جوان آنلاین: تنها چند ساعت بعد از آنکه بهطور رسمی اعلام میشود سهمیه ایران در لیگ نخبگان از ۱+۲ به ۱+۱ سهمیه کاهش یافته، بحث درخواستها و پیشنهادهای ۱۲۰ تا ۱۵۰ میلیارد تومانی مطرح میشود، آنهم در شرایطی که فصل مکاره نقل و انتقالات هنوز رسماً آغاز نشده است.
پرواضح است که با این دیدگاه باید هم شاهد کاهش سهمیه و توان فنی فوتبال باشگاهی ایران باشیم، وقتی سالهاست که برای هیچ، هزینه میکنیم، آنهم درحالیکه بیخ گوشمان کشورهای حاشیه خلیج همیشه فارس سرمایه خود را علاوه بر زیرساخت، صرف جذب بازیکنان و مربیان تراز اول خارجی میکنند تا به واسطه استفاده از دانش و تواناییهای فنی آنها، سطح خود را بالا ببرند. ولی باشگاههای فوتبال ایران همچنان اندر خم یک کوچه هستند و مشغول افزایش بیرویه صفرهای قرارداد بازیکنانی که به جرئت میتوان گفت اهم آنها ۱۰ میلیارد هم نمیارزند، چه برسد به چندده میلیارد! اما براساس یک چشم و همچشمی ناباورانه رقم قراردادهای بازیکنان طی چند سال اخیر با چنان سرعت سرسامآوری رشد کرده که امروز برخی پیشنهادهای ۱۲۰ تا ۱۵۰ میلیاردی را مطرح میکنند.
کاهش سهمیه ایران در لیگ نخبگان، وضعیت بحرانی فوتبال باشگاهی را به رخ میکشد، فوتبال باشگاهی که آخرین موفقیت آن به فینالیستشدن پرسپولیس برانکو به سال ۲۰۲۰-۲۰۱۹ برمیگردد و با شکست ۲ بر یک سرخپوشان مقابل اولسان هیوندای همراه بود. هرچند که همین تیم هم با وجود دو حضور در فینال طی سه سال، کارش به جایی میرسد که در همان مرحله نخست لیگ نخبگان از گردونه رقابتها کنار میرود و نمیتواند حتی خود را به جمع ۱۰ تیم برتر برساند تا رنگ مرحله بعد را ببیند. روندی که نشان از فراز و نشیب بسیار در فوتبال ایران دارد و بیهیچ شک و تردیدی ناشی از عدم ثبات فنی و مدیریت ناکارآمدی است که نمیتواند ابزار موفقیت و قهرمانی را مهیا کند.
اما جالب است که با وجود کاهش سهمیه ایران در لیگ نخبگان آسیا به واسطه عملکرد تیمهای باشگاهی، رقم درخواستی بازیکنان با چنان افزایشی روبهرو میشود که حتی صدای مدیران را هم درمیآورد. تناقض آشکاری که نشان از بیقانونی در فوتبال ایران دارد و نظارت نداشتن بر افزایش قراردادهایی که هیچ متر و معیاری را شامل نمیشود. هرچند در این میان جدا از بیکفایتی مدیران نالایق، نمیتوان از نقش پررنگ دلالها نیز غاقل شد. امروز اوضاع چنان بیخ پیدا کرده که صدای برخی مدیران هم درمیآید: «شنیدهام باشگاهی با بازیکن تازهوارد خود ۱۴۰ میلیارد و با بازیکنی دیگر ۱۲۰ میلیارد قرارداد بسته است. همچنین باشگاهی به بازیکن فعلی استقلال پیشنهاد ۱۵۰ میلیاردی داده است! ما در باشگاه استقلال مخالف اجرای سقف بودجه بودیم، اما اگر قرار است با این عدد و رقمها نخ فوتبال بالا برود از فدراسیون میخواهیم سهمیه بازیکن آزاد را آزاد کند تا به جای پرداخت رقمهای عجیب و غریب به دنبال جذب بازیکن باکیفیت خارجی باشیم، چراکه قرار نیست در این مقطع که مدیریت استقلال را برعهده گرفتهام با عملکردم باشگاه را زیر بار بدهی سنگین ببرم که مدیر بعدی با آوار سنگین بدهیها روبهرو شود. اینطور که نمیشود. نمیدانم این اعداد و ارقام چگونه در فوتبال ما باب شده است! ما با یک بازیکن وارد مذاکره شدیم و به او پیشنهاد سقف قرارداد باشگاه را دادیم، اما باشگاه قبلی با ۴۰ میلیارد بیشتر با او تمدید کرد، یعنی مبلغی بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان! اتفاقات اینچنینی اصلاً منطقی نیست.»
البته حق با نظریجویباری است و رد و بدل شدن این اعداد و ارقام نجومی در فوتبال ایران به هیچ عنوان منطقی نیست، خصوصاً وقتی اعداد و ارقام مطرح شده هیچ ربطی به سطح کیفی بازیکنان ندارد. اما هر ساله با آغاز فصل نقل و انتقالات، دلالها نبض بازار را به دست میگیرند و رقمهای پیشنهادی را چنان بالا میبرند که با هیچ منطقی همخوانی ندارد و در عین ناباوری دستآخر نیز اکثر حرف آقایان خوشاشتها به کرسی مینشیند و مردم به واسطه بیکفایتیهای مدیریتی و صدالبته عدم نظارت درست و نبود قوانین بازدارنده سرکیسه میشوند. اما سؤال اینجاست که کدام فوتبالیست در ایران ۱۰۰میلیارد یا حتی نیمی از این مبلغ میارزد که آقایان با چنین اعداد و ارقامی موافقت میکنند و پای مذاکره میروند؟!
چطور میشود فوتبالیستی که اشتباه سال گذشته او قابل کتمان نیست یا بازیکنی که مدام به دلیل مصدومیت یا روی نیمکت و سکو بوده یا درحال مداوا با چندده میلیارد تومان قرارداد میبندد؟ آیا با ادامه این رویه میتوان امیدی به افزایش سهمیه فوتبال باشگاهی ایران در لیگ نخبگان داشت یا حداقل فاصلهای را که سطح فنی فوتبال باشگاهی ایران با کشورهای آسیایی دارد، کاهش داد؟
پاسخ کاملاً روشن است. با رویهای که مدیران فوتبال ایران در پیش گرفتهاند و اختیاری که صفر تا صد به دست دلالها افتاده کوچکترین روزنه روشنی برای بهبود شرایط نیست و باید منتظر شرایطی به مراتب بدتر هم بود و اگر گاهی نیز موفقیتی در این بین رقم بخورد، مقطعی است و حتی شاید شانسی، چراکه بار کج به منزل نمیرسد و افزایش سرسامآور و نجومی رقم قرارداد بازیکنان، آنهم درست بعد از کاهش سهمیه ایران در آسیا جز بار کج نیست!