قرار گرفتن تیم ملی والیبال کشورمان در جمع چهار تیم اول دنیا در مسابقات لیگ جهانی مایه مباهات ورزش کشورمان است. البته با توجه به بازیهای درخشان و خوب این تیم و پوشاندن نقاط ضعفی نظیر دریافتها، توپگیری و استفاده از توپهای برگشتی انتظار میرفت حداقل مقامی که در این دوره از مسابقات کسب کنیم سومی باشد. در این باره پای صحبتهای آرمین تشکری یکی از سرعتیزنهای تیم ملی والیبال کشورمان نشستیم که در شرایط حساس با سرویسهای خاصش به تیم روحیه میدهد.
کیفیت برگزاری مسابقات را در ایتالیا به عنوان میزبان چگونه دیدید؟ این سئوال را به این دلیل میپرسم که بازیکنان تیمهای مختلف و حتی داوران بهشدت عرق میریختند که این غیر از فشار بازی است و نشان میداد سالن تهویه مطلوبی نداشت.
دمای داخل سالن والیبال باید بین 22 تا 24 درجه باشد، ولی دمای آن سالن در حد 27 و 28 درجه بود که احتمالاً نشان از عدم تهویه درست بود، چون نمیشود گفت به خاطر تماشاچی بوده است، ما صبحها هم که برای تمرین میرفتیم این مسئله وجود داشت.
اما در ورزشگاه آزادی این مشکل را نداشتید.
در ایران با وجود این که جمعیت فوقالعاده زیاد بود، چنین مشکلی را نداشتیم و هوای سالن عالی بود. برای موضوعات مختلف از جمله دمای سالن به ایران خیلی سخت میگیرند، ولی در جاهای دیگر خیلی از مسائل رعایت نمیشود و با آنها چندان جدی برخورد نمیکنند.
البته این به نفع ماست. جاهای دیگر که برای مسابقه رفتید چگونه بود؟
جاهای دیگر خیلی خوب بود. فقط ایتالیا این مشکل را داشت.
در دو بازیای که تیم ما در لهستان کرد و همچنین دو بازی نیمهنهائی و ردهبندی تیم به شکل بارزی افت داشت. این افت را چگونه آسیبشناسی میکنید و علت را در چه میبینید؟
حدود دو ماه بازیهای سنگینی را پشت سر گذاشتیم و تقریباً همه دنیا را گشتیم، در نتیجه هم فشار بدنی و هم فشار فکری و روانی زیادی را تحمل کردیم. از نظر بدنی که زیر فشار بودیم، اما به نظرم از نظر روانی فشار بیشتر بود. مسافتها و تأخیرها خیلی اذیتمان کرد. بیشتر امتیازاتمان را در خانه گرفتیم.
خستگی فکری و روانی که اشاره کردید به چه عواملی برمیگشت؟
مثلاً در بازی با امریکا، بچهها خیلی دوست داشتند امریکا را ببرند، چون قبلاً این تیم را برده بودیم. شاید هم توقع داشتند حتی اگر همه بازیها را هم میبازیم، بازی با امریکا را ببریم و این شرایط که جور نشد، همه اذیت شدند. پارسال که در مسابقات بین قارهها امریکا را بردیم مردم خیلی خوشحال بودند و به ما گفتند دمتان گرم! اگر بازیهای قبل را هم میباختید، ولی امریکا را میبردید برای ما کافی بود. به همین دلیل فشار روانی زیاد بود و به نظرم بعد از این بازی بچهها از نظر روانی به هم ریختند و تا آخر هم نتوانستند بهترین حد توانشان را در زمین اجرا کنند.
ولی تیم امسال امریکا تیم پارسال نبود. فوقالعاده منسجم و بابرنامه بود. اکثر سرویسهای آنها روی خط انتهای زمین میخورد، بهطوری که گاهی لازم میشد با ویدئوچک، داخل بودن توپ بررسی شود. ظاهراً در چنین مواقعی توپگیرهای ما میبایست در منتهی الیه زمین مستقر میشدند تا دید کافی برای دریافت اول را داشته باشند، در حالی که این طور نبود و غالباً نزدیک به خط یکسوم و نزدیک به هم جا میگرفتند و در نتیجه دید و تسلط کافی برای دریافت این نوع سرویسها را نداشتند. آنها هم به صورت کاملاً دقیق و کامپیوتری از این ضعف ما استفاده کردند.
لیبرو و توپگیرهای ما باید زمین را تقسیم کنند.
در واقع مربی و دستیارانش باید این کار را بکنند.
به هر حال باید زمین تقسیم شود تا هر بازیکنی وظیفه خودش را بداند و با هماهنگی با هم کار را درست اجرا کنند. در تمرینات روی این موضوع کار شده بود، اما مهم این است که در بازی و زیر آن فشاری که وجود دارد، این تاکتیکها اجرا شوند. اگر آنالیزی را که به ما میگویند اجرا کنیم موفق میشویم، اگر نکنیم نمیشویم.
آیا کواچ این آنالیز را میکرد و شما در اجرا مشکل داشتید؟
کم و بیش این کار را میکردند، ولی در اجرا مشکل داشتیم. تیم امریکا هم فوقالعاده بازی کرد. مناطقی در زمین هست که به آنها مناطق طلائی میگویند و اگر بازیکنی بتواند توپ را به آن مناطق بفرستد، گرفتنش تقریباً غیرممکن است. امریکائیها در تمام بازیها غالباً این مناطق را نشانه میگرفتند. والیبال کمنقص، بابرنامه و دقیقی را به اجرا گذاشتند.
یعنی در بازی با امریکا، قدرت آن تیم را دلیل از هم پاشیدن تیم خودمان و این که نتوانستید برنامههایتان را اجرا کنید، میدانید؟
بله، توانائیشان واقعاً خیلی بالاتر از ما بود.
غیر از سرویس چه امتیازات ویژهای را در تیم امریکا میبینید؟
همه چیز. حمایتشان و مخصوصاً آنالیز دقیقی که از تیمها از جمله تیم ما کرده بودند و بعد هم آن آنالیزها را دقیقاً اجرا کردند. اجرا خیلی مهم است. آنالیز ما هم خیلی عالی است، ولی اجرای آنالیز هم بسیار اهمیت دارد. به نظرم همه چیز آنها روی روال بود و خیلی عالی هم انجام دادند و والیبال زیبائی را به اجرا گذاشتند. در فینال هم با برزیل بازی فوقالعادهای کردند.
در مورد بازی ردهبندی با ایتالیا چطور؟ چون ایتالیا واقعاً تیمی نبود که ایران از آن ببازد، کوار که حضور نداشت و زایتسف هم زایتسف همیشگی نبود و حتی چند بار توسط بازیکنان ما دفاع شد.
واقعاً میتوانستیم ایتالیا را ببریم، ولی خود من هم نمیدانم چه شد؟!
علت کوچینگ اشتباه کواچ در آن مسابقه نبود؟
در مقامی نیستم که بتوانم روی این موضوعات قضاوت کنم. هر مربیای نظر شخصی خودش را دارد. بچههای ما انگیزهشان برای این برد خیلی بالا بود. شاید اگر تغییرها زودتر انجام میشد، نتیجه بهتری میگرفتیم. به هر حال به عنوان بازیکن نمیتوانم جای مربی تصمیم بگیرم و صلاحیت این کار را ندارم. شاید بهتر باشد این نوع سئوالات از کادر فنی پرسیده شوند.
شما نمیتوانید، ولی به عنوان یکی از اصحاب رسانه به این نکته اشاره میکنم که تیم برزیل داشت در دور مقدماتی حذف میشد، ولی رزنده حتی بهترین بازیکنش را که در سطح دنیا اول شده بود، وقتی اشتباه میکرد سریع از زمین بیرون میآورد و تعویض میکرد و تیمِ در شرف حذف شدن را تا نائب قهرمانی بالا آورد، اما ما بازیکنی داشتیم که چندین و چند اشتباه متوالی داشت، ولی همچنان در زمین باقی ماند، از جمله در ست پنجم بازی با روسیه ابتدای کار چهار امتیاز جلو بودیم و این تفاوت درخشان را یک بازیکن بهتنهائی از بین برد و باز در زمین باقی ماند. برای همه دوستداران والیبال واقعاً این اصرار مربی عجیب بود!
لوکاس بهترین سرعتیزن دنیاست، اما مربی برزیل در بازی با امریکا او را از زمین بیرون آورد. به هر حال این نظر مربی است. البته خود ما بازیکنان هم در این باختها دخیل بودیم. وقتی آنالیزی را به ما دادهاند و درست اجرا نمیکنیم، مربی چه کار میتواند بکند؟ الان یکی از بهترین آنالیزورها را داریم، ولی اجرای آنچه که به ما میگویند خیلی مهم است. همه یک جورهائی مقصر بودیم. نمیشود باخت را به یکی دو نفر نسبت داد. همه اشتباه کردیم، مخصوصاً در بازی ردهبندی با ایتالیا.
هیچیک از این نقدها از ارزش مقام چهارمی برای تیمی که برای اولین بار در آسیا و در دومین حضورش در لیگ جهانی به این عنوان دست یافته است، نمیکاهد، ولی به نظر میرسد با برنامهریزی دقیقتر، کار روی وضعیت روانی بازیکنان، تقویت روحیه خودباوری آنها و این که باور کنیم با برنامهریزی دقیق چیزی کمتر از سایر تیمهای دنیا نداریم، کسب حداقل مقام سوم دور از دسترس نبود.
همین طور است. همه بچهها هم روی این موضوع حساب کرده بودند، اما مقام چهارمی هم مقام بسیار خوبی است، چون قبلاً نهم بودیم و پنج پله ارتقا خیلی عالی است.
صد در صد.
خدا کند نزول نکنیم و پله پله بالا برویم. همهمان هم حسرت میخوریم. شاید مزه سکو را نچشیدهایم که این طور راحت چهارم شدیم، در حالی که قبل از بازی به همدیگر میگفتیم چهارمی با آخری هیچ فرقی نمیکند.
چهل روز دیگر مسابقات قهرمانی جهان در لهستان را پیش رو داریم که مهمتر از لیگ جهانی است. چه کنیم که این روند افت و خیز در آنجا تکرار نشود؟ چه موارد و موانعی باید تصحیح و رفع شوند تا بتوانید این مسیر را درست طی کنید و به حقتان برسید؟
به نظر من بزرگان و پیشکسوتان والیبال باید در فدراسیون جمع شوند و در باره این مسائل صحبت و راه حل پیدا کنند.
این اتفاق افتاده است؟
نه، ولی چون فقط نظر شخصی من هست و من هم به تنهائی در حدی نیستم که بتوانم به فدراسیون پیشنهادی بدهم. در اینجا آن را به عنوان نظر شخصی خودم بیان میکنم. هیچوقت وارد حواشی نمیشوم و با بقیه هم زیاد صحبت نمیکنم، ولی اگر این اتفاق بیفتد، به نظرم با مشورت کارکشتههای والیبال میشود عیبها را برطرف کرد. بعد از بازی با لهستان کواچ جلسهای را گذاشت و اشکالات را گفت. همان جا هم گفتم ممکن است این اشکالات در بازیهای بعدی هم بیفتد. به نظرم باید روی خودباوری و وضعیت روحی بچهها به شکل درست و دقیق کار شود. هنوز خودمان را به لحاظ روانی در سطح تیمهای بالا نمیبینیم.
حتی امثال موسوی و معروف که جزو برترینها هستند؟
چرا، ولی در کلیت تیم این روحیه هنوز در سطحی که باورمان شود، جزو سه تیم اول دنیا هستیم نیست، اما داریم سعی میکنیم این طور نباشد.
رسانهها هم باید کمک کنند که غالباً نمیکنند، مخصوصاً رسانه ملی.
امیدوارم این اتفاق در تیم بیفتد که به شکلی عملی روی وضعیت روحی بچهها کار شود تا مثل بازی ردهبندی به دلیل ضعف روحیه بازی را واگذار نکنیم. به نظرم رسانهها هم قطعاً باید در تقویت خودباوری بچهها کمک کنند. نباید به این حد قانع شویم، چون استعداد و توانش را داریم. باید واقعبین باشیم. یک پله بالا رفتن خیلی سخت است و باید بسیار زحمت بکشیم، ولی خدا را شکر این اتفاق دارد برای تیم ما میافتد. شما برزیل را دیدید که چقدر سخت بالا آمد. یعنی اگر بازی با ایتالیا را نمیبرد، حتی در جدول هم نبود و حذف میشد. بعد از آن بازی تصورم این بود که برزیل اول میشود. رزنده بهقدری تحت فشار بود که مصاحبه هم نمیکرد، ولی کمکم خودش و تیمش را جمع کرد. یادم هست آقای ولاسکو همیشه میرفت تمرینات و بازیهای تیم برزیل را تماشا میکرد. خیلی بازیشان را دوست داشت.
ولی شما که این تیم را بردید.
بله، ولی ببینید از نظر روانشناسی چه جوری روی آنها کار شد که تیمی که در حد حذف شدن بود، خودش را تا فینال بالا کشید. مسئله خودباوری و قدرت روحی خیلی مهم است. تیمی مثل روسیه حذف میشود و برزیل بالا میآید و نائب قهرمان هم میشود.
همین جا نقش بسیار تعیینکننده مربی مشخص میشود. درست است که بازیکنان نهایت همراهی را با رزنده کردند، ولی ایشان هم ثابت کرد مربی ممتازی است.
به هر حال تجربه آن مربی را هم در نظر بگیرید. کواچ بار اولی بود که در چنین سطحی مربیگری میکرد. باید به ایشان فرصت داد.
قطعاً! ولی امیدوارم دادن این فرصت به سقوط تیم ملی والیبال منجر نشود و همچنان در مرحله آزمون و خطا و تدارکاتی نمانیم، چون این تیم بهحق شایسته کسب مدال بوده و هست.
انشاءالله که پیروزیهای بهتری در راه است. در آخر از مردم بسیار تشکر میکنم که در ماه مبارک رمضان دعایمان کردند.