کتاب «مِهرماهی» اثر امیرحسین والا روایتی از خاطرات ناوسروان بازنشسته الکترومکانیک، عیسی آهنج است. این اثر که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده، دریچهای نو به زندگی دریادلان خلیجفارس میگشاید و از منظری متفاوت به بازگویی رشادتها و جانفشانیهای آنان میپردازد. «مهرماهی» تنها گوشهای کوچک از ایثار مرزبانان آبی این سرزمین را به تصویر میکشد.
نامش عیسی بود، گویی کورسوی امیدی در قلب مادرش پس از تحمل فقدانهای پیدرپی فرزندانش روشن شده بود؛ امیدی به اینکه این بار این نو رسیده، طعم زندگی جوانی و پیری را بچشد.
سال ۱۳۴۳ در کهنوج متولد شد، اما این کهنوج با کهنوج مشهور کرمان متفاوت بود. ظاهراً در جنوب کشور هرجا که چشمههای جوشان و قناتهای پرآب وجود داشت، آنجا را کهنوج مینامیدند. زادگاه عیسی نیز منطقهای سردسیر در شمال هرمزگان بود که به همین دلیل کهنوج خوانده میشد. دوران کودکی و نوجوانی عیسی سرشار از داستان بود. مادرش که بارها داغ از دست دادن پسرانش را دیده بود، حالا که نهال زندگی عیسی به بار نشسته و کمکم تنومند میشد، دلبستگی عجیبی به او پیدا کرده بود. این وابستگی به حدی بود که عیسی بسیاری از اوقات، زندگی خود را براساس رضایت مادر تنظیم میکرد، هرچند گاهی اوقات این امر ممکن نبود مانند تحصیل در آبادی دیگر. روزها سپری میشدند و زندگی با فراز و نشیبهایش از مدرسه و کودکی گرفته تا کار و فقدان پدر عیسی را آبدیده میکرد. تا اینکه چند سال پیش از جوانی، دعوتی ساده از سوی یک دوست، پای این نوجوان ساده را به دریا و عرشه ناوهای جنگی کشاند. «مهر ماهی» خاطرات عیسی آهنج، افسر بازنشسته نیروی دریایی است که امیرحسین والا آن را به رشته تحریر درآورده و انتشارات سوره مهر نیز آن را روانه بازار کتاب کرده است. قلم نویسنده توانسته است قطعات پراکنده خاطرات را به شکلی روان در کنار هم قرار دهد و انسجام روایت به گونهای است که ارتباط خواننده با متن به آسانی برقرار میشود. روایت زندگی جناب آهنج از بدو تولد آغاز شده و به ترتیب و با جزئیات، وقایع زندگی او را شرح میدهد. با این حال، پس از پرداختن به تولد روایت به عقب بازمیگردد و به بررسی ریشههای خانوادگی سوژه میپردازد، اما پس از این بخش، کتاب تقریباً به شکل یک دفترچه خاطرات ماهانه و سالانه پیش میرود، هرچند گاهی اوقات ترتیب زمانی وقایع جابهجا میشود. همانطور که گفته شد، خواننده پیش از مطالعه این اثر باید این تصور را داشته باشد که در حال ورق زدن دفترچه خاطرات یک افسر نیروی دریایی است. نویسنده تلاش کرده است تا حد امکان در گفتههای سوژه، حداقل از نظر مضمون و ساختار تغییری ایجاد نکند. این تلاش از یک سو به قوت اثر افزوده و از سوی دیگر ضعفی را نیز به همراه داشته است. بازتاب مستقیم کلام سوژه، سطح استناد مطالب کتاب را به شدت بالا برده و از نظر اعتبار تاریخی بسیار ارزشمند است، اما در مقابل این امر باعث شده که روایت کتاب فاقد نقاط عطف، تعلیق و فراز و نشیبهای چشمگیر باشد که این ویژگی ممکن است حوصله مخاطب را سر ببرد. علاوه بر این، گاهی اوقات متن با انبوهی از اطلاعات فنی مربوط به دریانوردی یا جزئیات شخصی مرتبط با جغرافیا و مسائل خانوادگی سوژه اشباع شده که این نیز میتواند در کنار عامل قبلی، باعث بیحوصلگی خواننده شود. با این اوصاف، شاید برخی به دلیل کمبود صبر و حوصله، از خواندن «مهر ماهی» صرف نظر کنند، اما این کتاب، حداقل از نیمه به بعد تلاش دارد تا از دل خاطرات این افسر، روایتی از جنگ را از زاویه دریا ارائه دهد، جنگی که معمولاً از زبان رزمندگان شلمچه شنیده میشود. در شرایطی که روایتهای مربوط به نیروی دریایی ارتش و فعالیتهای آن از ابتدای انقلاب تاکنون اندک است، «مهر ماهی» گنجینهای ارزشمند به شمار میرود که باید به عنوان قطعهای از تاریخ کشور قدر آن را دانست.