جوان آنلاین: موسی بیات در صفحه اینستاگرامی خود نوشت: بوی جوی مولیان آید همی یاد یار مهربان آید همی | ریگ آموی و درشتی راه او زیر پایم پرنیان آید همی | آب جیحون از نشاط روی دوست خنگ ما را تا میان آید همی |ای بخارا! شاد باش و دیر زی میر زی تو شادمان آید همی | میر ماه است و بخارا آسمان ماه سوی آسمان آید همی | میر سرو است و بخارا بوستان سرو سوی بوستان آید همی | آفرین و مدح سود آید همی گر به گنج اندر زیان آید همی.
طبق روایت نظامی عروضی سمرقندی در کتاب وزین چهارمقاله، رودکی پدر شعر فارسی این قصیده را برای تشویق امیر نصر سامانی سروده تا از هرات به بخارا برگردد. شاعر پیر و روشندل فارسی تلاش داشته تا برای امیر سامانی تصویرآرایی کند بلکه دلش نرم شود و به بخارا برگردد، تصویر از پی تصویر؛ از بوی جوی مولیان تا یاد یار مهربان، از ریگهایی که زیر پایش پرنیان میشوند تا آب جیجونی که از نشاط خود را به میانه سوار میرساند، آخر سر هم امیر را به ماه مانند کرده که لاجرم به آسمان (بخارا) برمیگردد.
نمیدانم رودکی میدانسته یا نه، اما آنچه امیر را به بخارا برگردانده، هیچ کدام از این مناظر طبیعی نیست که اگر اینها بود هر آینه هرات از بخارا زیباتر بود و امیر خوشنشین سامانی دل به سامان هرات میداد و رو به بخارا نمینهاد. امیر نصر را پرنیان شعر فارسی گونه گون کرد، دلش را لرزاند و یارای ماندنش نبود. از نشاط طنین شعر شیرین فارسی سفر را بر حضر ترجیح داد و بار سفر به سمت بخارا بربست. همین معجزه شعر فارسی است که امروز هم دلمان را سمت کابل، هرات، سمرقند و پیشاور و صدها جای دیگر میبرد.