در عرصه ديپلماسي، نگراني مداوم از اهميت زيادي برخوردار است. به اين دليل كه مذاكره كننده همواره بايد به دنبال منابع ملي كشورش باشد. در غير اين صورت دولتمردان شاهد موجي از اعتراضات در طول انجام مذاكرات و اجراي توافقات خواهند بود. اين مسئله اين نيست كه متعلق به ايران و ايراني باشد بلكه واقعيتي تاريخي در طول شكلگيري پديده اي به نام ديپلماسي است.
تاريخ بشر هم نشان داده است كه در جاهايي كه مذاكرات نتوانسته منافع ملي را به همراه داشته باشد در طول تاريخ به نمادي از شكست ملي تبديل شده كه در جهت گيري هاي آينده سياسي يك ملت اثر گذاشته است. اين اثرگذاري كه متاثر از شكست ديپلماتيك است كم كم تبديل به فرهنگ سياسي شده و آن فرهنگ خود را در آينده سياسي يك كشور بازتوليد مي كند.
در تاريخ ايران قراردادهاي گلستان و تركنمچاي با روسيه تزاري و قرارداد 1919 با انگليس از جمله آنها است كه در اين مذاكرات و توافقات مسائل پيشيني بسيار قابل اهميت بودند.
بي شك در حوزه هسته اي نيز مسائل پيشيني دخيل است و حال برخي كه خود را «دلواپس» مي نامند در صدد آن هستند كه مذاكرات در حال انجام، تبديل به يك شكست ملي نشود كه بار ديگر در فرهنگ سياسي ايران بازتوليد شود و آينده سياسي كشور را تحت تاثير قرار دهد.
بي شك دلواپسان نيز به عنوان بخشي از فعالان سياسي جمهوري اسلامي ايران خواهان «پيروزي عزتمندانه» در نوع بازي حاصل جمع جبري مثبت با برداشت برد – برد هستند كه اگر چنين اتفاقي رخ بدهد يا دست كم چشم انداز آن مشخص باشد، بي شك دلواپسي ها نيز فروكش خواهد كرد.
در اين بين طيف هايي وجود دارند كه البته به تاريخ معاصر ايران اشراف دارند، اصرار به اين دارند كه دلاوري هايشان را در همايش ها نشان دهند كه البته هنوز به نتيجه نهايي نرسيده و حتي در آخرين خبر آمده است كه وزارت كشور خطاب به طيف «دلاوران» اعلام كرده است كه تجمع حمايت آميز برگزار نشود.
جداي از اينكه اين همايش ها و تجمعات به سرانجام برسد يا خير مسئله را بايد بر مبناي منطقي دنبال كرد. پرواضح است كه يك ديپلمات مي تواند با روشن ساختن چشم انداز مذاكراتي كه پيش رو دارد «ديگران» را از دلواپسي خارج مي كند. اما مسئله اين است كه از زماني كه همايش دلواپسان برگزار شده كمتر روزي است كه رسانه هاي حامي گروه موسوم به دلاوران عليه دلواپسيم مطلبي منتشر نكرده باشند.
اينگونه تقابل ها تنها با تكيه زدن به تقليل گرايي و خروج از پراگماتيسم ديپلماتيك، به سمت شعارزدگي و سياست زدگي پيش رفته و مواضع عمل گرايانه ديپلمات ها و مذاكره كنندگان را به حوزه عمومي مي كشاند. اين در حالي است كه اگر گروه موسوم به دلاوران چشم انداز مذاكرات را روشن سازند و ايستادگي براي كسب، حفظ و افزايش منافع ملي را تداوم بخشند، دلواپسان نيز از نگراني خارج شده و نياز نيست كه «تقابل ديپلماتيك» با تيم هاي خارجي، به تنش هاي خياباني و تجمعي در داخل تبديل شود.