کد خبر: 906329
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۱:۰۹
پاي صحبت چند جوان تحصيلكرده كه كار را عار نمي‌دانند
در حال خواندن خبرهاي روز هستم كه خبر ناراحت كننده‌اي نظرم را به خودش جلب مي‌كند. 75 درصد قشر بيكار جامعه را تحصيلكرده‌ها تشكيل مي‌دهند

مريم ترابي

در حال خواندن خبرهاي روز هستم كه خبر ناراحت كننده‌اي نظرم را به خودش جلب مي‌كند. 75 درصد قشر بيكار جامعه را تحصيلكرده‌ها تشكيل مي‌دهند. وقتي به نسل جوان بيكار جامعه خود نگاه مي‌كنم كه با تحصيلات دانشگاهي كاري براي انجام دادن ندارند غم بزرگي تمام وجودم را فرامي‌گيرد، ولي وقتي مي‌بينم بعضي از همين جوانان تحصيلكرده حاضر هستند براي اينكه بيكار نباشند و روي پاي خود بايستند کارهای به ظاهر ساده را عار می‌دانند تا حقوقي دريافت كنند و امورات خود را بگذرانند خوشحال مي‌شوم. به هر حال همه انسان‏‌ها براي گذراندن زندگي خود نياز به تلاش و فعاليت دارند. نيازهاي فردي و اجتماعي افراد در گرو كار و تلاش است و جامعه نيز براي گرداندن چرخ توليد در تمامي عرصه‌ها به نيروي كار نياز دارد. در واقع بدنه‏‌ اجتماع از وجود هرگونه نقص در هر گوشه‏‌اي از اين پيكر، آسيب مي‏‌بيند. بي‌شك امروزه بيكاري بزرگ‌ترين معضل جامعه ماست كه توازن و تعادل جامعه را به هم ريخته است. بيكاري در واقع شاهراه اصلي معضلات و ناهنجاري‏‌هاي‏ اجتماعي است و حل آن بسياري از مشكلات اجتماعي، رواني و اقتصادي جامعه را برطرف مي‏‌كند. اينطور كه از شواهد بر مي‌آيد همه دست روي دست گذاشته‌اند تا شايد اين مشكل به خودي خود حل شود! اما آيا اين مشكل مي‌تواند خودش را حل كند؟ بسياري از جوانان تحصيلكرده كه نتوانسته‌اند متناسب با رشته تحصيلي خود كاري پيدا كنند آستين‌ها را بالا زده و براي خودشان و ديگران كارآفريني كرده‌اند.

آرش 24 ساله، فارغ‌التحصيل فناوري اطلاعات
بازارياب شدم و 10 نفر ديگر را شاغل كردم
براي مدركم هيچ كسي تره خرد نكرد. نه سرمايه ‌براي شروع كاري داشتم و نه پارتي و آشنايي كه بتوانم در شركتي خصوصي يا سازماني دولتي استخدام شوم. در يكي از شركت‌هاي توزيع كالا به عنوان بازارياب مشغول كار شدم. اين شركت توليدي كار جالبي انجام مي‌دهد. براي اينكه انواع و اقسام اجناس توليد داخلي را از شير مرغ گرفته تا جان آدميزاد(!)بهتر و گسترده‌تر به فروش برساند از نيروي جوان در قسمت بازاريابي و فروش استفاده مي‌كند. اگر من بتوانم اجناس بيشتري بفروشم درآمد بيشتري عايدم مي‌شود و اگر بتوانم در كنار اين فروش افرادي را هم به اين مجموعه براي بازاريابي و فروش معرفي كنم باز هم درآمدم بيشتر مي‌شود. تا به حال 10 نفر از دوستانم را به اين مجموعه وارد كرده‌ام و آنها خيلي راضي هستند. درآمد خوبي دارم و زندگي راحت و بدون دغدغه‌اي را مي‌گذرانم . روزهاي اولي كه وارد اين كار شدم حال خوبي نداشتم چون كاري را انجام مي‌دادم كه نه در حوزه تخصصي من بود و نه پرستيژ بالايي داشت. كم كم با خودم كنار آمدم و اين موضوع را در خودم حل كردم كه بايد براي گذران زندگي كار و تلاش كنم و پول در بياورم. حالا به اين نتيجه رسيده‌ام كاري كه من انجام مي‌دهم نه تنها بي‌كلاس نيست، بلكه من با فروش هرچه بيشتر اجناس توليد شده در داخل كشور باعث مي‌شوم خط توليد كارخانه‌ها با رونق بيشتري كار كند و كارگران و كارمندان بيشتري مي‌توانند امورات خود را بگذرانند. در نتيجه سود توليد و فروش به چرخه اقتصاد جامعه برمي‌گردد. شايد من در رشته تحصيلي خود كار نمي‌كنم ولي كار مهم و درستي را انجام مي‌دهم. زماني كه وارد قسمت بازاريابي اين شركت شدم با تعداد زيادي جوان فعال مواجه شدم كه تمامي تحصيلكرده از دانشگاه‌هاي معتبر بودند. شايد ديدن اين همه پتانسيل جوان در يك جا، براي انجام كاري غير از آنچه تحصيل كرده‌اند، زياد خوشايند نباشد اما اين حركت مي‌تواند به نيروي جوان اين فرصت را بدهد تا جامعه و بازار كار خود را بيشتر بشناسد. به نظرم با چنين فرصت‌ها و تشويق‌هايي از اين دست تعداد زيادي از جوانان بيكار مشغول به كار مي‌‌شوند.
احمد26 ساله، دانشجوي دندانپزشكي
كاري كه مي‌كنم باكلاس نيست ولي اموراتم مي‌گذرد!
درس خواندن آن هم در رشته دندانپزشكي پول مي‌خواهد، آن هم پول زياد. خيلي از دوستانم در رشته‌هاي پزشكي فارغ‌التحصيل شده اما بيكارند. البته نه اينكه به آنها كاري پيشنهاد نشده باشد، كار بوده ولي آنها همگي دنبال زدن مطب اختصاصي در شمال شهر هستند و خب در شرايطي كه اين همه فارغ‌التحصيل داريم اين موضوع شدني نيست. نمي‌شود كه چند صد هزار دانشجو و فارغ‌التحصيل رشته‌هاي پزشكي، همه دنبال زدن مطب شيك در مناطق شمال شهر باشند، پس تكليف بقيه مردم چه مي‌شود؟ بگذريم، من كه فعلاً فارغ‌التحصيل نشده‌ام، پس فعلاً در يك داروخانه كار مي‌كنم و خرجم را در مي‌آورم تا بعد در درمانگاه يا بيمارستاني از صفر شروع كنم و پله پله بالا بروم.
آرزو 30 ساله، ليسانس حسابداري

سبزي سرا هم بالاخره كار است ديگر!
خسته شدم از اينكه چهار، پنج سال از عمرم را دنبال كار گشتم و نهايتاً توانستم هر بار چند ماه در اين شركت و آن شركت با حقوقي بخور و نمير كاركنم. بالاخره كلاس و پرستيژ را كنار گذاشتم و چند ماهي است همراه خانواده و چند جوان ديگر يك سبزي سرا راه انداخته‌ام و همه جور سبزي پاك كرده و سرخ كرده و بسته‌بندي شده دست مردم مي‌دهم. ابتداي كار خيلي سختم بود اما اكنون بعد از گذشت چند ماه از كارآفريني كه انجام داده‌ام خرسندم و به خاطر گسترش كار مجبور به استخدام چند نفر هم شده‌ام و به چند خانوار رزق و روزي مي‌رسانم. بدون شك همه انسان‌ها به پرستيژ شغلي خود بسيار اهميت مي‌دهند. اين يك خصلت بارز در وجود همه افراد است. همه دوست دارند شغل و كاري كه انجام مي‌دهند در رده اجتماعي خوبي باشد اما نبايد اين را فراموش كنيم كه انجام هر كاري تجربه‌اي براي انسان به همراه دارد. بايد بدانيم كه هيچ كاري عيب و عار نيست و اگر آن را در جهت كسب تجربه بدانيم خيلي راحت‌تر مي‌توانيم با آن كنار بياييم و مشكلي برايمان ايجاد نمي‌شود. هر كدام از ما مي‌توانيم در هر كار و شغلي كه هستيم آن را با رفتار و نحوه برخورد خود با مخاطبان يا مشتري‌هاي خود با كلاس و با پرستيژ به همه نشان دهيم. اگر با همه مهربان باشيم، هميشه لبخند بزنيم، كار خود را به نحو احسن انجام دهيم و خوش‌پوش و خوش لباس باشيم، به وقت و زمان بسيار اهميت بدهيم و... قطعاً همه به اينكه ما كار خود را بسيار خوب بلد هستيم ايمان مي‌آورند. پس هيچ كاري بي‌كلاس نيست.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار