شاهد توحيدي
در روزهاي پيشين، در انتشار مجموعه نفيس حديث روزگار كه دربردارنده خاطرات مستند استاد فرزانه آيتالله سيدهادي خسروشاهي است، نوبت به خاطرات آيتالله سيدابوالقاسم كاشاني رسيد و اين اثر با تنوع موضوعياي كه از آن انتظار ميرفت، روانه بازار نشر شد. مؤلف ارجمند در ديباچه خويش بر اين مجموعه، فصلي را به نقد چند و چون انتشار ِ به اصطلاح اسناد نوانتشار سازمان سيا درباره 28 مرداد 1332 اختصاص داده كه نقل بخشهايي از آن، مفيد و بهنگام به نظر ميرسد. «پنجشنبه اول تير 1396، گزارشهاي مشروح اداره روابط خارجي وزارت امور خارجه امريكا كه زير نظر جيمز سي كوك و آدام هوارد تدوين شده است، در بالغ بر هزار صفحه منتشر شد كه دربرگيرنده 375 قطعه گزارش مرتبط با حوادث سالهاي 1951 تا 1954 ميلادي است كه شامل وقايع 28 مرداد 1332 نيز ميگردد.
انتشار اين گزارشها تحت عنوان اسناد از طرف دولت امريكا، پس از تعلل و خودداري طي سالياني دراز و با حذف بسياري از گزارشهايي كه گويا به صلاح! نبوده است، بيترديد تلاشي براي چندقطبي شدن جامعه ايراني يا حتي برپايي نوعي آشوب سياسي در داخل كشور بود و متأسفانه امريكاييها، با واكنشها و اقدامات نابخردانه بعضي از مدعيان اصلاحطلبي! به هدف خود نزديك شدند، به ويژه كه اين دوستان، حتي قبل از مطالعه و بررسي مطالب درج شده در يك كتاب حدود هزار صفحهاي، به آغاز حملات بيشرمانه بر ضد آيتالله كاشاني پرداخته و حتي خواستار حذف نام آيتالله كاشاني از يك خيابان و حذف نام شهيد شيخفضلالله نوري، از خياباني ديگر شدند! البته همزمان يك فيلم دو دقيقهاي ساخته سيا هم در شبكههاي مجازي اين دوستان پخش شد كه گويا آيتالله كاشاني، تيمسار! زاهدي، دكتر بقايي و حسين مكي در حال بازديد از منزل تخريب شده دكتر مصدق در روز 28 مرداد بودهاند! در حالي كه اين فيلم به اصطلاح نادر! كه توسط سازمان «سيا» منتشر شده و توسط دوستان ما در ايران تكثير و پخش شده، از اساس مجعول و ساختگي و نوعي فتوشاپ است و دليل روشن آن اين است كه اولاً آيتالله كاشاني در روز 28 مرداد در منزل داماد خود، مرحوم گرامي، در دزاشيب - اطراف تهران- بوده و ثانياً دكتر بقايي هم در زندان آقاي دكتر مصدق، در بازداشت به سر ميبرد و تيمسار! زاهدي هم هنوز از مخفيگاه خود بيرون نيامده بود كه به گشت و گذار در شهر تهران بپردازد».
استاد خسروشاهي در بخش ديگري از اين مقدمه، به تحليل برخي از اين اسناد نيز پرداخته كه شمهاي از آن بدين قرار است: «در يكي از اين گزارشهاي امريكاييها ادعا شده كه گويا آيتالله كاشاني با حزب توده همكاري داشته و حزب چون خود توانايي كودتا بر ضد دولت را نداشته، آيتالله كاشاني را تقويت ميكرده تا وي به قدرت برسد... و در همين گزارش، آيتالله كاشاني يك رهبر اسلامي بلندپرواز خوانده شده كه مواضع سرسختانهاي در موضوع نفت دارد: سرسختي شديد كاشاني در مورد نفت و درخواستهاي غيرسازشكارانه او براي پايان يافتن همه مداخلات خارجي در ايران، آزادي عمل مصدق را به شدت محدود ميكند... حزب توده هم از كاشاني حمايت ميكند چون بر اين باور است كه اگر كاشاني به نخستوزيري برسد، شانس حزب توده براي تسلط بر كشور بيشتر خواهد شد! به مناسبت، بد نيست اشارهاي هم به وضع حزب توده نسبت به آيتالله كاشاني داشته باشيم. آقاي دكتر نورالدين كيانوري، دبيركل حزب توده ايران، موضعگيري حزب را در رابطه با آيتالله كاشاني و دولت دكتر مصدق چنين توضيح ميدهد: مطبوعات ما در سالهاي 29 تا 31، آيتالله كاشاني و مصدق را به بدترين شكل مورد حمله قرار ميداد و عمال و جاسوسان امريكا معرفي ميكرد و تنها در سال 31، واقعيتهاي جهاني، ما را وادار كرد موضع خود را تغيير دهيم و از سياست دكتر مصدق دفاع كنيم ولي مبارزه عليه آيتالله كاشاني را ادامه داديم و در آن گروهي قرار گرفتيم كه كوشش ميكردند روحانيت را از صحنه مبارزه بيرون و منزوي كنند تا در نتيجه مردم از مبارزه كنار بكشند... بدين ترتيب نوع دفاع حزب توده از آيتالله كاشاني كاملاً روشن ميگردد». به هر روي اين اثر ارجمند تاريخي، بيترديد در عداد يكي از شاخصترين يادمانهاي مرحوم آيتالله كاشاني است كه تاريخپژوهان نهضت ملي از آن بينياز نتوانند بود.