یکی از موضوعات مهم در حوزه جمعیت در کنار تأکید بر افزایش باروری و فرزندآوری و اقبال بیشتر خانوادهها به داشتن فرزندان بیشتر، مسئله بازتوزیع جمعیت در نقاط مختلف کشور است که اهمیت بسیار زیادی از ابعاد مختلف دارد و حتی شامل ابعاد امنیتی و اقتصادی هم میشود، این در حالی است که در شرایط کنونی ما با تراکم جمعیت در برخی نقاط کشور و خالی شدن برخی دیگر از نقاط کشور از توان جمعیتی مواجه هستیم. این مسئله در کنار عدم بازتوزیع مناسب امکانات و شرایط مناسب برای اشتغال و همچنین تأمین منابع آبی به برخی سیاستگذاریهای نادرست فرهنگی هم بازمیگردد که موجب شده است قاطبه مردم جامعه، شهرنشینی را به روستانشینی و کار تولید و کشاورزی ترجیح بدهند.
این مسئله، اما باعث خالی شدن روستاها و به خصوص مناطق مرزی کشور از جمعیت شده است که در طولانیمدت و در صورت ادامه همین وضعیت، تبعات سیاسی و امنیتی به دنبال خواهد داشت.
بررسی نتایج سرشماریها نشان میدهد نسبت شهرنشینی در کل کشور در فاصله سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ روندی صعودی داشته است. طی نیمقرن گذشته جمعیت نقاط شهری حدود ۱۰برابر شده، در حالی که طی همین مدت جمعیت روستایی ۶/۱ برابر شده است.
نسبت جمعیت شهرنشین کشور از ۴/۳۱ درصد در سال ۱۳۳۵ به ۷۴ درصد در سال ۱۳۹۵ افزایش پیدا کرده است. برای توضیح چگونگی ارتباط شهرنشینی با کاهش جمعیت باید به مسئله مهاجرت هم توجه داشت. عامل اصلی رشد شـهرنشینی در ایـران، مهاجرت از روستا به شهر بوده است و از آنجا که اغلب مهاجران را جوانان تشکیل میدهـند، تـوسعه شهرنشینی در ایران، با سالخوردگی جـمعیت در روسـتاها هـمراه بوده است.
مطالعات جمعیتشناسی نشان میدهد، کاهش محسوس الگوی زندگی روستایی و الزامات الگوی شهرنشینی یکی از دلایل کاهش فرزندآوری در دهههای اخیر بوده است. یـکی از عواملی که سبب کـاهش بـاروری میشود، وجود و گسترش شهرنشینی است چراکه آمارها تفاوت۵/۱ تا۲ بچه را میان خانوارهای شـهری و روسـتایی نشان میدهد. بر این اساس میتوان نتیجه گرفت رشـد شـهرنشینی یـکی از عوامل کاهش باروری جـامعه است. از جمله عوامل مؤثر در رشد شهرنشینی، تمرکز سرمایه در شهرهای بزرگ، عدمایجاد فرصتهای شغلی در مناطق روستایی، گسترش فعالیتهای خدماتی در مناطق شهری، ایجاد برخی صنایع در حاشیه شهرها و مکانیزه شدن کشاورزی در برخی نقاط روستایی و در نتیجه مهاجرت روستاییان به شهرها، ادغام تعدادی از نقاط روستایی اطراف شهرها به مجموعه شهرها و تبدیل برخی نقاط روستایی به شهر هستند.
از سوی دیگر توجه به این نکته ضروری است که برای افزایش رشد جمعیت، نیازمند برنامهریزی مناسب با توجه به توان زیستی مناطق مختلف هستیم؛ چیزی که باعث شده است امروز در برخی مناطق پرجمعیت کشور با چالش جدی برای تأمین آب و در آینده نزدیک و با افزایش جمعیت شهرنشینی و کاهش جمعیت روستایی و به تبع آن کاهش تولید در حوزههای کشاورزی و دامپروری مسئله تأمین غذا مواجه باشیم. توجه به منابع آب در تراکم جمعیتی مناطق مختلف یکی دیگر از موضوعات بسیار پراهمیتی است که میتواند منجر به بروز تنشهای آبی در نقاط مختلف کشور شود.
همچنان که تهران با جمعیتی بالغ بر ۱۲ تا ۱۴میلیون نفر از یک سو با تراکم جمعیتی بسیار زیاد مواجه است و از سوی دیگر منابع آبی و خدمات و تأمین نیاز مردم با فشار به آبهای زیرزمینی و از دست رفتن توان این آبها همراه شده، این در حالی است که برخی از نقاط کشور از سکنه مانده است.
در کنار گسترش زندگی شهرنشینی و افزایش مهاجرتها به شهرهای بزرگ، با پدیده حاشیهنشینی هم مواجه هستیم؛ پدیدهای که خود به یکی از کانونهای آسیبهای اجتماعی تبدیل شده است. حاشیهنشینانی که در حاشیه شهرهای بزرگ به مشاغل کاذب روی آوردهاند، اغلب روستاییانی هستند که میتوانستند در کار تولید و کشاورزی و دامداری فعالیت کنند، اما با مهاجرت به شهرهای بزرگ هم خود با مشکل مواجه و هم به چالشی برای جامعه تبدیل شدهاند. بخش مهمی از این پدیده، اما در اثر سیاستگذاریهای نادرست دولتها شکل گرفته است و از جمله پدیدههایی است که هم بر کمیت و هم کیفیت جمعیت آثار و تبعات متعددی را بر جای میگذارد. بر این اساس در کنار سیاستهای تشویق به افزایش باروری و داشتن تعداد فرزندان بیشتر باید مسئله بازتوزیع جمعیت و مهاجرت را هم مورد توجه جدی قرار داد.