جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود به بازگویی داستان حیات آیتاللهالعظمی سیدابوالقاسم خویی پرداخته است. این زندگینامه از سوی زهره نجفزاده تألیف شده و انتشارات «کتاب جمکران» آن را روانه بازار کتاب کرده است. تارنمای ناشر در بازنمایی محتوای کتاب «آیتالله» به نکات ذیل اشارت برده است:
«زندگی علما مثل فیلم سینماییهای پر از فراز و نشیب نیست. هیچ سوپرمن بازی ندارد که یکهو آدم بپرد بالا. ولی مثل نشستن پای جوی زلال آب و گوش دادن به صدای گنجشکهای شلوغ کار باغ گیلاس، پر از حس خوب است. کتاب آیتالله به قلم خانم زهره نجفزاده و به همت انتشارات کتاب جمکران، ترکیبی از این دو حال است. انگار که در باغ نشستهایم و ماجرای جذابی را تماشا میکنیم که از زمان مشروطه شروع میشود و با کوچ خانواده سید ابوالقاسم به عراق، قصه برایمان کشش پیدا میکند. تازه سرمان گرم حوزه نجف و درس سید ابوالقاسم است که تبعید اساتید و دوران تاریک حکومت عراق آغاز میشود. هنوز ۲۰ سال تا روی کار آمدن صدام حسین مانده و زندگی سید ابوالقاسم قرار است در این سالها برای ما روایت شود. کتاب از احوال سیاسی که فاصله میگیرد، صدای گنجشکهای باغ توی گوشمان میپیچد و صفای زندگی یک آیتالله را حس میکنیم. آیتالله سیدابوالقاسم خویی در ۲۵ سالگی، اولین حکم اجتهادش را دریافت میکند و به زودی آوازه علم و نبوغش در حوزه میپیچد. کتاب آیتالله، نرم نرم ما را میبرد به خانه این عالم وارسته و با خانم بزرگ و رسمهای خوب زندگیشان آشنایمان میکند. رسمهایی مثل مراقبت از خادمانی که گاهی در خانه خدمت کردهاند و حالا پیر شدهاند یا جایزه دادن به بچههایی که در ماه مبارک قرآن حفظ کنند. این کتاب کم حجم، همنشین خوبی برای روزهای بهار است. همنشینی که عطر طمأنینه و صفا دارد و توی کتابخانههایمان به خوبی جا میگیرد. کتاب آیتالله در واقع کتاب زندگی است. کتابی که یکی دو روزه تمام میشود، اما مزه بینظیرش تا مدتها روی سلولهای چشایی قلب و مغز ما میماند....»
خبرگزاری مهر نیز محتوای «آیتالله» را اینگونه بازنمایانده است: «این کتاب که مروری بر احوال و روزگار آیتالله سید ابوالقاسم خویی است، زندگی این عالم بزرگ را از کودکی روایت میکند تا روزهای در عراق زیستن و فصل اجتهاد و تربیت شاگرد در زندگیاش. شمار شاگردان آیتالله خویی به قدری زیاد بوده که حتی کتاب هم نمیتواند تخمین درستی از آنها داشته باشد، ولی آیتالله سیستانی و آیتالله سیدمحمد باقر صدر از برجستهترین شاگردان این عالم وارسته و پرنبوغ هستند. زندگی علما مثل صندوقچه پر رمز و رازی است که کمتر کسی سراغش رفته و وقتی نویسندهای دست روی آنها میگذارد، انگار که گنجینهای قدیمی را از دل خاک بیرون میکشد و غبار تاریخ را از آن میگیرد تا مخاطبِ امروزی بار دیگر صفای زندگی این طیف و آن حال و هوای ساده و پرعطوفتی را که داشتهاند، درک کند. حال و هوایی که میتوان با آن همسفر شد و از ایران به عراق کوچید و به مدت ۲۰ سال، هر شنبه طوری پای درس آیتالله نائینی حاضر شد. آنقدر با آیتالله در این سفر پیوسته ماند تا کتاب برسد به فصل شاگردان و از رابطه عمیق آیتالله خویی و شاگردش آیتالله سیدمحمد باقر صدر پرده بردارد....»