سرویس حوادث جوان آنلاین: سال گذشته مأموران پلیس پایتخت از حادثه اسیدپاشی در منزل مسکونی در شرق تهران باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان می‌داد در این حادثه زن جوانی به نام سمیرا بر اثر پاشیدن اسید روی سر و صورتش بر اثر شدت سوختگی راهی بیمارستان شده است. عامل حادثه شوهر سابق سمیرا بود که توسط مأموران بازداشت شد.
تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه سمیرا بعد از چند عمل جراحی در حالی‌که چند درصد از بینایی یکی از چشمانش را از دست داده‌بود، در طرح شکایت از شوهر سابقش گفت: «از همان ابتدای زندگی با شوهرم که تیرداد نام داشت اختلاف داشتم به‌طوری که دیگر تحمل بداخلاقی‌های او را نداشتم. این شد که چند سال بعد از زندگی مشترک از او جدا شدم و همه وسایل خانه و طلا‌هایی را که او در این سال‌ها به من هدیه داده بود، برداشتم. تیرداد وقتی متوجه شد طلا‌ها را برداشته‌ام اعتراض کرد و می‌گفت طلا‌ها متعلق به اوست و باید آن‌ها را به او برگردانم. او حتی در جلسه دادگاهی که برای طلاق رفته بودیم این موضوع را مطرح کرد، اما من گفتم طلا‌ها هدیه است و اگر او ثابت کند که متعلق به اوست آن‌ها را برمی‌گردانم.» شاکی ادامه داد: «این ماجرا گذشت و بعد از مدتی که زندگی‌ام را سر و سامانی داده بودم تیرداد تماس گرفت و خواست به خانه‌ام بیاید تا بار دیگر درباره این موضوع با هم صحبت کنیم. روز حادثه او به خانه‌ام آمد، اما بعد از طرح موضوع ظرف اسیدی را که همراه داشت روی سر و صورتم پاشید و مرا به این روز انداخت. از او شکایت دارم و می‌خواهم قصاص شود.»
با درخواست قصاص از سوی شاکی پرونده برای بررسی بیشتر به پزشکی قانونی فرستاده شد، اما کارشناسان در گزارشی اعلام کردند امکان قصاص وجود ندارد.
با اعلام این نظریه و اقرار به جرم از سوی متهم، پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا اینکه در اولین جلسه روی میز هیئت قضایی شعبه‌هشتم دادگاه قرار گرفت. ابتدای جلسه شاکی در جایگاه ایستاد و بعد از طرح شکایتش گفت: «بعد از حادثه چند عمل جراحی انجام دادم، اما هنوز آثار سوختگی روی سر و صورتم نمایان است. یکی از چشمانم نیز ۳۵درصد بینایی‌اش را از دست داده است. حاضر به گذشت نیستم و درخواست اشد مجازات دارم.»
در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و گفت: «به سمیرا علاقه‌مند بودم، اما او اصرار به جدایی داشت. بعد از طلاق با زن دیگری ازدواج کردم، اما آرامش نداشتم و فکر سمیرا از ذهنم بیرون نمی‌رفت. خیلی از زندگی ناامید شده بودم به همین خاطر تصمیم گرفتم با او صحبت کنم تا شاید راضی شود و به زندگی برگردد.»
او در خصوص روز حادثه گفت: «آن روز وقتی به خانه سمیرا رفتم یک ظرف اسید برداشتم تا شاید او بترسد و با ازدواج دوباره موافقت کند، اما وقتی با هم درگیری شدیم ناخواسته اسید روی سر و صورت او پاشیده‌شد. باور کنید من عاشق او بودم و قصد نداشتم به او آسیبی برسد.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
