جوان آنلاین: ساسان حبیبوند در کانال تلگرامی «موفقیت و توسعهفردی» نوشت: ما در برخورد با پدیدههای اطراف، هیچوقت دارای موضع خنثی و بیطرف نیستیم، بلکه با یک لنز یا فیلتر ذهنی به همهچیز نگاه میکنیم. این فیلتر تشکیلشده است از خواستهها، احساسات، تجربههای شخصی و عوامل بسیار دیگر. آگاهی یافتن از این فیلتر به معنای پا گذاشتن به دنیای واقعیتهاست. مولانا معتقد است که اگر میخواهی واقعیتهای عالم را ببینی، باید این شیشهها را کنار بزنی: «آبگینه زرد، چون سازی نقاب | زرد بینی جمله نور آفتاب | در شکن شیشه کبود و زرد را | تا شناسی گرد را و مرد را»
برای مثال، شما حرفی را به من میزنید، خیلی ناراحت میشوم، همان حرف را به دوست دیگرتان میگویید، او ناراحت نمیشود. بالاخره این حرف بد بود یا بد نبود؟ پاسخ این است من که ناراحت شدم فیلتر ذهنی داشتم و دوست دیگرتان فیلتر ذهنی نداشت. این فیلتر ذهنی، نوع نگرش ماست که میتواند زندگیمان را فلج کند و ضعف، بیماری و نا امیدی ایجاد کند: «پیش چشمت داشتی شیشه کبود | زان سبب عالم کبودت مینمود | گر نه کوری، این کبودی دان ز خویش | خویش را بد گو، مگو کس را تو بیش» ما آدمیان بیش از آنکه ساکن دنیای بیرونی باشیم، ساکن دنیای ذهن خود هستیم. بنابراین برای اینکه در دنیای پر از مشکلات فراوان آسیب نبینیم بهجای اینکه به دنبال این باشیم که دنیا را فرش کنیم، باید کفش بپوشیم. یعنی نگرش و زاویه دید خود را اصلاح کنیم. مثلث نگرش سه ضلع دارد: «باور، انتظار و قضاوت» اگر باورهای خود را بازتعریف کنیم، انتظارات خود را تعدیل کنیم و در قضاوتهایمان بازبینی کنیم، حس بهتری خواهیم داشت. این به معنی مثبت اندیشی نیست. نه مثبت اندیشی درست است و نه منفی اندیشی. مثبت اندیشی مایه خیالبافی و سادهلوحی است و منفیاندیشی عامل افسردگی و نا امیدی است. چشم ما باید واقعیتها را ببیند، نه بیشتر و نه کمتر. اما نیمهخالی لیوان نباید ما را مأیوس کند و نیمهپر به ما امید واهی بدهد.