کد خبر: 1303846
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۰
عملیات نجات‌بخش امدادگران زیر سایه جنگ شهادت شماری از شهروندان در جریان حمله دشمن صهیونی بخشی از پیامد‌های جنگ تحمیلی است. همزمان با تخریب هر ساختمان امدادگران برای نجات افراد گرفتار شده خود را به محل می‌رسانند و عملیات نجات افرادی که احتمالاً زیر آوار گرفتار شده‌اند آغاز می‌شود. امدادگران هلال احمر که در این حوادث تعدادی از آنها به شهادت رسیده‌اند همچنان در میدان خدمت می‌کنند. روایت پیش رو شرح عملیات از زبان دو نفر از امدادگران است.
 غلامرضا مسکنی 

جوان آنلاین: جنگ است آن هم جنگی تمام عیار با رژیم منحوس صهیونیستی که با تمام امکانات از تجهیزات نظامی گرفته تا عمله‌های مزدورش در داخل و خارج که برای ضربه زدن به ایران قدرتمند به آغاز کرده‌اند. 

رژیم موقت صهیونیستی که به کودک کشی شهره عام است در جنگ با ایران بمب هایش را بر سر مردم بی‌گناه فرو می‌ریزد و در جریان آن تعداد زیادی از زن و مرد، کودک و سالخورده را به خاک و خون می‌کشد. 

سرخ پوشان بی‌باک 

در این میان سرخ پوشان هلال احمر در بحبوحه جنگ ایثارگری‌ها و دلاوری‌های زیبایی از خود به جای گذاشته و می‌گذارند. شجاعت و اخلاص آنها زبانزد همه مردم است، آنها در مواقع بحران، جنگ و بلایای طبیعی جان خود را در طبق اخلاص می‌گذارند و خطر را با شور و شوق وصف ناپذیری برای نجات جان دیگران به جان می‌خرند و دل به دود و آتش، سیل و آوار می‌زنند. کمک به هموطنان برای آنها شیرین‌تر از عسل است و هیچ اولویتی در زندگی‌شان بالاتر از نجات جان انسان‌ها وجود ندارد و هیچ خوشی و شادی بالاتر از این برای آنها نیست که با تلاش‌شان لبخندی به چهره دیگران بنشانند. 

خدمت در میدان 

دلاورمردان هلال احمر زمانی که بحرانی به آنها خبر داده می‌شود از همه چیز و حتی جان خود هم می‌گذرند و برای کمک به آسیب دیده‌ای و نجات جان انسانی سر از پا نمی‌شناسند و وارد میدان می‌شوند. گواه آن در این شرایط بحرانی امدادگر جوانی است که مراسم عروسی‌اش را برای کمک به هموطنانش که زیر آوار بمب‌های رژیم زبون صهیونیستی گرفتار شده بودند کنسل کرد و لباس رزم امدادگری پوشید و به میدان رفت. وی قرار بود در اولین روز‌های تیرماه مراسم جشن عروسی‌اش را بگیرد، همه چیز از قبل تدارک دیده شده بود، دعوت از میهمان‌ها و دیگر ملزومات یک جشن برای شروع زندگی، اما وقتی شیپور دفاع از میهن در برابر تجاوزات رژیم کودک کش اسرائیل به صدا درآمد رخت دامادی را کنار گذاشت و لباس امدادگری به تن کرد و به کمک هموطنان گرفتارش زیر آوار بمب‌های رژیم صهیونیستی شتافت. وی درباره مراسم عروسی‌اش به پایگاه خبری هلال احمر گفت: «قرار بود مراسم عروسی‌ام را برگزار کنم و تدارکات آن هم فراهم شد، اما به خاطر جنگ کنسل کردیم و قرار شد فقط به محضر برویم و عقد کنیم. ایرانی بودن عرق به وطن، تنها نگذاشتن دوستان، خالی نکردن میدان و این موارد را من بیشتر ترجیح می‌دهم تا کنار دوستانم بتوانم گوشه‌ای از کار را بگیرم. خیلی بیشتر خوشحال می‌شوم که فردی مفید برای مملکتم باشم.»

۸ روز به خانه‌ام نرفتم 

از این دست انسان‌های دلاور و شجاع در سازمان هلال احمر به وفور پیدا می‌شوند و نمونه آن بابک صفری امدادگر هلال احمر شمیرانات است. وی پس از اولین حمله اسرائیل همراه همکارانش اولین تیمی بودند که به کمک مردم زیر آوار شتافتند و به مدت هشت روز به عشق خدمت به مردم و نجات جان انسان‌ها به خانه‌اش نرفت. این امدادگر از مشاهدات خود که در این چند روز با آن روبه‌رو شده بود، به پایگاه خبری هلال احمر می‌گوید: «از سال ۷۳ با جمعیت هلال احمر همکاری می‌کنم و بامداد روز جمعه، چون صدا نزدیک پایگاه ماه بود و در آن لحظه، شیفت بودیم، بلافاصله راهی محل شدیم. اولین تیمی‌بودیم که به محل انفجار رسیدیم. در این چند روز حدود ۱۰ مأموریت را انجام دادم. در تمام صحنه‌ها، فقط به این فکر می‌کنم که این خانواده‌های آسیب دیده، مثل خانواده خودم هستند. ما وقتی یک نفر را نجات می‌دهیم، تا مدت‌ها حالمان خوب است. ولی وقتی یک کشته می‌بینیم، تا مدت‌های طولانی تری، حالمان بد است. با وجود این، در حال حاضر شرایط فرق می‌کند.»

خدمت با پای شکسته 

وی در ادامه می‌گوید: «این موضوع با تمام بحران‌هایی که در آن شرکت داشتیم، متفاوت است. برای همین سعی کردیم به همدیگر روحیه دهیم، تا با قوت بیشتری بتوانیم در کنار مردم باشیم. هیچ ترسی نداریم و بچه‌ها با شجاعت در محل‌ها حاضر می‌شوند. به‌هایی می‌رویم که هیچ کس حاضر نیست، آنجا حضور پیدا کند، چون ریسک زیادی دارد. 

حدود سه روز پیش دو سه نفر از بچه‌های ما در محلی که در حال کار کردن بودند، دچار موج انفجار مجدد شدند و حالشان بد شد. آنها را به بیمارستان رساندیم، اما پس از آن همه پای کار ماندند و کسی دست از کار نمی‌کشد. هیچ چیزی مانع خدمت رسانی ما به مردم نمی‌شود. مثلاً در یکی از حادثه‌ها، یکی از بچه‌های امدادگر به نام رضا ناصر اسلامی، هنگام آوار برداری از ناحیه دو پا به شدت آسیب دید. یکی از پاهایش شکست و دیگری هم مو برداشت، ولی کار را رها نکرده و با این حال هنوز هم در حال خدمت رسانی است. ما وقتی چنین چیز‌هایی را می‌بینیم، قدرت بیشتری می‌گیریم و با انگیزی زیادی به مردم خدمت می‌کنیم.»

وی ادامه می‌دهد: «در این مدت بیشتر کشته شدگان را از زیر آوار بیرون کشیده، چندین مصدوم را نیز از ساختمان‌ها نجات داده‌ایم. در این هشت روز، بی‌وقفه پای کار هستم و اصلا به خانه نرفته‌ام. خانواده‌ام نگرانم هستند که این طبیعی است، ولی مرتب با آنها صحبت و سعی می‌کنم از نگرانیشان کم کنم. با این حال خانواده‌ام هم شرایط را تحمل و سعی می‌کنند کارم را درک کنند. بچه‌ها واقعاً بدون خستگی، با روحیه قوی کار می‌کنند و مردم را تنها نگذاشته‌اند. هر روز که می‌گذرد، انگیزه ما برای دفاع و خدمت به این مردم بی‌گناه، بیشتر می‌شود. اینکه سه نفر از امدادگرانمان را از دست داده‌ایم، ناراحت‌کننده است. آنها از دوستان من بودند، با همه آنها زندگی کرده‌ام و در بحران‌های مختلف کنار هم بودیم، ولی این اتفاقات باعث می‌شود، بیشتر کار کنیم. اگر چنین نبود، هیچ وقت به محل‌هایی که سه بار دچار موج انفجار شده‌اند، نمی‌رفتند. هر کدام از بچه‌های ما در این چند روز شاید دو ساعت به خانه شان سر زده‌اند. بی‌وقفه مانده‌ایم و تا آخرین لحظه کنار مردم هستیم تا شاید بتوانیم تسکینی باشیم بر درد این مردم بی‌گناه.»

۱۷ سال کمک به آسیب دیدگان 

یکی دیگر از امدادگران حسن نیکبخت نام دارد و او امدادگر داوطلب پایگاه آزاد راه تهران – شمال است که ۱۷ سال قبل در حالی که ۱۶ سال سن داشته با دیدن یک کلیپ در تلویزیون علاقه‌مند به فعالیت امدادگران هلال احمر می‌شود و سپس تصمیم می‌گیرد دوره‌های امدادگری را برای کمک به مردم ببیند و لباس سرخ خدمت در هلال احمر را بر تن کند. 

وی از مشاهدات ۹ روز کمک به آسیب دیدگان جنگ می‌گوید: «من از صبح جمعه تا همین الان که ۹ روز از حمله رژیم صهیونیستی می‌گذرد، پای کار هستم و در کنار مردم مانده‌ام. در این چند روز به چند منطقه آوار رفتیم و صحنه‌های زیادی را دیدیم، ولی تلخ‌ترین صحنه، لحظه‌ای بود که دو نفر از دوستانم در مقابل چشمانم، شهید شدند. آن روز یعنی روز دوشنبه ما از پایگاه آزاد راه تهران- شمال، به منطقه چیتگر، اعزام شدیم. با آمبولانس و ست نجات به سمت منطقه حرکت کردیم. وقتی به آنجا رسیدیم، متوجه شدیم یک پهپاد، بالای سر ما می‌چرخد، وقتی برای رسیدگی به دو زخمی و تخلیه منطقه، وارد آنجا شدیم، آمبولانس ما را در شش متری خودم زدند.»

شهادت هنگام خدمت 

وی در ادامه می‌گوید: «دوست و رفیقم مجتبی ملکی به شهادت رسید. بلافاصله بعد از حمله پهپادی، حمله دوم شروع شد. یکی از دوستانم از منطقه ۲۲ نیز به شهادت رسید. درواقع حمله اول که آغاز شد و ما به محل رسیدیم، حدود یک ربع تا ۲۰ دقیقه بعد، دوباره با پهپاد حمله کردند. در آن حمله آمبولانس را زدند و نیم ساعت بعد از آن هم حمله بعدی آغاز شد. همان جا اعلام کردند که دومین نفر از امدادگران ما هم به شهادت رسیده است. مجتبی در سه چهار متری آمبولانس قرار داشت که به شهادت رسید. من آن لحظه داشتم ست نجات را برای رسیدگی به زخمیان به طبقات بالا می‌بردم که ناگهان جلوی چشمانم سیاه شد و با موج انفجار برگشتیم پایین. در آن لحظه فقط به مجتبی فکر می‌کردم. می‌خواستم بروم و او را ببینم، اما اجازه ندادند. آن روز شهادتش نماز ظهر خواند. کمی با هم شوخی کردیم و ناهار خوردیم. عکس یادگاری گرفتیم. فیلم گرفتیم. وقتی آن حادثه اعلام شد، اسم من، در بین آنها بود که با خودروی آمبولانس بروم. مجتبی، خودش اسم مرا دوبار خط زد و گفت تو با ست نجات بیا. به من لبخند زد و گفت با ست نجات بیا که بتوانی کار بهتری انجام دهی. بعد از آن دیگر او را ندیدم. پدر مجتبی روحانی و خیلی قوی و محکم و استوار است، حتی وقتی با ما صحبت کرد، گفت من سه پسر دیگر دارم و در راه وطن می‌دهم. وقتی رفقایم را از دست دادم، بیشتر انگیزه شد که بمانیم و هیچ کس نرفت و حتی نفراتمان بیشتر شد و امدادگران بیشتری بعد از شهدای هلال احمر، به ما اضافه شدند. ما تا آخرین لحظه جنگ پای کار هستیم. تا به امروز خودم آسیبی ندیده‌ام. فقط یکی از رفقایم که با مجتبی بود، از ناحیه گوش آسیب دید. در یک حادثه دیگر هم بعد از یک حمله به منطقه اعزام شدیم. داخل ساختمان، در حال کار کردن بودیم که دوباره منفجر شد و باز هم، همه چی سیاه شد. چون طبقه منفی بودیم، موشک دوم که پرتاب شد، خاک همه جا را فرا گرفت. یکی از بچه‌ها زخمی‌شد. ساختمان بغل را زده بودند. هیچ کجا را نمی‌دیدیم. همدیگر را صدا می‌زدیم تا مطمئن شویم حال همه خوب است.»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار