به گزارش خبرنگار ما، اوايل هفته گذشته بود كه مرد شيك‌‌پوشي سراسيمه به اداره پليس رفت و مدعي شد يكي از دوستان پولدارش به قتل رسيده است.
شاكي كه خود را پزشك متخصص معرفي كرده بود، در توضيح ماجرا گفت: خانه‌ام در يكي از خيابان‌هاي شمالي پايتخت و مطب پزشكي‌ام نيز در نزديكي خانه‌ام است. چند سال قبل كه براي تفريح به يكي از كشورهاي اروپايي رفته بودم با مرد جواني به نام شايان آشنا شدم. او پدرش تاجر بود و وضعيت مالي خوبي داشتند به طوري كه سالي چند بار براي تفريح به خارج از كشور سفر داشت. چند روزي كه با او همسفر بودم باعث شد با هم دوست صميمي شويم و پس از آن رفت و آمد ما دو نفر ادامه پيدا كرد و علاوه بر اينكه به خانه يكديگر رفت و آمد داشتيم، در سفرهاي تفريحي هم با هم بوديم تا اينكه مدتي قبل پدر شايان فوت كرد و از آن روز به بعد او با خانواده‌اش به خاطر تقسيم ارث اختلاف پيدا كرد.
مدتي بعد شايان به من گفت كه خانواده‌اش به خاطر تقسيم ارث او را تهديد به قتل كرده‌اند و حتي چند باري نقشه قتل او را طراحي كرده اما موفق به اجرا نشده بودند . وي ادامه داد: چند روز قبل شايان به مطب من آمد و گفت قرار است با خانواده‌اش درباره اختلاف ارث حرف بزند و ارثيه ميلياردي‌اش را بگيرد اما پس از آن ديگر از شايان خبري نشد و حتي به تلفن‌هاي من جواب نداد به همين خاطر نگرانش شدم و به در خانه پدري‌اش رفتم كه خانواده‌اش مدعي شدند او به مسافرت خارج رفته است و تا چند سال ديگر هم به ايران بر نمي‌گردد. من به حرف‌هاي آنها مشكوك شدم، چون شايان هر كجا مي‌رفت به من خبر مي‌داد و ممكن بود كه به مسافرت خارج رفته باشد و مرا در جريان قرار نداده باشد، به همين دليل من احتمال مي‌دهم خانواده‌اش او را به خاطر تصاحب ارثيه ميلياردي‌اش به قتل رسانده و جسدش را در مكان نامعلومي دفن كرده‌اند.
پس از طرح اين شكايت، تيمي از كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي به دستور قاضي آرش سيفي، بازپرس شعبه چهارم دادسراي جنايي تهران براي بررسي موضوع وارد عمل شدند.
كارآگاهان در نخستين شاخه از تحقيقات، خانواده شايان را شناسايي و به دستور قاضي پرونده همه اعضاي خانواده را براي تحقيقات به دادسرا احضار كردند. زماني كه اعضاي خانواده شايان در شعبه چهارم حاضر شدند، مشخص شد شايان كه از سوي دوست پزشكش اعلام مفقودي شده بود، در ميان اعضاي خانواده‌اش حضور دارد. شايان هنگام تحقيق شناسنامه خود را به قاضي پرونده نشان داد و گفت: من زنده‌ام و هيچ اتفاقي براي من رخ نداده است. وي گفت: من شايان هستم. چندين سال قبل با شهرام همسايه بوديم و با هم دوست شديم.
او مدتي بعد مشكل روحي - رواني پيدا كرد، به طوري كه گاهي اوقات خودش را پزشك متخصص يا مهندس و خواننده معرفي مي‌كند. مدتي قبل پدرم فوت كرد و شهرام از آن روز به بعد به من هشدار مي‌داد كه خانواده‌ام به خاطر تصاحب ارثيه‌ام مرا خواهند كشت، اما من با توجه به شناختي كه از او داشتم به حرف‌هايش واكنش نشان نمي‌دادم تا اينكه امروز فهميدم او به اداره پليس رفته و مدعي شده است خانواده‌ام مرا به قتل رسانده‌اند در صورتي كه من الان زنده و سالم در شعبه حضور دارم و اعلام مي‌كنم كه هيچ اختلافي با خانواده‌ام ندارم.
بدين ترتيب با مشخص شدن ادعاي پزشك خيالي درباره قتل دوست صميمي‌اش، اين پرونده بسته شد.
