به گزارش جوان آنلاین، دکتر هادی منافی از دولتمردان دهه 60 محسوب میشود. او از یاران نزدیک شهید محمدعلی رجایی بود و در سمتهایی چون وزارت بهداری و ریاست سازمان محیط زیست به ایفای نقش پرداخت. منافی ساده زیستی و کار برای جلب رضایت خدا و مردم را از دلایل اصلی موفقیت مدیریت دهه 60 می داند و بر این باور است که متاسفانه بخشی از مدیران کشور تجمل گرایی و پرداختن به امور دنیوی را جایگزین این روحیه جهادی کردند. از نگاه وی بازگشت به همان روحیه سادهزیستی کارگشای بسیاری از مشکلات کشور خواهد بود.
انقلاب اسلامی، وارد پنجمین دهه از حیات خود شده است. با توجه به اینكه شما از مدیران دهه 60 هستید و سادهزیستی آن دوران را درك كردهاید، برای احیای آن روحیات در پسا 40 سالگی انقلاب، چه باید كرد و اصلا چرا مسیر و سبك زندگی مدیران در سالهای اخیر عوض شده است؟
علت تغییر آن روحیات به عوامل مختلفی بستگی دارد. شاید یكی از دلایل آن كنار زدن كسانی بود كه افكار انقلابی داشتند. زمانی كه سرپرستی سازمان محیطزیست را بهعهده داشتم، شیوخ عربی كه به ایران میآمدند به عنوان هدیه برای من دهها خودرو مثل نیسان پاترول میآوردند. از آنجایی كه این ماشینها برای رتق و فتق امور مربوط به سازمان محیطزیست مناسب نبود، من این خودروها را به وزارتخانههای دیگر ارسال و به جای آن ماشینهای جیپ برای سازمان بهزیستی دریافت میكردم. اما وقتی برای مراسمی به یكی از وزارتخانهها دعوت شدم، دیدم كه وزیر از آن ماشینها استفاده شخصی میكرد. بالاخره بشر است و روحیهها عوض میشود. یكی این فكر را دارد كه آنچه دارد بین دیگران تقسیم كند و یكی دیگر هم در خیال آن است كه زیادهطلبی كند و املاك و اموال خود را افزایش دهد.
شائبهای وجود دارد مبنی بر اینكه در دوران آقای هاشمی زمینه برای گرایش به اشرافیگری مدیران اجرایی فراهم شد. آیا این مساله را قبول دارید؟
آقای هاشمی در پی تظاهرات فقرایی یا خودنماییهای اشرافی نبود. یادم میآید زمانی با آقای هاشمی در ماشین نشسته بودیم و در سطح شهر چشمشان به بیلبوردهای تبلیغاتی افتاد. به ایشان گفتم كه این چه وضعیتی است. این بیلبوردها تشویق مردم به مصرفگرایی و تجملگرایی است، اما ایشان قبول نداشت و میگفت نه این جور تبلیغات باعث رونق میشود. آقای هاشمی به این گونه مسائل اعتقاد داشت، اما به آن معنا نیست كه مشوق اشرافیگری باشد. البته انتخاب بعضی از وزیران هم از جمله اشتباهات ایشان بود و حتی یكی از وزرا آنقدر به فكر مال اندوزی و تجمل بود كه دستور داده بود بالای یكی از كوهها برای او ویلایی بسازند و برای بردن مصالح از امكانات دولتی و بالگرد استفاده میكرد تا مصالح را به بالای كوه ببرند. حتی وقتی به آن وزیر اعتراض كردم به من گفت شما وزرای گدا و گشنه شهید رجایی هستید كه نه خودتان میخورید و نه میگذارید دیگران بخورند. یادم میآید زمانی كه در سازمان محیط زیست بودم مهدی هاشمیرفسنجانی پیش من آمد و گفت 30 قطعه باز (پرنده شكاری) به من بدهید تا برای هدیه به پسر قذافی بدهم. گفتم این گونه پرنده، حفاظت شده است و من نمیتوانم چنین كاری انجام دهم و در صورتیكه پدرت به من دستور دهند من یا قبول میكنم یا استعفا میدهم كه بعد آقای هاشمی را دیدم و ایشان نظر مرا تایید كردند.
شما در دولت شهید رجایی هم مسؤولیت داشتید. آیا رفتار در دوره سازندگی با دولت شهید رجایی قابل مقایسه است؟
بگذارید خاطرهای برایتان بگویم. بعد از انفجار ساختمان حزب، روزی قرار شد با شهید رجایی به منزل پدرم برویم. آن موقع پیكان داشتم و شهید رجایی را سوار خودرویم كردم و با هم به خیابان شاپور، كوچه مسجد قندی رفتیم. خانه پدری من در آن كوچه بود. پدرم بعد از دیدن شهید رجایی به من گفت چهره این مهمان ما چقدر شبیه رجایی است و من هم هیچی نمیگفتم. بعد از خروج از منزل به پدرم گفتم بله این آقا رئیسجمهور است. رئیسجمهوری كه در شرایط عادی و ساده و با ماشین معمولی در سطح خیابان تردد میكرد. قرار نبود شرایط عوض شود بلكه مردم انتظار داشتند زندگی مدیران مثل زندگی آنها باشد. ادامه این كارها برای انقلاب و نظام، آفت است و خدای نكرده مردم را نسبت به دین بدبین میكند. الان اختلاف طبقاتی بالا رفته است. در گذشته جامعه به فقیر و غنی و طبقه متوسط تقسیم میشد، اما الان مردم ما یا فقیرند یا غنی و آن طبقه متوسط از بین رفته است.
چطور شد كه شهید رجایی به شما مسؤولیت داد؟
رجایی شخصیت جالب و قابل احترامی داشت. آدمی قرص، محكم و نترس بود و با صراحت ابراز عقیده میكرد. بعد از انقلاب شهید رجایی به من پیشنهاد وزارت بهداری را داد. به او گفتم كه من دنبال وزارت نبوده و نیستم چرا مرا انتخاب كردی؟ گفت با چند نفر مشورت كردم و در نهایت به تو رسیدم.
ارزیابی شما از دورههای ریاستجمهوری و كابینههایی كه برسر كار آمدند، چیست؟
از نظر من دوره شهید رجایی و دوره آقای هاشمی بهتر بوده و اما نظر مثبتی روی آقایان میرحسین موسوی، محمد خاتمی، محمود احمدینژاد و حسن روحانی ندارم.