فیلم سینمایی «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی از روز گذشته به سینماها آمده است. قیدی در این فیلم برداشتی آزاد از حضور زنان در دفاع از خرمشهر داشته است. این نوع نگاه با نقدها و نظرهای زیادی روبهرو شده است. البته قیدی اولین فیلمسازی نیست که در آثارش به موضوع حضور زنان در دفاع مقدس پرداخته و پیش از آن فیلمسازان متعددی بودند که کم و بیش حضور زنان در دفاع مقدس را در آثار خود به تصویر کشیده اند. با این وجود پرداختن به این وجه از هشت سال جنگ تحمیلی در مقایسه با کلیت سینمای دفاع مقدس آنقدر پررنگ نبوده که بتواند به عنوان یک جریان به آن نگاه کرد. شاید یکی از معدود کارگردانانی که در آثار دفاع مقدسیاش سهم قابل توجهی را به حضور زنان در دفاع مقدس اختصاص داده، مرحوم رسول ملاقلیپور بود.
سینمای ملاقلیپور و نگاه او به نقش زنان در دفاع مقدس را میتوان به دو بخش تقسیم کرد؛ ابتدا فیلمهایی که این فیلمساز در سالهای دفاع مقدس و دهه ۶۰ تولید کرده و سپس فیلمهایی که او در دهه ۷۰ و ۸۰ جلوی دوربین برده است. گرچه این فیلمساز آثار اجتماعی خود را نیز با نیمنگاهی به دفاع مقدس تولید کرده است.
بهطور واضح در فیلمهایی که ملاقلیپور از دهه ۷۰ تا پایان عمرش تولید کرده است، نگاه صرف به جبهههای جنگ به کنار گذاشته شده و در مقابل نقش زنان و خانواده چه در قالب حضور زنان در جبهههای جنگ و چه نقش زنان در خانواده رزمندگان و شهدا مورد توجه قرار گرفته است.
این فیلمساز در فیلم «نجاتیافتگان» به نقش زنان امدادگر در دفاع مقدس پرداخته است. این فیلم در سال ۱۳۷۴، تولید شده و یکی از متفاوتترین نگاهها به دفاع مقدس را در دوران خودش داشته است. ماجرای فیلم از آنجایی شروع میشود که یک بیمارستان صحرایی نیروهای ایرانی که در آن مجروحین نگهداری میشوند، بمباران میشود و باقیمانده مجروحان و امدادگران با آمبولانس به پشت جبهه انتقال داده میشوند. حین انتقال با حمله مجدد عراقیها، تنها یک امدادگر زن به نام مریم قندی و یک مجروح به نام رضا زنده میمانند. مریم برای نجات رضا مجبور میشود وی را با برانکارد ببندد و با خود حمل کند. ملاقلیپور در این فیلم به صورت نمادین یک زن را باعث نجات نشان میدهد و نقش زنان امدادگر در دفاعمقدس را به متن فیلم میآورد. اگرچه این فیلم به دلیل نوع نگاه فیلمساز تا مدتها درگیر حواشی بود، اما توانست راهی را باز کند که پس از آن از سوی دیگر فیلمسازان دفاع مقدس دنبال شد. مرحوم ملاقلیپور در فیلم بعدی خود به نام «سفر به چذابه» که از دل یک نسخه تلویزیونی بیرون آمده بود، همان نگاه متفاوت به جنگ تحمیلی را دنبال کرد. این فیلمساز در ۱۳۷۷ پس از تجربه ناموفق فیلم «کمکم کن»، فیلم «هیوا» را ساخت و در آن بار دیگر به موضوع زن و دفاع مقدس از نگاه زنی که همسرش مفقودالاثر شده است، پرداخت. این فیلم توانست جایزه بهترین فیلم هفدهمین جشنواره فیلم فجر را به دست آورد. در فیلم سینمایی «مزرعه پدری»، ملاقلیپور به موضوع خانواده در دفاع مقدس پرداخته است. این فیلم اگرچه به صورت مستقیم به حضور زنان در دفاع مقدس نمیپردازد، اما تأثیر خانواده و همسران رزمندگان در دفاع مقدس را پررنگ میکند.
آخرین فیلم ملاقلیپور «میم مثل مادر»، نگاهی به عوارضی دارد که جانبازان شیمیایی زن سالها پس از دفاع مقدس با خود به همراه دارند. ملاقلیپور، تصور کلیشهای از اینکه جانباز دفاع مقدس حتماً یک رزمنده مرد است را در ذهن مخاطبان سینمای دفاع مقدس تغییر داد. در سینمای رسول ملاقلیپور، زنان هم پابهپای مردان در جبهه حضور دارند، اما حضور آنها فراتر از درگیریهای نظامی است. فیلمساز فقید سینمای ایران تلاش کرد در آثارش نقش زن را از بعد پشتیبانی از دفاع مقدس به تصویر بکشد، موضوعی که جا دارد بیش از این به آن پرداخته شود.