کد خبر: 600099
تاریخ انتشار: ۰۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۴۸
محمد اسكندري

هرچند دولت دهم در زمينه‌هايي با چالش و ضعف روبه‌رو بود، با اين حال بسياري از تحليل‌گران بر اين باورند كه كليات و نحوه حضور دولت احمدي‌نژاد در عرصه بين‌المللي يك نقطه قوت بوده است. اگرچه اين روزها حتي برخي از اصولگرايان نيز نقد‌هايي را نسبت به وضعيت ديپلماسي دولت نهم و دهم ابراز مي‌كنند با اين‌ حال براي ارزيابي منصفانه ديپلماسي دولت دهم و همچنين شناخت دقيق فرصت‌ها و تهديد‌هاي پيش روي دولت يازدهم در ورطه ديپلماسي بايد به چند نكته حساس و مهم توجه داشته باشيم، به خصوص در شرايطي كه سه نامزد چهره انتخاباتي «ديپلمات» هستند نوع نگرش‌ها به مسئله سياست خارجي بسيار حايز اهميت و تقريباً از فحواي كلام نامزدها مي‌توان به مانيفست اعتقادي آنها پي برد. 

در بدايت امر بايد عنوان كنيم كه رفتار ايران در حوزه بين‌المللي از منش‌ها و روش‌هاي خاصي پيروي مي‌كند. راهبرد اصلي ديپلماسي ايران توأم با نوعي آرمان‌گرايي است كه به عنوان موتور محركه قطار انقلاب در عرصه بين‌المللي عمل مي‌كند و در كنف اين آرمان‌گرايي نيز واقع‌نگري و توجه به اقتضائات موجود و مصلحت‌سنجي براي اتخاذ بهترين تصميم‌ قرار دارد. از اين رو حوزه سياست خارجي ايران با دو خط پر رنگ «آرمان‌گرايي و واقع‌نگري» محصور شده است. جايگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي در حوزه تصميم‌گيري‌هاي مسائل سياست خارجي نيز در همين‌ جا روشن مي‌گردد. ايشان همچون ديده‌باني بيدار و فردي كه انقلابي است و نه ديپلمات، تصميم‌هاي دولت و مجلس را در حوزه سياست خارجي رصد مي‌كند و اگر هركدام از قوا از حدود و ثغور آرمان‌ها يا مصلحت‌ها عبور كنند به آنها تذكر مي‌دهد و انقلاب را در عرصه بين‌المللي روي ريل اصلي نگاه مي‌دارد. اين روزها نقدهاي بسيار تندي نسبت به عملكرد دولت احمدي‌نژاد در عرصه بين‌المللي از سوي برخي رقباي انتخاباتي صورت مي‌گيرد كه به نظر بيش از آنكه نقد سياست‌هاي دولت باشد نقد خط مرز‌هاي آرماني نظام و نوعي تن دادن بيش از حد به اقتضائات زمانه است. اگرچه پيشتر نيز تأكيد كرديم كه ديپلمات‌هاي ايراني ضمن روحيه آرمان‌گرايي بايد شناخت صحيحي از فرصت‌ها و تهديدات در عرصه بين‌المللي داشته باشند و مصلحت‌سنج باشند اما به نظر نمي‌توان ديپلماسي ايران را منهاي آرمان‌ها تعريف و تفسير كرد و روح آرمان‌گرايي در كالبد سياست خارجي ايران بيش از مصلحت‌انديشي و تسامح‌كاري جاري و ساري است. ما نمي‌توانيم انقلاب اسلامي ايران را بدون در نظر گرفتن مباحثي مانند آزادي فلسطين، مبارزه با صهيونيسم بين‌الملل، حمايت از مستضعفين در سرتاسر جهان و بستر‌سازي براي جهان مهدوي تعريف كنيم. 

به زعم نگارنده از عملكرد «دوم‌خردادي»ها و نوع تفكري كه آنها دنبال مي‌كنند انقلابي‌گري در عرصه ديپلماسي به دست نمي‌آيد، بلكه بعيد نيست كه اين نگاه سعي در ذبح آرمان‌هاي پيش پاي به اصطلاح واقع‌بيني‌ها داشته‌باشد. به عنوان مثال در مسئله هسته‌اي و تحريم‌ها ما شاهد دو نوع رويكرد مختلف در دولت‌هاي هشتم و نهم بوديم. دولت خاتمي به نوعي سعي در «آرام‌سازي» غرب و به خصوص امريكا داشت و در نهايت ثمره اين رويكرد قرار گرفتن نام ايران در فهرست محور شرارت و تعليق بخش عمده‌اي از فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران بود. در حالي كه در دولت احمدي‌نژاد اصل بر دفاع از دستاورد‌هاي هسته‌اي قرار گرفت، هرچند كه ايران در مسئله‌هسته‌اي هزينه‌ گزافي متحمل شده است، اما بايد بدانيم ما اگر روش مسامحه در برابر غرب را نيز پي‌مي‌گرفتيم بعيد نبود كه با بهانه ديگري مورد تحريم قرار بگيريم. مسائلي مانند حقوق بشر، دفاع از گروه‌هاي تروريستي و افراطي!(بخوانيد انقلابي) و. . . بهانه خوبي براي اعمال فشار بر تهران بود. اما در عوض ما توانستيم چرخه سوخت در كشور را نهايي كنيم و از موضع قدرت با غرب وارد مذاكره شويم. 

به عبارت دقيق‌تر مشكل غرب با ايران مسئله هسته‌اي يا حقوق بشر و حتي دفاع از گروه‌هايي مانند حزب‌الله و حماس نيست، بلكه غرب دغدغه‌اي تمدني نسبت به تشيع دارد و با مفاهيم و نوع الگوي ايران در عرصه بين‌المللي به شدت مخالف است و حاضر است در اين راه دست به هر اقدامي بزند. اگر امروز نيز ما درگير يك جنگ تمام عيار با ناتو نيستيم به دليل توانمندي‌هاي بالاي جمهوري اسلامي، به خصوص در حوزه موشكي است كه به شدت آنها را آچمز كرده است. پس بايد توجه داشته باشيم كه نقد ديپلماسي دولت‌ها بايد با مد نظر گرفتن اولويت آرمان‌ها صورت گيرد و نه اولويت«منافع». نمي‌توان انتظار داشت انقلاب اسلامي ايران با دنياي غرب وارد معامله شود. ‌نمي‌توان حزب‌الله و حماس را براي رفع تحريم‌ها فروخت. نمي‌توان فلسطين را فراموش كرد تا ايران از نظر غرب مدافع حقوق بشر شود. انتظار مردم و رهبري از رئيس‌جمهور دولت‌يازدهم نيز آغاز دوران جديدي در عرصه بين‌المللي براي ايران با تكيه بر ديپلماسي انقلابي است. دوراني كه در آن قدرت ايران در منطقه و جهان افزايش يابد و ما مستحكم‌تر از استقلال خود دفاع كنيم. دولت آينده بايد بتواند با مديريت صحيح و ارتباط فعال با اقطاب نو‌ظهور در هندسه معادلات جهاني فشار‌تحريم‌ها را بكاهد و به سمت ايجاد يك جبهه جهاني به رهبري تهران براي مقابله با امريكا، اسرائيل، انگليس و ساير ايادي استكبار حركت كند. مطمئنا بازگشت به بحث اينكه آيا ما بايد از فلسطين حمايت كنيم يا نه! يك نوع عقبگرد جدي است كه مي‌تواند زيان‌هاي بسياري براي كشور به همراه داشته باشد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار