در همين زمينه با غلامرضا خواجه سروي معاون فرهنگي وزير علوم در دولت دهم به گفتوگو نشستهايم. خواجه سروي با اظهار نگراني عميق از وضعيت علمي در دانشگاهها، معتقد است در سال "همدلي و همزباني" فضاي دانشگاهها به سوي دوقطبي شدن و تشنج پيش خواهد رفت.
با توجه به شعار سال وظايف متقابل دولت و دانشجويان را چه ميدانيد؟
مهمترين خواسته دانشگاهيان از دولت، حمايت از آنها در جهت انجام كار ويژه اصلي شان- كه عبارت از توليد علم و فناوري باشد- است. تربيت كادر متعهد و متخصص براي اداره امور كشور وظيفه دانشگاههاست و دولت بزرگترين وظيفهاش فراهم نمودن محيط مناسب براي رسيدن به اين منظور است. انتظار عمومي از دولت نيز اين است كه دانشگاه در خدمت رفع نيازهاي كشور قرار بگيرد. محمل اصلي دانشگاه، محمل علمي است. محمل فرهنگي و اخلاقي است. بايد دولت محيطي مناسب و به دور از شائبههاي ديگري كه ميتواند به اين فضا آسيب بزند را براي اين منظور فراهم كند. دانشجويان هم متقابلاً بايد به ايجاد آرامش لازم براي فعاليت علمي در فضاي دانشگاه كمك كنند و در جهت رفع نيازهاي كشور فعاليت نمايند.
در حال حاضر اين فضا را در محيط دانشگاه مهيا ميبينيد؟
متأسفانه در حال حاضر جرياني در دانشگاه وجود دارد كه اين آرامش را برنمي تابد. با اينكه نظر قاطبه اعضاي جامعه دانشگاهي اين است كه دانشگاه در راستاي اهداف اصلي خودش حركت كند؛ جرياني كه احساس ميكند در روي كار آوردن دولت يازدهم نقش داشته است، سعي دارد در صحن دانشگاه از دانشجويان سربازگيري حزبي و سياسي كند. من معتقدم اين جريان زياد به همدلي و همزباني دولت و ملت اعتقاد ندارد و جرياني بسيار مستبد و ديكتاتور است. جرياني ديكتاتور با نقاب روشنفكري كه سعي ميكند با جنگ رواني و رسانهاي از طريق دانشگاه به اهداف خودش در فتح سنگر به سنگر كانونهاي قدرت سياسي در ايران برسد.
يعني اهداف سياسي را در صحن دانشگاه دنبال ميكنند؟
بله متأسفانه. اين جريان، حسابش از دانشگاه و دانشگاهيان جداست. اين مسئله را ما هميشه يك پديده ضدفرهنگي، ضداخلاقي و ضدعلمي دانسته و ميدانيم. معتقديم شأن دانشگاه اجل از اين است كه پيادهنظام و ابزار سياسي عدهاي خاص شود. اين جريان به تنها چيزي كه فكر ميكند، دستيابي به قدرت سياسي به هر قيمت ممكن است. من تصورم اين است كه قطعاً زماني فراخواهد رسيد كه اين جريان از هسته اصلي دولت يازدهم نيز عبور ميكند. به نظرم اين مسئله زياد طول نميكشد. از اين جريان مذموم و مسموم كه بگذريم، بقيه تشكلهاي سياسي- فرهنگي موجود در صحن دانشگاه واقعاً خواستهشان اين است كه آنچه در اساسنامه آموزش عالي و اسناد بالادستي آمده است، در صحن دانشگاه محقق شود و اين مسئله را راه نجات كشور ميدانند.
اينها منحصر به صحن دانشگاه ميشوند يا در ساختار اجرايي وزارتخانه هم حضور دارند؟
اين جريان در حال حاضر در بخشهايي از آموزش عالي و در بخشهاي نسبتاً كليدي وزارت علوم حضور خودش را حفظ كرده است و تلاش ميكند تا آن آرامش و نشاط سازنده موجود در دانشگاهها را به تنش و تشنج تبديل كند. در يك سال و نيم گذشته سعي كرده اقداماتي انجام دهد كه به اين مسئله دامن بزند. اين اقدامات نه تنها همدلي و همزباني را محقق نميكند كه باعث تشنج، تنش و سرخوردگي دانشجويان و اساتيد ميشود.
با توجه به اينكه در حال حاضر تنها يك ماه و اندي از سال 94 گذشته، پيشبيني ميكنيد اين جريان در آينده هم به روند تنشزايي در دانشگاهها ادامه بدهد يا در راستاي شعار سال به حفظ آرامش محيط دانشگاه خواهد انديشيد؟
ببينيد، قطعاً آنها به دنبال كار سياسي هستند. بعضي افرادشان هم خيلي بيپرده اشاره كردهاند كه ما ميخواهيم در مجلس شوراي اسلامي بعدي اكثريت داشته باشيم. حتي صراحتاً در برخي موارد گفتهاند كه آقاي روحاني مطلوب ما نيست. يا اينكه فعلاً بد نيست كه از ايشان بهره بگيريم ولي ايشان آن فردي كه ما ميخواهيم نيست. اينها علائم و نشانههاست. الان با توجه به استيضاحي كه از وزير علوم سابق صورت گرفت و سختگيري مجلس در انتخاب وزير علوم، اين جريان تا اندازهاي تيغش كندتر شد و احساس كرد شايد مطابق تصور اوليهاي كه داشتند، در آموزش عالي جايي نداشته باشند. پيشبيني من اين است كه اگر اينها بتوانند آن خواستهشان در مورد مجلس را عملياتي كنند، قطعاً آن زمان عمليات ساختارشكنانه خود در محيط دانشگاهها را تقويت خواهند كرد و به شكلدهي فضاي دوقطبي سياسي بسيار نابهنجار در دانشگاهها دست خواهند زد.
مصاديقي از فعاليت اين جريان در دانشگاهها را هم ميتوانيد ذكر كنيد؟
نمونهاش احياي غيرقانوني انجمنهاي اسلامي منحله است. اينها به خاطر اين مسئله، يك شوراي احيا درست كردهاند و دارند تلاش ميكنند كه اين دفاتر را به صورت غيرقانوني احيا كنند. يا پولهايي كه دارند پخش و خرج ميكنند و دخالتهايي كه دارند براي انتخابات آينده مجلس- با پولي كه بايد براي آينده دانشگاه صرف شود- انجام ميدهند، نمونهاي از اين اقدامات است. اين طيف ساختارشكن فعلاً هم در حال تدارك است. حتي در دانشگاههاي علوم پزشكي و دانشگاه آزاد اسلامي دارد كانونهايي را كه براي رسيدن به اهدافش نياز دارد، ايجاد و تقويت ميكند و از آن طرف هم دارد تلاش ميكند تا تشكلهاي اسلامي و قانوني را تضعيف و احياناً منحل و دفاترشان را تعطيل كند. پيشبيني من اين است كه اين مسئله در ادامه تشديد خواهد شد و متوقف نخواهد شد. خصوصاً اينكه ما داريم به سمت انتخابات پيش ميرويم و طبيعتاً اين توان بيشتر ميتواند در خدمت آنها قرار بگيرد.
در مجموع اگر بخواهيد در بخش آموزش عالي نمرهاي به دولت بدهيد، نمرهاش چند خواهد بود؟
به نظرم ميرسد اولويت دولت يازدهم دانشگاه نيست. اولويت دولت بيشتر در حوزه سياست خارجي است. آن هم در بخش پرونده هستهاي، نه همه سياست خارجي. يكي از جاهايي كه به نظر ميرسد زياد اهميتي براي دولت ندارد و آن را رها كرده است، حوزه آموزش عالي است. متأسفانه نمره دولت در حوزه آموزش عالي، نمره زير متوسطي است. خيلي زير متوسط. متأسفانه جاي اولويتها جابهجا شده و دولت براي سرمايهگذاري بر روي نزديك به پنج ميليون متخصص دانشگاهي اهميتي قائل نيست. نوع مديريت وزارت علوم هم نشاندهنده همين مسئله است. وزارتي كه هنوز دو سال از عمر دولت نگذشته، بين پنج وزير و سرپرست دست به دست شده است. وزارت علوم پيش از آمدن دكتر فرهادي، بيشتر به ميدان جنگ شباهت داشت. الان هم اين جنگ، به صورت يك آتش زير خاكستر است.