وقتي يك فيلم با اقبال مواجه ميشود مشخص است كه مخاطب چه نوع آثاري را ميپسندد و نياز خودش را در فيلم ميبيند. وقتي مخاطب فيلم را مورد اعتنا قرار نميدهد و فيلم فروش خوبي ندارد اين بدين معناست كه نياز خود را در فيلم نديده است؛ معادلهای علمي و در عين حال ساده است كه براساس آن ارزشهاي فيلم را شناسايي كنيم. بسياري از فيلمهايي كه ژست اجتماعي ميگيرند انگيزهشان از ساخت فيلم مشخص است.
تعداد زيادي از اين فيلمها به اين جهت ساخته ميشود كه سازندهاش سوداي نمايش فيلم در فستيوالهاي خارجي دارد و اين مهم كه فيلم در فستيوالي پذيرفته شود و سازنده هم روي فرش قرمز راه برود و هوايي عوض كند!
فيلمها اين موارد را نشان ميدهند، راز پنهاني نيست كه من بگويم يا ديگري بخواهد كشف كند. اكثر فيلمهاي اجتماعي چنين سرنوشتي دارند.
يك زماني سينماي اجتماعي نقش مهمي ايفا ميكرد و نقش آگاهي دادن به جامعه داشت. ساختن فيلم اجتماعي جسارت ميخواست. سينماي اجتماعي از ابتدا كه پايه گذاري شده و شكل گرفته نگاهش انتقادي بوده و به عبارت بهتر سينماي انتقادي اجتماعي است.
جنبه انتقادي سينماي اجتماعي ارزشمند است. در سالهاي دهه ۵۰ فيلمهاي اجتماعي اين كاركرد را داشت زيرا مردم به رسانهها دسترسي نداشتند و از مسائل اجتماعي و بحرانهاي پشت پرده جامعه بيخبر بودند.
تا دهه ۶۰ و ۷۰ هم فيلمهاي بسيار خوبي ساخته ميشدند اما فيلمهاي اجتماعي راه به فستيوال جهاني باز كردند و هدف سازندگان تغيير كرد و نسل ديگري از فيلمسازان برايشان نگاه و انديشه اجتماعي اهميت نداشت، مهم اين بود كه فيلم را به گونهاي بسازند كه كن و برلين و كارلو ويواري بپسندند و اين سينماي اجتماعي ما را به بيراهه برد.
در هر جامعهاي قرار باشد سينما كاركرد اطلاعرساني داشته باشد و مسائل بحرانهاي اجتماعي را به اطلاع مردم برساند، كار ارزشمندي نكرده است. در روزگاري كه ما زندگي ميكنيم، انواع رسانههاي مختلف صبح تا شب اطلاع ميدهند.
اگر قرار باشد سينماي اجتماعي تنها اطلاع رساني كند ارزش پيدا نميكند. به عقيده من بايد فيلمساز در بيان موضوعات جسور باشد و فيلمها به مسائلي بپردازند كه در دسترس عموم نيست.
دوم اينكه شرايط اجتماعي را تحليل كنند، تحليل با اطلاع رساني متفاوت است. اول بايد علت يابي كنند و بعد تحليل داشته باشند. ريشه يابي و علت رفتارهاي ناهنجار اجتماعي را بررسي كنند در اين نوع آثار كند و كاو ارزش مييابد.
تماشاگر در يك فيلم كمدي چيزي را ميبيند و گوشه هايي از زندگي خودش را ميبيند كه شايد روشنفكري كه ميگويد اين كمدي مبتذل است قدرت دركش را ندارد و تماشاگر از روشنفكر جلوتر است. نميتوانيم بگوييم مردم احمق هستند فيلمهاي كمدي را ميبينند. اكثر آنها تحصيلكرده هستند. برخي ميگويند اين فيلمها مبتذل هستند، اين سؤال مطرح ميشود كه مردم چرا ميبينند، مردم قدرت درك ابتذال را ندارند؟