سابقه انقلابی مسجد جامع کرمان
رژیم پهلوی اول و دوم در وقایع گوناگون، به وسیله ایادی چکمهپوش خود، به مساجد هجوم برده و صحن آن را به خون مردم مسلمان آغشته کرده است. چنانکه عمال رضاشاه در ۲۱ تیر ۱۳۱۴، به مردم پناه برده در مسجد گوهرشاد مشهد حمله کردند و آنها را به رگبار مسلسل بستند. نمونه دیگر حمله مأموران رژیم به مسجد جامع تهران در اسفند ۱۳۴۲ و بهمن ۱۳۴۳ است که منجر به شهید و زخمی شدن عدهای از مردم شد. در دوران نهضت امام خمینی، مساجد پایگاه و کانون اصلی مبارزه بودند. از جمله این مساجد، «مسجد جامع کرمان» بود که مرکز اصلی تجمع و مبارزه جوانان انقلابی پیرو امام خمینی، در این شهر به شمار میرفت. جلسات سخنرانی، تفسیر قرآن، برگزاری نمازهای جمعه و جماعت، نشر و توزیع اعلامیهها و نوارهای سخنرانی امام خمینی و پخش کتابهای انقلابی و اسلامی، از جمله فعالیتهای این مسجد بود. آیتالله شیخ علی اصغر صالحی کرمانی (امام جماعت مسجد)، علما و وعاظ انقلابی را به این مسجد دعوت میکرد، تا مردم با اندیشهها و تفکرات انقلابی اسلام و امام آشنا شوند.
از ۶ مهر ۱۳۵۷ به مدت ۱۰ شب، مجالسی با سخنرانی «جلال گنجهای» و به دعوت شیخ محمدحسین موحدی واعظ کرمانی برگزار شد. در ۱۳ مهر و پس از خاتمه سخنرانی، عدهای از حاضرین در حمایت از امام خمینی تظاهرات کردند و شیشه چند سینما و مشروب فروشی را شکستند که در نهایت با دخالت مأمورین متفرق شدند. تظاهرات مردم در روزهای بعد نیز ادامه داشت. (۱) در ۲۰ مهر ۱۳۵۷، مسجد جامع شاهد اجتماع و تحصن مردم کرمان، جهت آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت روحانیون تبعیدی به محلهای اقامت اولیهشان بود. تحصن مردم تا عصر روز ۲۱ مهر ادامه داشت و با قرائت قرآن و شعار به نفع امام خمینی، همراه بود، سید یحیی جعفری برای آنان سخنرانی کرد و نماز جمعه نیز برگزار شد. در پایان متحصنین اعلام کردند، اگر به خواستههای آنان ترتیب اثر داده نشود، از روز دوشنبه ۲۴ مهر و به مدت نامحدود، به اعتصاب غذا دست خواهند زد. (۲) اجتماعات و تظاهراتهای مردم در مهر ۱۳۵۷ در مسجد جامع کرمان، رژیم را بر آن داشت تا به طور غیر مستقیم، آنان را از ادامه مبارزه و مخالفت با حکومت باز دارد.
هجوم کولیها به مسجد
در ۲۴ مهر ۱۳۵۷ به مناسبت اربعین شهدای ۱۷ شهریور تهران و اولین سالگرد شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی، مجلسی در مسجد جامع کرمان برگزار شد. به مجرد اینکه خطیب مراسم سخنان خود را شروع کرد، تعدادی کولی اجیر شده - که حکومت آنان را شاهدوست و میهنپرست مینامید- با سر دادن شعار جاوید شاه، به سمت مسجد جامع حرکت کرده و با حمایت مأموران مسلح، پس از تخریب و آتش زدن اتومبیلها، موتورسیکلتها و دوچرخههای مردم در خارج از مسجد، از در و بام، با سنگ و چوب و سلاح گرم واردِ محوطه آن شدند. (۳) نیروهای نظامی نیز با پخش گاز اشکآور به داخل شبستان و ایجاد خفقان، به اوباش اجیر شده این امکان را دادند، تا راحتتر به مردم بیدفاع و بیسلاح حمله و آنها را مورد ضرب و جرح قرار دهند. ساواک در گزارش خود، با سرپوش گذاشتن بر حقایق مینویسد: «دو گروه از مسجد خارج شده، در بیرون از مسجد به زد و خورد با هم ادامه دادند و پلیس برای جلوگیری از کشتار، ناچار به استعمال گاز اشکآور شده است....» در پی این حملات، درها و شیشهها شکسته و مسجد به آتش کشیده شد و حتی به مردم در حال فرار از مسجد، حمله شد و آنان مضروب و مجروح شدند. کولیها چادر از سر زنان مسلمان برداشتند و عدهای از آنها بدون چادر مانده و با استفاده از عبای روحانیون، ناگزیر از فرار شدند. آیتالله صالحی کرمانی نیز در جریان آتشسوزی مسجد جامع کرمان، دچار آزردگی شد. (۴)
به گزارش روزنامه کیهان، حدود ۲۰۰ نفر از ساکنان زاغهنشین - که در کرمان به کولیها معروف بودند- با در دست داشتن چوب و میله آهنی و در حال دادن شعار به طرفداری از رژیم، از چند خیابان شهر عبور و به مسجد حمله کردند: «به دنبال تعطیل همگانى و اجتماع مردم در مسجد کرمان، حدود ۲۰۰ نفر از ساکنین زاغهنشین - که در کرمان به کولىها معروف هستند- با در دست داشتن چوب و میلهآهنى و دادن شعار به نفع دولت، در ساعت ۵ /۱۱ صبح، در حالى که حجتالاسلام صمدانى واعظ در مسجد جامع بالاى منبر بود، این عده به مسجد رسیدند. ابتدا دوچرخهها و موتورهاى مردم را روى هم انباشته، آتش زدند و با رفتن به پشتبام مسجد و کندن آجرهاى پشتبام مسجد، جمعیت داخل مسجد را که دهها هزار نفر بودند، مورد حمله قرار دادند. در میان جمعیت حضرت آیتالله صالحى و آیتالله رخشاد نجفى در مسجد بودند که در مراحل اولیه پخش گاز اشکآور بىهوش شدند. عدهاى از مهاجمان به مردم، با چوب و چماق حملهور شدند و آنها را به شدت مجروح کردند. مقامات مسئول کرمان اعلام داشتند فقط یک نفر کشته شده است، اما شاهدان عینى تعداد تلفات را بیش از این ذکر کردند....» (۵) در این حادثه تعداد زیادی از مردم مجروح و یک نفر به نام «محمد باقدرت جوپاری»، در صحن مسجد توسط یکی از نیروهای شهربانی، با شلیک مستقیم گلوله به سرش شهید شد. یکی دیگر از شهدای این فاجعه، «غلامرضا یزدانشناس» نام داشت که بر اثر ضربات چماق و چاقوی اوباش، به شدت زخمی شد و دو روز بعد به شهادت رسید. (۶)
به آتش کشیدن قرآنها
یکی از اقدامات وقیحانه مأموران شاه، به آتش کشیدن قرآنها، کتب ادعیه مسجد جامع و درب مسجد بود که این اقدام تا آن زمان سابقه نداشت. البته باید این نکته تاریخی را در نظر گرفت که در آن برهه جعفر شریف امامی با شعار آشتی ملی و ادعای دلجویی از روحانیت و مبارزان مذهبی، سکان دولت را به دست گرفته بود. آیتالله صالحی کرمانی در این خصوص، طی ارسال تلگراف برای دفاتر مراجع تقلید در قم مینویسد: «شگفت آور است حکومتی که مدعی طرفداری دین و روحانیت است، اقدام به این قبیل اعمال ضد دینی و ضد انسانی نموده و مردم مسلمان را آن هم در تنها پناهگاه خود یعنی خانۀ خداوند، اینچنین مورد حمله قرار میدهد و با اعمال این جنایت در مورد ملت، خود را دولت آشتی ملی نیز میداند.» (۷) هیئت علمى دانشسراى عالى فنى کرمان، در اعلامیهای در شرح این فاجعه مینویسد: «در ساعت ۳۰ /۱۱ روز دوشنبه ۲۴ مهر ۵۷، بیش از ۱۰ هزار زن و مرد و کودک خردسال، براى همدردى با بازماندگان شهداى ۱۷ شهریور تهران در مسجد جامع گرد آمده بودند، بدون آنکه بىنظمى و حتى شعارى در کار باشد. در این موقع ناگهان عدهاى از افراد زاغهنشین که قبلاً با مقدار ناچیزى پول و وعده و وعید ـ افرادى که هماکنون کاملاً شناخته شدهاند ـ تحریک شده و با همراه داشتن کیسههاى سنگ و به دست داشتن چوب و پشتیبانى کامل نیروهاى انتظامى، فاجعه شیراز را با روش تازهاى تکرار کردند. این عده پس از آتش زدن وسائط نقلیهاى که در خارج از مسجد بود، به داخل مسجد آمدند و در حالى که مردم به داخل شبستان پناه برده بودند، در، پنجره و تمام وسایل مسجد از قبیل زیلوها، بلندگوها و حتى کتابهاى مذهبى را به آتش کشیدند. سپس کپسولهاى گاز اشکآور را به داخل شبستان پرتاب کردند و آنگاه مأموران به داخل شبستان آمدند و مردم را تهدید به ماندن کردند. تراکم گاز در شبستان مسجد سبب مىشود که مردم براى نجات جان خود به طرف در خروجى هجوم ببرند. در این هنگام عده زیادى هدف سنگ، چوب و گلوله قرار مىگیرند.» (۸)
پس از این حادثه کولیها به خیابانهای شهر هجوم بردند و اقدام به غارت مغازههای مردم کردند و چندین مغازه را غارت و به آتش کشیدند. کولیها به طرف میدان ارگ حرکت و سه فروشگاه بزرگ را که تعداد زیادی اتومبیل، دوچرخه و موتورسیکلت در آنها بود، را به آتش کشیدند. سپس وارد بازار شده و مغازههایی را که متعلق به معتمدین شهر است، غارت کردند. آنها مغازههایی را مورد حمله قرار میدادند که متعلق به متدینین بود و تصویرهایی از امام خمینی را پشت شیشههای مغازه خود نصب کرده بودند. در بعد از ظهر آن روز، مأموران و چماق به دستان در اطراف مسجد تجمع و تا پاسی از شب در خیابان رقص و پایکوبی کردند. (۹) اهالی و معتمدین کرمان معتقد بودند که حمله به مسجد جامع کرمان، قبلاً از طرف کمیسیونی مرکب از رؤسای شهربانی، ژاندارمری، ساواک و معاون استانداری طرحریزی شده است. اسناد نیز مؤید همین مطلب است. در حادثه خونین مسجد جامع کرمان، محمدعلی آرشام رئیس ساواک کرمان که طراح و مبتکر اقدامات وحشیانه و قساوتبار در سرکوب انقلاب بود، نقش اصلی را داشت. آرشام در روزهای اوج انقلاب با اجیر کردن تعدادی از چماق بهدستان که به نام کولیها در کرمان معروفند و در کنار شهر در حلبیآبادهای بسیار کثیفی زندگی میکردند و پرداخت پول و رشوه به آنان، مسجد جامع کرمان را به آتش کشید، دهها جلد قرآن مجید را طعمه حریق ساخت، تعداد زیادی از نمازگزاران را به خاک و خون کشید... تا بهزعم خود مردم کرمان را آرام کند و به تسلیم در برابر حکومت وادار نماید. (۱۰) همین حرکت سبب شد تا وزیر دادگستری دولت غلامرضا ازهاری، برای حفظ مصلحت ساواک و آرشام، به ناصر مقدم رئیس ساواک، توصیه کند تا وی را از سمتش برکنار نماید. (۱۱)
روایت شاهدان عینی
حجتالاسلام عباس پورمحمدی که به هنگام حمله اوباش به مسجد جامع کرمان، در آن شهر حضور داشت، چنین میگوید: «آنها [کولیها]با حمایت نیروهای نظامی، به پشتبام رفته و از آنجا شروع کردند به پرت کردن سنگ و آجر به طرف مردم و شکستن شیشههای مسجد و شلیک گاز اشکآور و موجب زخمی شدن تعداد زیادی از جمعیت گردیدند، به نحوی که لباس اکثر افراد اگر زخمی نبودند، ولی به خون دیگران آغشته شده بود» (۱۲)
علیاصغر لاری از دیگر شاهدان این فاجعه، در شرح آن میگوید: «در ۲۴ مهر ۵۷ - که آتشسوزی مسجد جامع به وقوع پیوست- من شاهد بودم. حجتالاسلام موحدی، حجتالاسلام نیشابوری و عدهای از روحانیون دیگر، با عبای پاره و خونآلود از مسجد خارج شده بودند، من هم در منزل یکی از اقوام که نزدیک مسجد بود، به زخمیهایی که از پشتبام فرار میکردند و به آن منزل میآمدند، کمک میکردم.» (۱۳)
عباس صادقی که به دست کولیها به شدت مجروح شد، در روایت شرایط آن روز میگوید: «برای تجدید وضو به وضوخانه رفتم که صدای همهمه شنیدم و از دریچهها دیدم که یکسری چماق به دست دارند میآیند و رفتند به سمت عکس امام و آن را پاره کردند و موتورها را آتش زدند و تعدادی عکس را - که پایین ساعت بود- آتش زدند و بعد به طرف مردم سنگ پرتاب کردند و چند نفر آمدند داخل وضوخانه که فقط کولیها نبودند، بلکه مأموران هم بودند. چون فردی که جلوی من آمد، یک ساواکی بود با کت و شلوار، عینک دودی هم زده بود... با چوب به سر من زدند که روی زمین افتادم! آن وقت آنقدر با لگد و چوب به من زدند که از حال رفتم و بعد که به حال آمدم... دوباره شروع به زدن کردند!» (۱۴)
همچنین در گزارش هیئت اعزامى مشترک جمعیت ایرانى دفاع از آزادى و حقوق بشر و جمعیت حقوقدانان ایران، راجع به این حادثه آمده است: «کولىها و اشرار و مأمورین، در بام مسجد ظاهر شدند و با پراندن سنگ و آجر و تیراندازى به سوى مردم، عدهاى را مجروح کردند و مردم ناچار به داخل شبستانها هجوم بردند و درهاى شبستانها را بستند. سپس حمله و هجوم اشرار به داخل مسجد شروع شد، در حالى که با شکستن شیشههاى کلاه فرنگىها، از آنجا کپسول گاز اشکآور به داخل شبستانها پرتاب مىکردند... مهاجمین با چوب و چماقهاى مخصوص - که در سر گرز مانند آنها میخهایى تعیبه شده بود- به مردم حملهور شدند و به شدت آنان را مضروب کردند و سر میخ چماق را، به یقه پیراهن زنها بند مىکردند و به پایین مىکشیدند... سپس عدهاى از مهاجمین به داخل شبستانها هجوم بردند و قالىها را آتش زدند و با بىرحمى مردم را با باتوم زدند....» (۱۵)
کلام آخر
نتیجه آتش زدن مسجد جامع کرمان، بیداری مردم در سایر شهرهای کشور بود و مردم با شعار «مسجد کرمان را، خلق مسلمان را، کتاب قرآن را، شاه به آتش کشید»، با حرکتی نو و انگیزهای مضاعف، به خیابانها آمدند و مخالفت خود با رژیم شاه را علنی کردند. مسجد جامع کرمان پس از هجوم کولیها، بیشتر از گذشته، مرکز تجمع و ستاد عملیات مبارزات مردم شده بود و تا پیروزی انقلاب اسلامی و به بهانههای مختلف، مرکز حضور مردم بود. به طور نمونه در دوم آذر، مسجد جامع مقصد تظاهرکنندگانی از کارمندان برق منطقه زرند کرمان بود که در اعتراض به قتل یکی از همکارانشان در یزد، در مسجد برخوردار کرمان تجمع کرده بودند و سپس با حمل عکس امام خمینی و پلاکاردهای ضد حکومتی، با عبور از خیابانها به مسجد جامع آمدند که قرار بود، مجلس ختم فرد مذکور در آن برقرار گردد.
جنایات رژیم شاه و سرکوبهای خونین مردم در شهرهای مختلف، از جمله حمله عمال رژیم به مسجد جامع کرمان، نه تنها از آتش التهابات نکاست که مردم ایران را برای حمایت از نهضت امام خمینی و به پیروزی رساندن آن، مصمتر کرد. امام خمینی در پیامی که به مناسبت این فاجعه، چنین بیان داشتند: «از اظهارات پوچ دولتهای امریکا و انگلیس و شوروی، مبنی بر پشتیبانی از شاه برای حفظ منافع نهراسید که نمیهراسید. به شهادت تاریخ، هیچ قدرتی نمیتواند آتش قلب ملت مظلومی را که برای رسیدن به آزادی و استقلال قیام کرده است، فرو نشاند. ملت ما تحمل شاه و جنایتهای او و دارو دستهاش را نمیکند و پشتیبانان شاه از ضرری عظیم برخوردار خواهند شد. ما طالب حق خود هستیم و به حقیم و دست خدا با ماست و بالاتر از دست ابرقدرتهای شرق و غرب است، یدالله فوق ایدیهم..» (۱۶)
پینوشتها:
۱- سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج ۱۲، صص ۱۸۲ – ۱۸۱ و ۱۶۳ و ۲۵۶، ۳۴۸ – ۳۴۷.
۲- همان، صص ۳۷۱ – ۳۷۰، ۳۷۳.
۳- علی عبداللهینیا، انقلاب اسلامی در کرمان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۳ ش، ص ۳۶۴- ۳۶۳.
۴- همان، ص ۳۷۴.
۵- روزنامه کیهان، ش ۱۴۴۰۰، ص ۷.
۶- علی عبداللهینیا، انقلاب اسلامی در کرمان، ص ۳۶۶.
۷- همان، ص ۳۸۳- ۳۸۲.
۸- مجله خواندنیها، ۶ آبان ۵۷، ش ۷، ص ۵.
۹- علی عبداللهینیا، انقلاب اسلامی در کرمان، ص ۳۷۹- ۳۷۸.
۱۰- یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ۱۳۷۶، ص ۵۴۹.
۱۱- فریاد بعثت: فخرالدین حجازی به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ۱۳۸۳، ص ۴۸۱،
۱۲- علی عبداللهینیا، انقلاب اسلامی در کرمان، ص ۳۷۰- ۳۶۹.
۱۳- فاطمه روحالامینی، سعید شاهرخی، انقلاب اسلامی در کرمان، کرمان، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۹۰، ص ۱۳۱.
۱۴- همان.
۱۵- صفحاتى از تاریخ معاصر ایران، نهضت آزادى ایران، ج ۹، قسمت دوم، ص ۱۸۱ و ۱۸۲.
۱۶- صحیفه امام، جلد ۴، ص ۱۵۴- ۱۵۸.