جوان آنلاین: در یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری مدیر مسئول این روزنامه آمده است:
۱- آنچه در این یادداشت کوتاه خواهد آمد و نتیجهای که از آن گرفته میشود، نه پیچیده است که برای فهم آن به اذهان پیچیده و ژرفاندیش نیازی باشد و نه پنهان است که درک آن بدون دسترسی به اسناد محرمانه امکانپذیر نباشد! سخنی ساده و استدلالی مستند و همهفهم است که از پادویی یک جریان مرموز برای رژیم صهیونیستی حکایت میکند. بخوانید و خودتان قضاوت کنید!
۲- براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران اصلیترین هدف استراتژیک آمریکاست و انکار نمیکند که این هدف راهبردی با تغییر دولتها در آمریکا نیز تغییر نمیکند. اقدامات خصمانهای نظیر تحریمها، جنگ ۸ ساله، ترورها، کودتاها، مقابله با پیشرفتهای علمی و اقتصادی ایران و دهها نمونه دیگر از این دست، در زیرمجموعه هدف استراتژیک یادشده قابل تعریف هستند.
۳- قبل از شروع جنگ ۱۲ روزه اخیر و چند روزی بعد از شروع آن، هم ترامپ و هم نتانیاهو تاکید داشتند که براندازی «تغییر رژیم - Regime change» هدف راهبردی و نهائی آنهاست. این آرزوی دشمن با پاسخ جانانه و «لهکننده» قوای مسلح جمهوری اسلامی و اتحاد و یکپارچگی مثالزدنی مردم با شکست روبهرو شد؛ و دشمن که با رجز براندازی و تغییر رژیم آمده بود به دریوزگی و گدایی «آتشبس» رفت.
۴- بعد از شکست و ناکامی دشمن در دستیابی به اهدافی که پیشاپیش اعلام کرده بود، یک جریان سیاسی که سابقه نفرتانگیز وطنفروشی و همراهی با دشمن برای براندازی نظام را در کارنامه خود دارد، تابلوی براندازی را با ظاهری فریبکارانه روی دست گرفت. این جریان دو گزاره متناقض را کنار هم گذارده است. از یکسو برای فریب افکار عمومی، پیروزی در جنگ ۱۲ روزه را تبریک میگوید و از سوی دیگر هدف بر زمین مانده دشمن، یعنی براندازی جمهوری اسلامی ایران را بهعنوان تنها راه پیشروی پیشنهاد میکند!
۵- میرحسین موسوی که سابقه سیاهی در همراهی آشکار با آمریکا و رژیم صهیونیستی را در کارنامه خود دارد، به نمایندگی از جریان وطنفروش یاد شده، بیانیهای صادر میکند و در آن با صراحت بر ضرورت تغییر نظام (!) تاکید میورزد. در بیانیه آمده است: «تجربه جنگ دوازده روزه نشان داد که ضامن نجات کشور احترام به حق تعیین سرنوشت همه شهروندان است و ساختار کنونی نظام نماینده همه ایرانیان نیست. مردم میخواهند شاهد تجدیدنظر در آن خطاها باشند. برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس مؤسسان قانون اساسی، راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار و دشمنان این مرز و بوم را از دخالت در امور کشور مأیوس میکند»!
۶- «مجلس مؤسسان» به مجلسی اطلاق میشود که برای نگارش یا بازنگری قانون اساسی یک کشور تشکیل میشود و مقصود از آن تغییر در نظام حاکم است!
به بیان دیگر، میرحسین موسوی دقیقاً و بدون کم و کاست و به نمایندگی از یک جریان مرموز و همسو با آمریکا و اسرائیل، هدف و آرزوی برزمین مانده اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه را روی دست گرفته است. تشکیل مجلس مؤسسان برای تغییر نظام (!) دقیقاً همان هدف تغییر رژیم (Regime change) است که آمریکا و اسرائیل به عنوان اصلیترین راهبرد خود طی چهل و چند سال گذشته علیه جمهوری اسلامی ایران دنبال کردهاند و در جنگ ۱۲ روزه اخیر با صراحت روی آن تاکید ورزیده بودند.
۷- حالا برای پی بردن به هویت آقای میرحسین موسوی لازم است بدانید که نامزدی او در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و کنار کشیدن خاتمی که پیش از او نامزد شده بود نیز به دستور آمریکا بوده است. تعجب نکنید!
محمد خاتمی روز ۲۰ بهمن ماه ۱۳۸۷ رسماً برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ اعلام حضور کرد و تمامی گروههای مدعی اصلاحات از نامزدی او حمایت کردند ولی روز ۲۶ اسفند ۸۷ به نفع میرحسین موسوی از نامزدی انصراف داد (!). چرا؟! علت این اعلام حضور و سپس انصراف به نفع موسوی چه بوده است؟! بخوانید!
۸- پیش از این هم نوشته بودیم، بعد از اعلام نامزدی آقای خاتمی، نگارنده در یادداشتی که تعجب همگان را برانگیخته بود، اعلام کردم آقای خاتمی نامزد اصلی اصلاحطلبان نیست و تاکید شده بود که نمیدانیم چه کسی نامزد اصلی است و مدتی بعد ۲۰ اسفند ۱۳۸۷ آقای موسوی نامزدی خود را اعلام کرد و چند روز بعد خاتمی در حالی که همه مدعیان اصلاحات از نامزدی ایشان حمایت کرده بودند، به نفع موسوی کنار کشید. چرا؟!
۹- به این نکته نیز قبلا اشاره داشتهایم که بعد از حماسه ۹ دی و شکست فتنه ۸۸ خبرنگار روزنامه آمریکایی «نیویورکر» به کیهان آمد و گفت: فقط برای پاسخ به این سؤال آمدهام که از کجا میدانستی خاتمی نامزد اصلی نیست؟ پاسخ این بود که برنامه خاتمی و موسوی را آمریکا تهیه کرده بود و بر اساس آن خاتمی نامزد اصلی نبود. پرسید؛ از کجا به این نتیجه رسیده بودید؟ پاسخ آن بود که از نشست چند ماه قبل موسوم به «آینده ایران» در دانشگاه استنفورد آمریکا؛ و توضیح دادیم؛ در آن نشست خانم «گیل لاپیداس» پشت تریبون میرود و خطاب به حاضران که چند ایرانی هم در میان آنها بود، میگوید: میدانم از حضور من تعجب میکنید، زیرا تخصص من درباره سالهای منجر به فروپاشی شوروی سابق است. ولی ما به این نتیجه رسیدهایم که در انتخابات آینده ایران نیز به «یلتسین» نیاز داریم و نه «گورباچف». خاتمی گورباچف است و باید جای خود را به یلتسین بدهد. نگارنده از آنجا که میدانستم خاتمی از نظر دیکتهشده آمریکا سرپیچی نمیکند با قاطعیت اعلام کردم که ایشان نامزد اصلی نیست و البته در نشست استنفورد از یلتسین مورد نظر آنها نامی به میان نیامده بود و ما نیز نمیدانستیم یلتسین مورد نظر آنها میرحسین موسوی است. همانطور که به وضوح میبینید خاتمی و موسوی دیکته دشمنان بیرونی را مو به مو دنبال کردهاند!
۱۰- اشاره به این دو سند که فقط اندکی از بسیارهاست نیز برای شناخت هویت این جریان بیفایده نیست:
اول: روز ۲۱ خرداد ۱۳۸۸ -۱۱ ژوئن ۲۰۰۹- یعنی دقیقاً روز قبل از انتخابات، جورج سوروس در مصاحبه با شبکه تلویزیونی سی. ان. ان (CNN) آمریکا میگوید: فردا در ایران یک انتخابات نیست! یک انقلاب رنگی است. شبیه آنچه در اوکراین و گرجستان انجام دادیم. فردا ایران و بعد، نوبت سوریه است! (برنامه از پیش طراحی و دیکته شده).
دوم: مایکل لدین مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا هفتم دی ۸۹ در بنیاد FDD (دفاع از دموکراسی) گفت: «روزی ما خواهیم نشست و در مورد تاریخ پنهان جنبش سبز صحبت خواهیم کرد و همه شما خواهید گفت که این جنبش از سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) شروع شد، اما من به شما میگویم که ما میدانیم و میتوانیم مستند کنیم که ریشه این حرکت به اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی [سالهای ۱۳۶۵-۶۶ شمسی]برمیگردد و در طول مراحل مختلف، تکامل پیدا کرده است. من حرفهای بیشتری برای گفتن در اینباره دارم، اما همینجا سخنانم را قطع میکنم».
۱۱- در کلام خدا خطاب به پیامبر اعظم (ص) آمده است: وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللهُ یَعْلَمُ أَعْمَالَکُمْ... و اگر بخواهیم یقیناً آنها را به تو نشان میدهیم تا آنان را از روی چهرههایشان بشناسی [ولی]و بیتردید آنان را از شیوه سخن گفتن خواهی شناخت؛ و خدا کارهای شما را میداند. (آیه ۳۰- سوره محمد (ص))