کد خبر: 1088797
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۲:۳۰
غلامرضا صادقیان

بیست‌و‌چند سال پیش شبی در مفهوم عبارتی از نهج‌البلاغه مانده بودم. تفسیر و توضیحی نیافتم و نتوانستم با نافهمی خود از آن عبارت کنار بیایم. نیمه‌شب از خانه بیرون زدم و بی‌هدف در خیابان‌های تهران می‌گشتم. رسیدم مقابل یک حسینیه. صدای واعظ از بیرون شنیده می‌شد و سخن از امام اول بود. رفتم داخل و در انتهای حسینیه به دیوار تکیه دادم. استاد فاطمی‌نیا بر منبر بود و من شاید نخستین‌بار بود که چهره او را می‌دیدم و صدای او را می‌شنیدم. لحظه‌ای بعد استاد مکثی کرد و آن عبارت دشوار و پیچیده را بازگو کرد! به شرح و تفصیل معنای آن پرداخت و از منبر پایین آمد. منقلب شدم. جمعیت را شکافتم و خودم را به او رساندم و دستش را بوسیدم.
استاد سید عبدالله فاطمی‌نیا محبوب قلوب مؤمنان و جوانان بود. عرفان او پویا و سازنده و سدی مقابل عرفان‌های کاذب و گوشه‌نشینی و صوفی‌گری و عزلت‌گزینی بود، و چه‌قدر نایابند عارفانی که با عرفان خود محبوب دل جوانان باشند. فلسفه استاد، خوب زندگی‌کردن و خوب‌بودن بود، به همین سادگی! و چه‌قدر دیریاب است فلسفه‌ای که خوب‌بودن را بیاموزد. استاد، زبانی نرم و قلبی رقیق و فهمی دقیق و لسانی دائماً مقربالذنوب داشت. سینه‌اش گشوده بود و پیامش برای جوانان فروخوردن خشم و گشادگی صدر بود. هزاران منبر خود را به درس تواضع و گذشت و دوری از خشم گذراند، زیرا از حال جامعه و اطراف و حال انسان این عصر و زمان و انسان هر عصر و زمان آگاه بود. لحنش شیرین و سیمایش پر نور و دایره اطلاعاتش گسترده و زبان‌شناسی و نسخه‌شناسی‌اش مایه مباهات و عربی‌دانی و شعرشناسی‌اش در صدر بود. مثل او نایاب است که لباس دوری از دنیا به تن داشته باشد و جوانانی را که در شور دنیایی خود پاگذاشته‌اند، پای منبر وعظ خود میخکوب کند. در سیاست، آن‌گونه بود که در دفاع از حکومت آشکارا سخن می‌گفت و دین را به پستوی عادت‌های تکراری و دوری از سیاست نبرد.
دریغا مردی مانند او که جوانان را جذب کرد و کسی را از دین نراند و از دنیا برای خود مقابل چشم مؤمنان کیسه‌ای ندوخت، چه زود دامن خود را از این معرکه دنیا برگرفت و به دنیای باقی دوخت.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار