در دوران جنگ و پس از آن، چالشهايي چون تلفات انساني و تخريب زيرساختها، احساس ناامني و نگرانيهاي اجتماعي را در ميان شهروندان به همراه دارد. در اين شرايط، پليس به عنوان نهاد مسئول حفظ نظم و امنيت عمومي موظف است اقداماتي را ترتيب دهد که نه تنها امنيت فيزيکي شهروندان را تأمين کند، بلکه به تقويت احساس امنيت رواني نيز کمک نمايد.
اين اقدامات شامل برقراري گشتهاي امنيتي هدفمند در مناطق آسيبديده، که به کاهش جرم و جنايت در اين نواحي ميانجامد، و ايجاد ايستگاههاي پليس موقت به منظور تسريع در ارائه خدمات و پاسخگويي سريع به مسائل اضطراري است. همچنين، پليس بايد با همکاري و ارتباط مؤثر با سازمانهاي محلي و نهادهاي اجتماعي، از ظرفيتهاي موجود بهرهبرداري کرده و حس همبستگي اجتماعي را تحکيم بخشد.
جنگها نه تنها آسيبهاي جسمي بلکه صدمات عميق رواني نيز به افراد و جامعه وارد ميآورند. پليس در اين زمينه بايد به اين موضوع توجه خاص داشته باشد و با فراهمسازي فضايي امن و آرام به نقش تسهيلگر و حامي جامعه بپردازد. اين امر مستلزم ارائه برنامههاي مشاورهاي مؤثر، تشکيل گروههاي حمايتي و برگزاري کارگاههاي آموزشي در زمينه حقوق شهروندي و آگاهيهاي بهداشت رواني است.
چنين اقداماتي ميتواند به بازسازي حس امنيت و اعتماد در جامعه کمک کند و احساس حمايت اجتماعي را در افراد آسيبديده تقويت کند. به علاوه، ايجاد يک سيستم حمايتي منسجم که شامل نهادهاي مختلف اجتماعي باشد، ميتواند به فرآيند بهبود و بازتواني افراد آسيبديده کمک کند و آنها را در مواجهه با چالشهاي جديد همراهي نمايد.
وجود اطلاعات شفاف و بهموقع در دوران بحران از اهميت فوقالعادهاي برخوردار است. پليس بايد به عنوان يک منبع معتبر اطلاعات در جامعه عمل کند و با اطلاعرساني صحيح و به موقع، از انتشار شايعات و ابهامات جلوگيري نمايد. ايجاد پلتفرمهاي ارتباطي آنلاين و استفاده از رسانههاي اجتماعي به عنوان راهکارهايي مؤثر براي ارتباط مستقيم با شهروندان، ميتواند علاوه بر تقويت اعتماد عمومي به پليس به رشد آگاهي عمومي و اعتمادسازي ميان جامعه و پليس بيانجامد و به نهادينه شدن ارتباطات مؤثر و سازنده منجر شود.
پليس بايد در مديريت بحران به سمت همکاري نزديک با نهادهاي اجتماعي و غير دولتي سوق يابد. اين همکاري ميتواند شامل برگزاري کارگاههاي آموزشي مشترک براي نيروهاي پليس و اعضاي جامعه، تهيه طرحهاي پيشگيرانه و مديريت بحران و تبادل اطلاعات در راستاي شناسايي نيازهاي اجتماعي باشد. ارتقاء روابط ميان پليس و جامعه از طريق اين همکاريها ميتواند به ايجاد حسي از همبستگي و تعاون در مواجهه با بحرانها کمک کند همچنين بهرهمندي از نظرات و تجربيات اعضاي جامعه در اين حوزه ميتواند به تقويت پاسخگويي و کارآمدتر شدن اقدامات پليس منجر شود و در نهايت به بهبود وضعيت امنيتي در سطح ميداني بينجامد.
در نهايت، پليس بايد نقش فعالي در مديريت بحرانهاي اجتماعي ايفا کند و به عنوان نهاد حياتي در بازسازي امنيت و نظم عمومي شناخته شود. با تمرکز بر نيازهاي واقعي جامعه و ايجاد ارتباط مؤثر و سازنده، پليس ميتواند به بهبود تعاملات اجتماعي، افزايش اعتماد عمومي و بهطور کلي تقويت امنيت اجتماعي کمک نمايد. شرايط جديد ناشي از جنگ بر اهميت اين نقش افزوده است و براي تحقق اين امر، پليس نيازمند همکاري مستمر و مؤثر با تمامي نهادهاي اجتماعي و محلي است تا بتواند چالشهاي پيش رو را به خوبي مديريت کند و از اين طريق احساس امنيت و آرامش را در بين افراد جامعه ارتقاء دهد.