ملت ايران در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ نشان داد كه عزت ملي در پناه مقاومت و ايستادگي در برابر دشمن به‌دست مي‌آيد نه با مسامحه و كوتاه آمدن در برابر زورگويي و زياده‌خواهي دشمن. ۱۳ آبان در طول انقلاب اسلامي بوده و انقلاب را تكميل و ثابت كرد كه مردم قهرمان ايران بدون تحقق انقلابي بزرگ‌تر از انقلاب ۵۷ قطعاً به اهداف والاي خود نمي‌رسيدند.
بازخواني رفتار سياسي امريكا عليه انقلاب اسلامي مردم ايران در ۴۰ سال اخير نشان مي‌دهد كه كليه اقدامات امريكا عليه ايران تابعي از يك راهبرد دقيق و حساب شده بوده و از حيث دشمني و تلاش براي نابودي جمهوري اسلامي ايران هيچ فرقي بين رؤساي جمهور و دو حزب سياسي مطرح در امريكا نبوده و دل بستن به مذاكره با شيطان با قصد نرم كردن دل يا فريب دشمن و بستن با كدخدا با هدف حل مشكلات نوعي ساده‌انديشي ناشي از عدم توجه به تاريخ كينه‌ورزي دشمن بوده و بي‌ترديد دل بستن به شجره خبيثه نظام مهندسي شده سلطه غرب (امريكا و اروپا) ميوه‌اي جز فرصت‌سوزي، تهديدافزايي و افزايش مشكلات، جري‌تر شدن شيطان و نااميدي مردم از مسئولان را دربر نخواهد داشت.
