جوان آنلاین: ساعت ۹ شب چهارشنبه هشتم مردادماه، صدای آژیر آمبولانس و حضور تیم جنایی سکوت خیابانی در محدوده نبرد را شکست. دقایقی قبل از آن، مرگ مشکوک مرد جوانی در ساختمانی پنج طبقه تلفنی به قاضی محسن اختیاری، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران گزارش شده بود. با ورود تیم جنایی و پزشکی قانونی به محل حادثه، جسد مردی جوان در یکی از واحدهای ساختمان کشف شد. او با اصابت دو گلوله جان خود را از دست داده بود. آثار خون و یک گلوله برخورد کرده به دیوار، صحنه وحشتناکی را برای اعضای خانواده رقم زده بود. بررسیهای ابتدایی حکایت از آن داشت قاتل پسر کوچک خانواده است که بهخاطر محروم شدن از ارث، دست به جنایت خانوادگی زده است.
گروگانگیری
طبق اظهارات اعضای خانواده، متهم دقایقی قبل از حادثه خونین به خانه پدری آمده و با فریاد و تهدید از پدرش خواسته بود که در را به روی او باز کند، اما خانواده که پیشتر از رفتارهای پسر کوچکشان احساس خطر کرده بودند در را باز نکردند. داد و فریادهای پسر معتاد ادامه داشت تا اینکه نوه خانواده (پسر دختر بزرگتر) از بیرون برگشت و دایی مسلح او را گروگان گرفت و همین موضوع باعث شد در ساختمان به رویش باز شود و حادثه خونین رقم بخورد.
پدر مقتول که در صحنه حضور داشت در توضیح ماجرا به مأموران گفت: «این ساختمان محل زندگی ماست. من ساختمان پنج طبقه دیگری هم در حال ساخت دارم و تصمیم گرفتم برای هر کدام از فرزندانم یک واحد از آن را اختصاص دهم. همه بچهها به جز پسر کوچکم، سهم خودشان را گرفتند، اما او را به دلیل اعتیاد شدید از ارث محروم کردم. نگران بودم اگر واحدی به او بدهم، آن را بفروشد و پولش را خرج مواد کند. البته من بارها او را به کمپ بردم و بستری کردم، اما ترک نکرد و هر بار چند روز بعد از ترخیص دوباره با دوستان نابابش شروع به مصرف مواد میکرد.»
وی ادامه داد: «پسربزرگم – که حالا کشته شده – همیشه از تصمیم من حمایت میکرد و بارها گفته بود کار درستی کردهام، چون او همنظر من بود و فکر میکرد برادر کوچکش خانه را میفروشد و صرف مواد میکند. ما همه نگران او بودیم، وگرنه کسی نمیخواست حقش را بخورد. این موضوع به گوش پسر کوچکترم رسید و ظاهراً باعث شد آتش کینه در دلش شعلهور شود. البته چند بار تلفنی برادرش را تهدید کرده بود که حقش را میگیرد، اما ما جدی نگرفتیم.»
گروگانگیری
پدر مقتول در پایان گفت: «ساعتی قبل پسر کوچکم جلوی در خانه آمد و شروع به داد و فریاد کرد که در را به رویش باز کنیم، اما ما در را باز نکردیم. ناگهان متوجه شدیم او نوهام (پسر دخترم) را گروگان گرفته است. نوهام وقتی از بیرون آمد جلوی ساختمان با پسر کوچکم روبهرو شد که برای نجات جان او مجبور شدیم در را باز کنیم. پسرم به محض ورود، اسلحه را روی سر نوهام گذاشت و بعد وارد ساختمان شد. هرگز تصور نمیکردم او بخواهد برادر بزرگترش را با شلیک گلوله به قتل برساند، وگرنه اجازه نمیدادم پسر بزرگم وارد ماجرا شود. او میخواست برادر کوچکش را آرام کند که سه تیر به سمتش شلیک شد که دو گلوله به پسربزرگم اصابت کرد و یکی هم به دیوار. پس از آن پسر کوچکم از محل گریخت. همه هاج و واج مانده بودیم و پسرم خونین نقش بر زمین شد و مقابل چشمانم فوت کرد.»
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه، جسد برای انجام آزمایشهای لازم به پزشکی قانونی منتقل شد. مأموران پلیس به دستور بازپرس جنایی تحقیقات گستردهای را برای شناسایی و دستگیری قاتل مسلح آغاز کردند.