دنیا حیدری
حرفها كه ضد و نقيض باشد، تشخيص واقعيت كار چندان آساني نيست و به همان اندازه باور آنچه كه گفته ميشود نيز سخت خواهد شد، خصوصاً اگر گلهگذاريهايي كه شنيده ميشود نيز بر واقعيت محتملتر باشد.
چند روز قبل، صداي جامعه كشتي كه درآمد، وزارت با قيافهاي حق بهجانب برابر نارضايتيها قدعلم كرد كه به كشتي بيش از ساير ورزشها رسيدگي شده و حتي معاون وزير رقمي را مطرح كرد كه از پرداختي به فوتبال هم بيشتر بود، اما امروز، درست در كشاكش نارضايتي فوتباليها گفته ميشود پرداختي به اين رشته پرطرفدار بيش از سايرين بوده و اينبار نه معاون كه شخص وزير به زبان آورده و ميگويد كه همه جوره به فوتبال رسيدگي شده و دليلي هم نميبيند كه بخواهد در اين راستا به كسي پاسخگو باشد. البته اين مشكلات خيلي هم عجيب نيست. به هر حال هر خانوادهاي مشكلات خاص خود را دارد و ورزش نيز مثل هر خانوادهاي بدون مشكل نيست، اما چگونگي برخورد با اين مشكلات است كه اهميت دارد. مسئلهاي كه البته به نظر ميرسد خيلي هم مورد توجه قرار نميگيرد.
بحث نه صرفاً فوتبال است و نه كشتي، مسئله نوع نگاه وزارت ورزش به رشتههاي ورزشي است و منتي كه بابت ارائه خدمات ميگذارد.
وظيفه وزارت ورزش رسيدگي به تمامي رشتهها در بهترين شرايط است، حتي اگر در اين ميان كم و كاستي هم وجود دارد، بايد با تدبير بزرگتر خانواده كه حالا وزير حكم آن را دارد، حل و فصل شود، نه با نگاهي تحقيرآميز و طلبكارانه. چند روز قبل، خواسته يا ناخواسته كشتي و فوتبال را رودرروي هم ميگذارند و آماري ميدهند كه كشتي 2 ميليارد هم از فوتبال بيشتر گرفته و امروز كه صداي فوتبال درآمده، از پرداختهاي 50 درصدي و بسيار بيشتر از ساير رشتهها ميگويند. برخوردي كه نشان از كمتحمل بودن وزارت در مقابل هرگونه اعتراض و نقدي دارد.
اينكه وزارت ورزش يا معاونان آن يك خط درميان مصاحبه كنند كه با فلان رشته ورزشي دشمني يا خصومتي ندارند، نميتواند ملاك باشد. در واقع مهم نحوه نگرش و برخوردهاست، برخوردهايي كه گوياي همه چيز است. آن هم در مقابل اعتراضاتي كه گاه نميتوان با توجه به شواهد موجود در بحق بودن آن شك كرد. درست مثل اعتراض جامعه كشتي كه نتايج اخير خود را با تكواندو مقايسه كرده و در كفه ترازو گذاشته است. ترازوي وزارت ورزش كه از آن عدالت انتظار ميرود، نه موضعگيري و برخورد گازانبري برابر هرگونه اعتراض و انتقادي، اما مهمتر از آن شايد حرفهايي باشد كه مطرح ميشود. آن هم از وزارتنشينان به عنوان نهادي مرجع! حرفهايي كه نشان از تفاوت نگاهي عميق دارد، هرچند تفاوت نگاه و سليقه كاملاً طبيعي است، اما به شرط آنكه ابزاري براي موضعگيري نباشد كه در آن صورت نه فقط نميتواند مشكلي را حل كند بلكه آن را حادتر هم ميكند!
با وجود تمام اين تفاسير، انتظاري كه از وزارت ورزش وجود دارد، صداقت، شفافسازي و گام برداشتن در رفع مشكلات است، نه افزودن به آن. حال آنكه مقايسه صحبتهاي چند روز قبل داورزني كه گفته بود 2ميليارد بيشتر از فوتبال به كشتي داده با صحبتهاي آقازاده، سرپرست معاونت توسعه منابع مالي و پشتيباني وزارت ورزش و جوانان كه ميگويد پرداختي به فوتبال 50 درصد است و به ساير رشتهها 30 درصد؛ اين سؤال را به وجود ميآورد كه واقعيت كدام است؟ آنچه كه معترضان به زبان ميآورند يا چيزي كه در واكنش به اعتراضها گفته ميشود؟ تناقضاتي كه شايعه كدورت و نقش آن در برخوردها و تصميمگيريها را پررنگتر ميكند و نشان ميدهد وزارت ورزش نه فقط شنواي هيچ اعتراضي اعم از حق و ناحق نيست بلكه به شدت نيز با آن برخورد ميكند. گواه آن نيز عكسالعمل داورزني به كشتي و وزير ورزش به فوتبال است.