جوان آنلاین: «وقتی کار ترجمه را شروع کردم، احساس میکردم مطالب آن را جای دیگری هم خواندهام، چون رشته من ادبیات است، متوجه شدم سروانتس، شکسپیر، فیلسوفان و دیگران از شاهنامه به صورت مستقیم ایده گرفتهاند.»
بئاتریس سالاس، دکترای آموزش و پرورش از دانشگاه سوربن پاریس، استاد مدعو دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد و اولین مترجم شاهنامه به اسپانیولی است. سالاس که همسرش اهل خراسان جنوبی است و حدود ۳۰ سال در دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد زبان و ادبیات اسپانیولی تدریس کرده در رابطه با انگیزه ترجمه شاهنامه به زبان اسپانیولی میگوید: در یک جلسه، وزارت امور خارجه ایران از سفیران مختلف کشورهای اسپانیولیزبان این سؤال را پرسید که چرا شاهنامه به زبان اسپانیولی ترجمه نشده است. سپس این درخواست از طرف یونسکو مطرح شد (سال ۱۳۸۸ به عنوان هزاره سرایش شاهنامه از سوی یونسکو به ثبت رسیده و درخواست ترجمه آن به زبان اسپانیایی در آن سال مطرح شده است). در آن زمان سفیر ونزوئلا این پیشنهاد را پذیرفت و گفت که یک نفر را میشناسم که شاید قبول کند این ترجمه را انجام بدهد. وقتی این پیشنهاد را به من دادند، ترسیدم و گفتم این مسئولیت سنگینی است، ولی آنها اصرار کردند و گفتند «شما شاهنامه را بخوان تا ببینیم چه میشود»، شاهنامه را خواندم و دیدم که میتوانم به کمک همسرم این ترجمه را البته به نثر نه، به شعر انجام دهم.
سلوک عرفانی مترجم با شاهنامه
این استاد دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه ترجمه شاهنامه برای من یک کار عرفانی بود، میافزاید: این حرف من بزرگنمایی نیست و از صفحه اول تا آخر کتاب لذت بردم، چون همه چیز دارد. رشته من تدریس بود و با جوانها ارتباط داشتم. فردوسی از همه چیزهای مهم صحبت میکند و به نظر من فردوسی بهترین استاد برای کودکان است. فردوسی حکیم است، چراکه مشکل همه مردم این است که خیلی چیزها را نمیدانند و در زندگی گیج میشوند و به مطالبی که در شاهنامه گفته شده نیاز دارند.
سالاس در مورد ترجمه اسپانیولی شاهنامه میگوید: این کتاب هفت جلد دارد. هر جلد آن تقریباً یک سال طول کشید. البته بهخاطر شیوع کرونا کار دو سال به وقفه افتاد و تقریباً ۹ تا ۱۰ سال زمان برد. اوایل ترجمه خیلی نگران بودم و میترسیدم که این کار بهحق خود نزدیک نشود، اما به مرور اعتماد به نفس پیدا کردم و جلو رفتم. اولین بار کتاب توسط سفارت ونزوئلا با شمارگان ۵۰۰ نسخه چاپ شد و، چون چاپ لوکسی بود به عنوان هدیه نوروزی و اقدامات اینچنینی استفاده شد، اما وقتی به سفیر وقت ونزوئلا گفتم جلدهای بعدی را هم چاپ کنیم، به من گفتند دیگر بودجه نداریم. گفتم تازه جلد اول کتاب منتشر شده و تا «جنگ مازندران» این ترجمه صورت گرفته است، اما گفتند بودجه نداریم و من با خودم گفتم باید این کتاب را تمام کنم و این کار را انجام دادم.
الگوبرداری از شاهنامه
این مترجم اسپانیولی شاهنامه میگوید: وقتی کار ترجمه را شروع کردم، اسناد زیادی وجود داشت. هرچه در خواندن شاهنامه جلو میرفتم، احساس میکردم مطالب آن را جای دیگری هم خواندهام. چون رشته من ادبیات است، متوجه شدم سروانتس (میگل د سروانتس ساودرا، شاعر و نویسنده اسپانیایی)، شکسپیر، فیلسوفان و دیگران از شاهنامه به صورت مستقیم ایده گرفتهاند.
وی میافزاید: مردم خبر ندارند، اما در سریال «Game of Thrones» (بازی تاج و تخت) چند نقطه وجود دارد که مستقیم از شاهنامه اقتباس شده و چقدر به شاهنامه شبیه است؛ از موی سفید تا دست بریده، سیمرغ، دیوار، جادوگر با موی قرمز و ... همه در شاهنامه وجود دارد. نویسنده «گیم آف ترونز» میگوید از شکسپیر و تاریخ انگلستان ایده گرفتهام، اما من میبینم از فردوسی ایده گرفته است، ولی چرا نمیگوید؟
سالاس با اشاره به اینکه حالا که کار ترجمه تمام شده با تیم خود سفر به ۲۱ کشور اسپانیاییزبان دنیا را برای معرفی شاهنامه شروع کردهایم، عنوان میکند: دو بار به مکزیک رفتهام و سه بار در دانشگاههای مختلف اسپانیا و جاهای مختلف این کشور شاهنامه را معرفی کردهام و مردم متعجب شدهاند که چقدر این کتاب دوستداشتنی است، اما با آن آشنا نیستند. بیشتر روشنفکران با این کتاب آشنا شده و از آن ایده گرفتهاند. وقتی به ترجمه قسمت «بوزرجمهر» رسیدم، متوجه شدم که یک پدر روحانی اسپانیایی عین و کپی صحبت «بوزرجمهر» و شاه را مطرح کرده است. این پدر روحانی بسیار معروف است و در قرن ۱۶ زندگی میکرده و شوپنهاور و نیچه، یعنی بهترین فیلسوفان مدرن به این مرد روحانی علاقه داشتند. مردم ایران باید اطلاعات داشته باشند و بدانند که مردم سایر ملل به فرهنگ و فلسفه ایران بدهکارند. فرهنگ ایرانی بسیار قوی است؛ درست است که با فرهنگهای دیگر مخلوط شده، اما هنوز مردمان ایران، ادبیات و فرهنگ خودشان را دوست دارند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد با تأکید بر اینکه باید اخبار مربوط به شاهنامه منتشر شود، خاطرنشان میکند: در شهرستانها، برنامههای مربوط به شاهنامه به شکل مداوم برگزار میشود که بسیار خوب است. فرهنگ شاهنامه هم باید معرفی و ترویج شود. معرفی شاهنامه در خارج از کشور نیز وظیفه وزارت امور خارجه و سفارتخانههای ایران در سایر کشورهاست. خود ما که امکانات نداریم، اما اساتید میتوانند سخنرانی کنند و وقت و انرژی بگذارند، اما پشتیبانی نیاز داریم که قسمت فرهنگی سفارتخانههای ایران در دنیا باید انجام دهند.