جوان آنلاین: دختر ۱۰ ساله افغان که همبازیاش را در تپههای مسعودیه تهران به قتل رساندهبود، ماجرا را شرح داد.
عصر روز پنجشنبه یازدهم بهمن ماه سال گذشته به مأموران پلیس تهران خبر رسید دختربچهای ۱۰ ساله به نام ستایش در منطقه افسریه به طرز مشکوکی ناپدید شدهاست. پدر دختر گمشده وقتی با اداره پلیس تماس گرفت، اعلام کرد اهل کشور افغانستان است و همراه خانواده و دخترش ستایش در یکی از محلههای حاشیهای منطقه افسریه زندگی میکند و دخترش برای بازی از خانه بیرون رفته و دیگر بازنگشته است.
با اعلام این خبر، به سرعت تیمی از مأموران گشت کلانتری راهی محل شدند و در گام نخست از پدر ستایش تحقیق کردند. وی گفت: دخترم هر روز همراه دوستانش داخل کوچه میرود و بازی میکند و دوباره به خانه بر میگردد. امروز وقتی از سر کار آمدم، دخترم در خانه نبود و مادرش گفت همراه دوستانش داخل کوچه بازی میکند. وقتی دیرکرد نگرانش شدم و به دنبالش رفتم، اما هیچیک از دوستانش او را ندیدهبودند و الان احتمال میدهم اتفاق بدی برای او رخ دادهباشد.»
اتفاق هولناک
با درخواست کمک مرد جوان، چند تیم از مأموران پلیس جستوجو برای پیدا کردن دختر خردسال را آغاز کردند. بررسیها نشان داد ستایش همراه تعدادی از دوستانش بازی میکرده، اما دوستانش مدعی بودند او ساعتی قبل از گمشدن به خانهشان رفتهاست.
در حالی که سه ساعت از حادثه گذشته بود و مأموران پس از جستوجوی زیاد در کوچه و خیابان ردی از دختر گمشده پیدا نکردهبودند، پدر ستایش دوباره با اداره پلیس تماس گرفت و گفت همبازیهای دخترش در تپههای اطراف مسعودیه جسد خونین ستایش را پیدا کردهاند. پس از تأیید این خبر، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به سرعت به محل کشف جسد رفتند. تیم جنایی در بین چند تپه با جسد خونین ستایش روبهرو شدند که با ضربات جسم سخت به سر و ضربات چاقو به بدنش به طرز فجیعی به قتل رسیدهبود.
دستور ویژه
قتل فجیع دختر خردسال و کشف جسد آن در تپههای اطراف محل زندگیاش این فرضیه را برای مأموران قوت بخشید که به احتمال زیاد دختر خردسال قربانی نیت شیطانی فرد یا افرادی شده و سپس به قتل رسیدهاست. به همین دلیل، رسیدگی به پرونده اهمیت ویژهای به خود گرفت و قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی تهران برای پیدا کردن ردی از قاتل یا قاتلان دستور ویژهای را صادر کرد و پرونده در اختیار تیم زبدهای از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. بدین ترتیب جسد برای انجام آزمایشهای لازم و مشخصشدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
همبازی
زوایای پنهان و رازهای حادثه همچنان سر به مهر ماندهبود و مأموران به هر نحوی پازلهای جنایت را میچیدند، به نتیجهای نمیرسیدند. از طرفی شیوه دلخراش قتل و محل کشف جسد، مأموران را قانع نکردهبود که احتمال دهند قتل از سوی یکی از همبازیهای ستایش رخ دادهاست و به خصوص اینکه تمام همبازیهای او افغانی و خردسال بودند. تیم جنایی در نهایت پس از سه ماه بررسیهای فنی به یکی از دوستان مقتول به نام سمیرا مشکوک شدند که در نزدیکی خانه پدری ستایش با خانوادهاش زندگی میکند. مأموران دریافتند سمیرا دوست چند ساله مقتول است و اکثر روزها هم این دو با هم بازی میکردند. همچنین مشخص شد سمیرا آخرین روز با ستایش دیدهشده، اما ادعا کرده ساعتی قبل از گمشدنش داخل کوچه از او جدا شدهاست. از سوی دیگر گوشی تلفن همراه مقتول هم پس از قتل سرقت شدهبود، اما عامل سرقت، گوشی را از دسترس خارج و آنتندهی آن را قطع کردهبود و فقط یکبار آن را روشن و پیامکی از آن به دختر خردسال دیگر افغانی ارسال شدهبود. با به دست آمدن این اطلاعات فرضیه قتل ستایش از سوی سمیرا قوت گرفت و مأموران راهی خانه پدری سمیرا شدند و در بازرسی آنجا چاقوی خونینی را که در قسمتی از خانه مخفی شدهبود، کشف کردند. همچنین مأموران در ادامه گوشی مدل بالای مقتول را هم در خانه پدری سمیرا پیدا کردند که به گفته اعضای خانواده گوشی در اختیار سمیرا بودهاست. بنابراین دختر ۱۰ ساله بازداشت و تلفن همراه او را برای بررسی ضبط شد.
فیلمهای ترسناک
پس از انتقال دختر ۱۰ ساله به اداره پلیس در بررسی تلفن همراه او، مأموران با فیلمهای ترسناک و دلهرهآوری روبهرو شدند که سمیرا آنها را دانلود و به گفته خودش هر فیلم را چند باری تماشا کردهبود. همچنین در بررسی گوشی او عکسی از جسد خونین مقتول پیدا شد که خود سمیرا مدعی بود تصمیم داشته آن عکس را برای پروفایل برنامه پیامرسانی که در گوشیاش نصب است، استفاده کند.
اعتراف باور نکردنی!
سمیرا صبح دیروز برای سیر مراحل پروندهاش به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی از وی تحقیق کرد. او خیلی آرام به قتل اعتراف کرد و ماجرا را شرح داد. سمیرا هر چند ۱۰ سال بیشتر ندارد، اما پشیمان نبود و میگفت از قتل لذت میبرد. البته او خودش میگفت که مشکل روحی - روانی دارد و چند سالی است صداهایی در گوشش زمزمه میشود و گاهی هم صاحب همان زمزمهها به او دستور قتل میدهند.
حسادت کردم
سمیرا در تحقیقات گفت: «ما همسایه و دوست بودیم و در مدرسه هم همکلاس بودیم. او تکدختر خانواده بود، اما من غیر از خودم شش خواهر دیگر هم دارم. به همین دلیل او هر چه دوست داشت، پدرش برای او فراهم میکرد، اما پدر من بیمار بود و من مجبور بودم همراه مادرم که در کارگاهی خیاطی کار میکرد، کار کنم. همیشه به او حسودیام میشد و دوست داشتم از او انتقام بگیرم. وقتی بیماری کرونا فراگیر و مدارس مجازی شد، من ترک تحصیل کردم، چون پدرم پولی نداشت برای من تبلت یا گوشی تلفن همراه بخرد، اما پدر ستایش بهترین گوشی را برای او خرید و او ادامه تحصیل داد.»
زمزمه مرگ
سمیرا ادامه داد: «از دوران کودکی همیشه در گوشم صدایی میشنیدم و فردی زمزمه میکرد فلانی را بکش. هر روز این زمزمهها بیشتر میشد تا جایی که همیشه در گوشهایم پنبه میگذاشتم تا صدا را نشنوم و دوستان و خانوادهام همه شاهد و دیده بودند پنبه در گوش دارم. چون آن زمزمه دستور قتل میداد. البته من هم دوست داشتم آدم بکشم به خصوص افرادی را که احساس میکردم مرا اذیت میکنند، اما زورم به آنها نمیرسید. من به خانوادهام گفته بودم مشکل عصبی دارم، اما آنها توجهی به من نمیکردند و مرا برای درمان پیش دکتر نمیبردند تا اینکه هر روز حالم بدتر میشد.»
عاشق فیلمهای ترسناک
سمیرا گفت: «چند سالی است عاشق فیلمها و سریالهای ترسناک هستم و به همین دلیل با پولهایم اینترنت میخریدم و فیلم و سریالهای ترسناک دانلود و هر کدام را چند باری تماشا میکردم. وقتی در آن فیلمها آدم میکشتند حالم خوب میشد، اما گاهی هم میترسیدم و به همین دلیل همیشه با خودم چاقو داشتم تا اگر فردی مثل بازیگر فیلمهای ترسناک به من حمله کند، او را بکشم.»
آخرین ملاقات
سمیرا در پایان گفت: «آخرینبار که ستایش را دیدم، متوجه شدم پدرش برای او گوشی مدل بالا خریده و او هم بازیهای زیادی در گوشیاش دانلود کردهاست، اما گوشی من مدل پایین بود. تصمیم گرفتم او را بکشم و گوشیاش را سرقت کنم. به بهانه بازی او را به تپههای اطراف محل بردم و در آنجا ابتدا با سنگ و سپس با چاقو او را به قتل رساندم. گوشیاش را برداشتم و به خانه برگشتم و مدتی بعد هم به مادرم گفتم گوشی را در پارکی پیدا کردهام.»
وی پس از تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی در اختیار مقام قضایی دادسرای ویژه اطفال قرار گرفت و طبق قانون قرار است ابتدا با دستور قضایی در اختیار پزشکی قانونی و روانشناسان خبره قرار بگیرد تا سلامت روحی و روانیاش به صورت دقیق بررسی و سپس راهی کانون اصلاحات شود.