به گزارش خبرنگار ما، هفته گذشته بود كه پسر 13 ساله‌اي همراه پدرش به اداره پليس رفت و از مرد ناشناسي به اتهام آدم‌ربايي و ضرب و جرح شكايت كرد.
پسر نوجوان در توضيح ماجرا گفت: مدتي قبل پدرم براي من يك گوشي تلفن همراه خريد. از اينكه تلفن همراه داشتم، خيلي خوشحال بودم و هميشه تلفني با دوستان و بستگانم صحبت مي‌كردم تا اينكه چندي قبل به صورت اتفاقي شماره تلفن همراهي را گرفتم كه متعلق به يك زن جوان بود. ابتدا از او عذر خواهی كردم و گفتم كه اشتباهي گرفته‌ام و تلفن را قطع كردم، اما چند روز بعد شيطان مرا وسوسه كرد تلفني براي زن جوان مزاحمت ايجاد كنم. هر روز چند بار به تلفن همراهش پيامك مي‌دادم و گاهي هم تلفن مي‌زدم. خيلي اصرار كردم او را ملاقات كنم، اما زن جوان قبول نمي‌كرد تا اينكه ديروز او به من پيامك داد و خواست مرا در خارج از تهران ملاقات كند. پس از اين در محل قرار حاضر شدم و منتظر زن جوان بودم كه خودرويي كنارم توقف كرد و مرد جواني از خودرو پياده شد. او به همان نامي كه خودم را به زن جوان معرفي كرده بودم، مرا صدا زد و وقتي جوابش را دادم با تهديد چاقو مرا سوار و به منطقه‌اي ديگر منتقل كرد. در حالي كه به شدت ترسيده بودم از مرد جوان خواستم مرا رها كند، اما التماس‌ها و گريه‌هاي من فايده‌اي نداشت تا اينكه در نهايت او خودرواش را در بيابان‌هاي اطراف تهران نگه داشت. آن مرد مرا ساعت‌ها به شدت كتك زد و بعد در همان بيابان‌هاي دور افتاده رها كرد. پس از اين خودم را به جاده رساندم و از يك خودروي عبوري كمك خواستم و راننده آن مرا به تهران آورد. با طرح اين شكايت، پرونده به دستور قاضي آرش سيفي، بازپرس شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران براي رسيدگي در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.
مأموران در همان تحقيقات ابتدايي به شوهر زن جوان مظنون شدند و وي را براي بازجويي به اداره پليس احضار كردند.
او در بازجويي‌ها به ربودن پسر نوجوان اعتراف كرد و گفت: مدتي بود به رفتارهاي همسرم مشكوك شده بودم. هميشه پيامك‌هاي مشكوكي به تلفن همراه همسرم ارسال مي‌شد و همسرم بلافاصله پاك مي‌كرد. پيامك‌ها و تلفن‌هاي مشكوك تا جايي ادامه داشت كه حتي نيمه‌شب هم تلفن همراه همسرم زنگ مي‌خورد تا اينكه متوجه شدم مردي براي همسرم تلفني مزاحمت ايجاد مي‌كند. همسرم گفت به مرد مزاحم گفته است كه شوهر دارد، اما او دست بردار نيست. مرد مزاحم هميشه اصرار داشت تا همسرم را در بيرون از خانه ملاقات كند. من وقتي ديدم او دست بردار نيست از همسرم خواستم در اطراف تهران با او قرار بگذارد. در نهايت همسرم به صورت پيامكي با وي قرار ملاقات گذاشت و من به جاي او سر قرار رفتم. وقتي به محل قرار رسيدم ديدم مزاحم پسر نوجواني است. او را سوار خودروام كردم و به مكان ديگري بردم و كتكش زدم تا درس عبرتي برايش شود و مزاحم ناموس ديگران نشود. مرد جوان پس از اعتراف همراه پرونده‌اش به دستور قاضي آرش سيفي در اختيار دادسراي محل حادثه قرار گرفت.
