جوان آنلاین: سیاستها و مواضع ترامپ، ایالات متحده را در برابر مسئلهای جدید قرار داده و آن تبعات اقدامات ترامپ است. رویکردهای او در سیاست داخلی از جمله دیدگاه تهاجمی و نژادپرستانه ترامپ به مهاجرت، حمایتهای او از گروههای برتریطلب سفیدپوست، اخراج بسیاری از کارکنان امریکا در کنار جدایی او از اتحادهای خارجی و تهدید کشورهای همسایه همچون کانادا و درگیری و تلاش برای تصاحب مناطقی نظیر گرینلند، کانال پاناما و خلیج مکزیک همگی ایالات متحده را به عنوان کشوری ستیزهجو و غیرقابل اعتماد در چشم سایر کشورها از جمله متحدان نشان میدهد. بیاعتمادی متحدان به امریکا یکی از مهمترین تبعات سیاستهای کنونی ترامپ به این کشور است. استفن والت در مقالهای که به تازگی در فارن پالیسی منتشر کرده معتقد است امریکا از آغاز نظم تکقطبی تاکنون اگرچه به عنوان ابرقدرت ظاهر شده، اما تهدیدی برای کشورهای همسایه و متحد خود نبوده است. به علاوه هر دولت دموکرات و جمهوریخواه نیز نفوذ قابل توجه خود را از طریق نهادهای چندجانبه مانند ناتو اعمال و به طور کلی با رهبران متحدان با احترام رفتار میکردند. همین موضوع برتری ایالات متحده را قابل قبول کرده است. این در حالی است که رویکرد ستیزهجویانه دولت ترامپ به کشورهای سنتی طرفدار امریکا مانند کانادا یا دانمارک بیسابقه است و اعتماد آنها به این کشور را کاهش میدهد. وقتی رئیسجمهور ایالات متحده تهدید میکند کانال پاناما را بازپس میگیرد یا گرینلند را فتح میکند یا کانادا را به پنجاه و یکمین ایالت امریکا تبدیل میکند، این پالس را به کشورهای دوست منتقل میکند که آنها باید نگران باشند که ممکن است بعدی باشند که از سوی ترامپ تهدید میشوند. نتیجه این مسئله، ایجاد تلاش هماهنگ برای مقاومت در برابر برنامههای ترامپ است. ابتدای ماه فوریه کریستیا فریلند، وزیر دارایی سابق کانادا خواستار برگزاری نشست سران مکزیک، پاناما، کانادا و اتحادیه اروپا شد تا پاسخ مشترکی به تعرفههای ترامپ و تهدیدات حاکمیتی ارائه دهند. مصر، اردن، عربستان سعودی، امارات متحده، قطر، تشکیلات خودگردان فلسطین و اتحادیه عرب نیز با صدور بیانیه مشترک پیشنهاد ترامپ برای پاکسازی نژادی فلسطینیان از غزه و کرانه باختری را رد کردند. اگر ترامپ به مسیر کنونی خود ادامه دهد، چنین تلاشهایی افزایش خواهد یافت و برخی کشورها به دنبال کمک از پکن خواهند بود، البته اگر اهرمهای بیشتری علیه واشینگتن به دست آورند. کاهش تفاوتها بین امریکا و رقبا پیامد دیگر سیاستهای ترامپ، کاهش تفاوتها بین امریکا و رقبایی، چون چین و روسیه است. برای مثال متحدان امریکا در قاره آسیا نگران توازن قدرت منطقهای و امیدوار به کمک واشینگتن برای حفظ این توازن در برابر چین هستند. اما اگر امریکا شروع به رفتاری مانند روسیه و چین کند و به تهدید جنگهای تجاری جدید ادامه دهد، مزایای پیوند نزدیک با واشینگتن برای شرکایی، چون ژاپن و کره جنوبی کاهش خواهد داشت. این رویکرد در بلندمدت مقاومتهای جهانی علیه امریکا را بیشتر خواهد کرد. از نظر والت در چنین شرایطی به نظر میرسد حفظ ثبات مستلزم خویشتنداری در استفاده از قدرت امریکاست. امریکا نباید به دنبال هر فرصتی برای تحقیر کشورهای ضعیفتر یا رهبران آنها باشد. سایر کشورها باید متقاعد شوند که واشینگتن به وعدههای خود عمل خواهد کرد و قطع یک توافق یا دادن امتیاز صرفاً درخواستهای جدیدی را ایجاد نخواهد کرد. هماوردی با امریکا در برخی موارد محتمل است که اقدامات امریکا هماوردی سایر کشورها با واشینگتن را نیز به دنبال داشته باشد. مهمترین موضوع در این جا اقدامات تعرفهای امریکاست. ترامپ پس از آن که کانادا را با تعرفه ۲۵ درصدی تحریم کرد، همچنین مدعی است که این کشور باید به پنجاه و یکمین ایالت تبدیل شود. ترامپ همچنین همین روند را در برابر یکی دیگر از متحدان و همسایگان ایالات متحده یعنی مکزیک اعمال کرد. هر چند دلیل اصلی سیاست تعرفهای ترامپ محدودیتهای مالی داخلی به ویژه کسری بودجه در سال مالی ۲۰۲۵ است، اما در هر صورت این اقدام دولتهای هدف را تشویق به مقابله به مثل میکند و میتواند به یک جنگ تجاری تمام عیار تبدیل شود. سیاست تعرفهای ترامپ میتواند توافق امریکا - مکزیک -کانادا موسوم به USMCA را تضعیف کند و به پایان برساند. حتی اخیراً دموکراتها در امریکا نیز اعلام کردند با ترس از پیامدهای اقتصادی جهانی ناشی از بیثباتی زنجیره تأمین و عدم اطمینان بازار، با مکزیک و کانادا همسو میشوند تا ترامپ را برای بازنگری در این باره تحت فشار قرار دهند. تجارت خارجی تقریباً ۸۰ درصد از تولید ناخالص داخلی مکزیک و ۷۰ درصد از تولید ناخالص داخلی کانادا را تشکیل میدهد.
توافق امریکا – مکزیک-کانادا معیشت ۹ میلیون مکزیکی، بیش از ۵ میلیون کارگر ایالات متحده و ۴ میلیون کانادایی و خانوادههایشان را تأمین میکند. اگر سیاست تعرفهای ترامپ متوقف نشود، تعداد بیشماری کسبو کارهای فرامرزی با ناپدید شدن حاشیه سودشان از بین میروند. از سوی دیگر تهدید تعرفهها همکاری مکزیک - کانادا را نیز احیا میکند و سهامداران کلیدی در ایالات متحده را برای دفاع از دستاوردهای تجارت و سرمایهگذاری منطقهای بسیج میکند. سوی دیگر تأثیر سیاستهای ترامپ، افزایش هماوردی با امریکا مربوط به چین است. جیمز لیندسی در مقالهای در شورای روابط خارجی امریکا نوشته است رویکرد قلدرمآبانه بازدهی کاهشی را به همراه دارد و احتمالاً بیشتر از پیشبرد منافع ایالات متحده به آنها آسیب میرساند. در سالهای اخیر شبکه اتحاد واشینگتن به ایالات متحده نفوذ فوقالعادهای در اروپا و آسیا داده و محدودیتهای بارزی را بر مسکو و پکن در مقیاس بالا تحمیل کرده است. اکنون تغییر رفتار در این زمینه هزینه زیادی برای ایالات متحده خواهد داشت و در واقع نه تنها متحدان سابق ایالات متحده دیگر از واشینگتن پیروی نمیکنند، بلکه بسیاری از آنها میتوانند با همسویی بیشتر با روسیه و چین به دنبال امنیت باشند. در شرایط کنونی چین به ویژه برای مقابله با نفوذ ایالات متحده در سراسر جهان از جمله در حیاط خلوت خود ایالات متحده در امریکای لاتین موقعیت مناسبی دارد. از منظر لیندسی رویکرد سختگیرانه و امتیازگیری ترامپ به کشورهای دیگر فرصتهای جدیدی ارائه نمیدهد. در مقابل، پکن مشتاق انجام تجارت در سراسر جهان با ابتکار زیرساخت کمربند و جاده با نتایج برد- برد است. شرکتهای چینی نیز اغلب محصولات رقابتی را با قیمتهای بهتر از شرکتهای امریکایی ارائه میدهند. بر همین اساس در شرایطی که چین در دهههای اخیر به شریک تجاری اول بسیاری از کشورهای جنوب جهانی تبدیل شده است، با خروج واشینگتن از نهادهای بینالمللی مانند سازمان بهداشت جهانی و توافقنامه پاریس، پکن میتواند سرعت پر کردن خلأ امریکا را در بسیاری از مناطق افزایش دهد. تنش در سیاست داخلی امریکا و رویکردهای آنی و لحظهای ترامپ علاوه بر متحدان این کشور میتواند تنشها بین رئیسجمهور و کنگره را نیز در پی داشته باشد. با توجه به اینکه ترامپ برای بودجه به تصویب کنگره نیاز دارد، تعرفهها میتواند جرقه جنگهای حقوقی بر سر اختیارات مالی را موجب شود و محدودیتهای قدرت رئیسجمهور را در سیاست گذاری اقتصادی نشان دهد. قانون کنترل بودجه و توقیف کنگره در سال ۱۹۷۴، قدرت رئیسجمهور را برای خودداری یکجانبه از هزینههای مصوب کنگره محدود میکند. تلاش ترامپ برای دور زدن این محدودیتها میتواند منجر به اختلافات قانون اساسی و بنبست قانونی شود و خطر تعطیلی دولت را به دنبال داشته باشد. در مجموع به نظر میرسد سیاستهای ترامپ ایالات متحده را از یک رهبر جهانی به یک ابرقدرت ناپایدار و در نهایت تنها تبدیل میکند. نظرسنجی اخیر Pew Research نیز گویای همین است و نشان داده که اعتماد به رهبری جهانی ایالات متحده در اروپا، امریکای لاتین و آسیا به شدت کاهش یافته است.