کد خبر: 1307132
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
حنیف غفاری

بدون شک افرادی که قتل و تجاوز در نظام بین‌الملل را تئوریزه می‌کنند اگر بدتر از خود قاتلان نباشند در سطح آنها قرار دارند! این قاعده در خصوص صدراعظم آلمان نیز صادق است. اقدامات و مواضع فردیش مرتس دیگر نه مصداق حمایت از رژیم صهیونیستی بلکه به معنای شراکت آگاهانه وی در جنگ ۱۲ روزه اخیر محسوب می‌شود. صدراعظم آلمان در این باره موضعی وقیحانه اتخاذ کرده و می‌گوید، تجاوز بزدلانه رژیم صهیونیستی به ایران مطابق با قوانین و حقوق بین‌الملل بوده است؛ ادعایی که حتی شخص نتانیاهو نیز از ابراز آن ابا دارد!
ادعای مرتس به اندازه‌ای حماقت‌آمیز است که اساساً پاسخ دادن به آن به لحاظ حقوقی موجب وهن ادبیات حقوق بین‌الملل و قواعد آمره خواهد بود. اما در تشریح فرامتن مواضع صدراعظم آلمان دو نکته اساسی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه پس از کناره‌گیری سیاستمدارانی مانند گرهارد شرودر و آنگلا مرکل از مسند قدرت شاهد حضور نسل جدید سیاستمداران آلمانی در مسند قدرت هستیم. این تغییر نسل معطوف به سن و سال سیاستمداران نیست، منبعث از روش حکمرانی آنها در برلین است. ترکیب لمپنیسم و رادیکالیسم در حوزه سیاست داخلی و خارجی آلمان طی سال‌های اخیر به نقطه اوج خود رسیده است. اگرچه تا قبل از حضور افرادی مانند اولاف شولتس و فردریش مرتس در رأس هرم قدرت در برلین نیز دو حزب سوسیال‌دموکرات و دموکرات‌مسیحی آلمان خود را متغیری وابسته به لابی صهیونیسم در اروپا و تل‌آویو قلمداد می‌کردند، اما حداقل در عرصه دیپلماسی عمومی تاحدودی توازن «هزینه – فایده» مواضع آشکار خود را مورد محاسبه و مداقه قرار می‌دادند. اما اکنون خبری از این موضوع نیست! اولاف شولتس، صدراعظم سابق آلمان در بحبوحه نسل‌کشی غزه و در حالی که هزاران زن و کودک بی‌پناه فلسطینی بر اثر بمباران غزه و خان‌یونس به دست صهیونیست‌ها به شهادت رسیده بودند، این نسل‌کشی آشکار را مصداق «دفاع مشروع» خواند. اکنون نیز مرتس تجاوز آشکار امریکا و رژیم اشغالگر قدس به خاک ایران را نمادی از همان دفاع مشروع متوهمانه و توحش‌آمیز قلمداد می‌کند. 
نکته دوم اینکه فقدان عقلانیت حداقلی در کنار میل به مداخله‌گرایی حداکثری در نقاط دیگر دنیا تبدیل به دو پاشنه آشیل اساسی در برلین شده است. پس از انعقاد پیمان ماستریخت و تشکیل اتحادیه اروپا، ژرمن‌ها از تبلور عقلانیت جمعی اروپاییان در بطن رهبری هوشمندانه خود در ساختار جدید این اتحادیه سخن می‌گفتند، اما اکنون آنچه در آلمان خودنمایی می‌کند چیزی جز آنارشیسم و توحش سیستماتیک نیست. ترکیب این مؤلفه‌های خطرناک با یکدیگر نه تنها از برلین بازیگری خطرناک در نظام بین‌الملل ساخته، بلکه آینده اجتماعی و سیاسی این کشور را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. دلیل اقبال شهروندان آلمانی به گروه‌های ضد اروپایی و احزابی مانند آلترناتیو برای آلمان (AFD) چیزی جز اثبات ناکارآمدی حکمرانی احزاب سنتی در این کشور اروپایی و ادراک آشفتگی مزمن داخلی در برلین نبوده است. آلمان اکنون تبدیل به بازیگری بحران‌ساز و جنگ‌طلب در نظام بین‌الملل شده، اما در آینده‌ای نه چندان دور این کشور تبدیل به «نماد فروپاشی اروپای قرن بیست و یکمی» و «عقبگرد اروپا به نیمه قرن بیستم» خواهد شد. تحقق این پیش‌بینی با توجه به حضور سیاستمداران فاقد عقلانیت و درایت در برلین دور از دسترس نیست.

برچسب ها: نتانیاهو ، صدراعظم ، آلمان
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار