اثری که هم اینک درصدد معرفی آنیم، خاطرات سیداحــــمد نصری استاندار سابق بوشهر را در بر دارد. این مجموعه توسط ندا خجسته نژاد و سیدقاسم یاحسینی تدوین شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در باره نقش اینگونه آثار در تدوین تاریخ معاصر، چنین آورده است: «یکی از منابع و مآخذ مورد استفاده در تدوین تاریخ، خاطرات اشخاص است. هر شخصی دارای تجربه فردی است که میتواند آن را در قالب خاطره روایت کند و به نوشتار درآورد. خاطره وقایع گذشته است که شخص آن را دیده یا شنیده و بخشی از محفوظات ذهن است که، چون از برجستگی و ویژگی خاصی برخوردار بوده، شایستگی ثبت و ماندگاری در ذهن را یافته است. خاطره، حوادث، رویدادها و حتی سیر عادی زندگی روزمره است که با گذشت زمان، در قسمتی از ذهن جای گرفته و ماندگار شده است و بنا به نیاز شخص، قابل یادآوری است. با وجود گذشت زمان طولانی از تاریخ وقایع، بخشی از آنها که نقش مهمی در زندگی افراد داشتهاند، همواره در ذهن زندهاند، گرچه شرح دقیق و کامل آن و میزان یادآوری و ذکر جزئیات در افراد مختلف متفاوت است. برخی خاطرهنویسی را در معنای عام آن نه تنها یادآوری و نگارش دیدهها، بلکه شنیدهها هم دانستهاند که در آن، علاوه بر زمان و مکان وقوع خاطره، به ارزیابی چگونگی وقوع آن نیز پرداخته میشود. باید توجه داشت که به خاطرات، باید با دیده احتیاط نگاه کرد و اصول و معیارهای نقد تاریخی را در استفاده از آنها به کار بست تا از قابل اعتماد بودن آن مطمئن شد. از پایان قرن هفدهم میلادی، استفاده از خاطرات شخصی گروههای متعدد اجتماعی بهعنوان دادههای تاریخی، مورد توجه محققان قرار گرفت. در فرهنگ ایرانی - اسلامی، از قرون میانه، سفرنامهنویسی به عنوان شکلی از خاطرهنگاری مرسوم بوده و میتوان نمونههای بارزی از آن را در ادوار گوناگون تاریخی برشمرد. در تاریخ معاصر ایران، با توجه به تحولات مهم، نهضتها و قیامهای مردمی علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی، بهخصوص انقلاب اسلامی که این تلاشها را به ثمر رساند، ثبت وقایع از زبان شاهدان عینی رویدادها حائز اهمیت است...».
در بخشی از خاطرات سیداحمد نصری، در باب نگاه امام خمینی به حل مشکل صیادان بوشهری، چنین میخوانیم: «پس از مدتی در گناوه، حدود ۸۰۰ نفر از صیادان سنتی، به مدت دو هفته تحصن کردند و خبر این تحصن در یکی از بولتنهای ویژه نوشته شد و به دست امام رسید. امام هم بعد از مطالعه، آقایان رسولی و توسلی را به گناوه نزد متحصنین فرستاد و مسئله حل شد و آنها به مردم قول دادند که گزارش را به امام بدهند. در گزارشی که آنها به امام داده بودند، گفته شده بود اگر مدیریت استان عوض شود، مسائل آنها قابل حل است. بنابراین در اسفند ۱۳۶۰ که آقای ناطق نوری خدمت امام میرود، امام به او میفرمایند فکری برای بوشهر بکنید. بعد از مدتی، آقای ناطق دوباره پیش امام میرود و امام با حالت عتابگونهای میگوید چرا در مورد بوشهر فکری نکردید؟ مگر من به شما نگفتم؟ آقای ناطق نوری خیلی ناراحت میشود و میگوید من امروز در مورد بوشهر تصمیم میگیرم...».